یکشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۳ - ۱۶:۵۱
۰ نفر

فرید زکریا: در خلال ۲‌ماه گذشته، شاهد شکل‌گیری آنچه مانند نسخه کوچک جنگ سرد بین غرب و روسیه است، بوده‌ایم.

این وضع سبب ایجاد این پرسش در ذهن بسیاری شده است که چطور شد به اینجا رسیدیم. آیا این رویارویی اجتناب‌ناپذیر بود یا غرب از همان ابتدا خوب با روسیه برخورد نکرد؟ در اردوگاه کسانی که به برخورد نامناسب اعتقاد دارند، جف متلوک سفیر آمریکا در اتحاد شوروی در اواخر دهه 80 میلادی قرار دارد که شاهد ریاست‌جمهوری میخائیل گورباچف در پایان جنگ سرد و سپس پایان کمونیسم بود. وی همانطور که در مقاله اخیر خود در واشنگتن پست استدلال کرد، معتقد است آمریکا از زمان پایان جنگ سرد، با روسیه به‌عنوان یک بازنده برخورد کرده است.

در سال‌های پس از پایان جنگ سرد، چندین دولتمرد و نویسنده آمریکایی خواستار سیاست سخاوتمندانه‌تری در برابر مسکو شدند. من یکی از آنان بودم. منطق من نسبتاً ساده بود. ما پس از 2جنگ جهانی، 2تجربه تاریخی از موافقتنامه‌های صلح داشتیم. پس از جنگ جهانی اول، کشورهای پیروز آلمان را مجازات و آن را خارج از نظام جدید بین‌المللی رها کردند.

این سیاست فاجعه بود و باعث شد آلمان زخمی و خشمگین باشد و مترصد انتقام شود. از سوی دیگر، پس از جنگ جهانی دوم، آمریکا و متحدان آن در قبال آلمان و ژاپن بزرگواری و این کشورها را وارد نظام جدید جهانی کردند. این صلح که به صلح سال 1945معروف است، موفقیت درخشانی داشت و به همین دلیل، فکر می‌کردم باید حداکثر تلاش خود را برای وارد کردن روسیه به ساختارهای جدید دوران پس از جنگ سرد بکنیم و کمک کنیم اقتصاد و جامعه خود را بازسازی کند.

کشورهای غربی کمک‌هایی کردند، اما نه در مقیاسی که کشوری پهناور مانند روسیه پس از فروپاشی کامل در اوایل دهه 90 میلادی به آن نیاز داشت. روسیه هم سیاست‌هایی را در پیش گرفت که کار پیوستن به نظام جهانی را بسیار دشوار کرد. در اوایل دهه90، مسکو جنگ تمام عیاری با چچن راه انداخت. در اروپا مسکو از اسلوبودان میلوسویچ رئیس‌جمهور صربستان در کشتار بوسنی‌ها و بعداً کوزوویی‌ها حمایت کرد. آلمان و ژاپن پس از جنگ جهانی دوم که می‌خواستند وارد نظام بین‌المللی شوند، چنین رفتاری در پیش نگرفتند.

ان اپلبام مورخ در روزنامه واشنگتن پست نوشت غرب اساساً روسیه را درست نفهمیده است. غرب روسیه را سرزمینی شبه‌غربی می‌دید - تولستوی و چایکوفسکی را درنظر بگیرید -، غربی‌ها فکر می‌کردند با اتخاذ سیاست‌های درست روسیه در آینده کشوری غربی می‌شود.

به گفته وی، روسیه هویت خود را از این می‌گیرد که کشوری غیرغربی یا شاید کشوری ضدغربی است، از این نظر که کشوری متمایز و متفاوت از غرب است. شاید غرب می‌توانست بیشتر به روسیه کمک کند. اما حالا که به گذشته می‌نگرم، به‌نظرم می‌رسد که روسیه اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 یعنی دوره گورباچف و یلتسین شاید در وضعیت خاص مسالمت‌آمیز در تاریخ خود بود، زمانی که روسیه ضعیف بود، رهبری روشن‌بین داشت و مردم از چندین دهه شکست کمونیسم فرسوده شده بودند. پس از آنکه در دهه 90 قیمت نفت افزایش یافت، اقتصاد روسیه رشد کرد و دولت روسیه از نو قدرت گرفت. در این شرایط وضعیت روسیه به‌شدت تغییر کرد.

در روسیه همیشه دست‌کم از دهه 1840بحث بزرگی بین غرب‌گراها و اسلاودوست‌ها در جریان بوده است. غرب‌گراها می‌خواستند روسیه غربی شود، اما اسلاودوست‌ها احساس می‌کردند سرنوشت آن در تمدن متمایز اسلاو نهفته است که با غرب تفاوت دارد. امروز، دست‌کم به‌نظر می‌رسد اسلاودوست‌ها درست می‌گفتند.

کد خبر 256690
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز