چهارشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۹:۵۸
۰ نفر

شهرام شیرکوند : در ادبیات مدیریت «سیستم» را مجموعه‌ای از اجزاء که به‌منظور نیل به هدف مشخصی با یکدیگر در تعامل هستند تعریف کرده‌‌اند‌.

 مراد از یک سیستم پویا مجموعه‌ای از عوامل و اجزاء است که در وضعیت بهینه و مطلوب با یکدیگر همبستگی و تعامل دارند.

امروزه سازمان‌ها در ردیف سیستم‌های زنده همانند یک ارگانیسم طبیعی مورد ارزیابی قرار می‌گیرند. به طریق اولی درصورتی که هریک از اجزای تشکیل‌دهنده یک ارگانیسم زنده دچار اختلال شود در عملکرد سایر اعضاء نیز تأثیر مستقیم خواهد داشت.

 یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های متمایز مدیران موفق در خلق و باز آفرینی سازمان‌های برتر امروزی تأکید و اهمیت دادن به برقراری ارتباط هرچه مناسب‌تر میان واحدهای مختلف سازمانی از پایین‌ترین سطح تا سطوح عالی و ارشد سازمان بیان شده است. بدیهی است این امر با توجه به تعریف هم افزایی در تئوری سیستم‌ها بر افزایش بهره‌وری و عملکرد مجموعه تأثیر‌گذار خواهد بود.  رویکرد جدید، پویایی سیستم را در قالب یکپارچگی و نظم میان اجزاء و صرف‌نظر از درجه اهمیت آنها مورد بررسی و مطالعه قرار می‌دهد.

برای روشن‌تر شدن مطلب چنانچه یک کارخانه تولیدی را به‌عنوان نمونه‌ای سیستمی مورد ارزیابی قرار دهیم در این سیستم هریک از افراد دارای وظایف و مسئولیت‌های متعدد و متفاوتی هستند، بدین ترتیب که مدیران واحد‌های تولیدی چگونگی فرایند تولید را نظارت می‌کنند، کارگران تولید در تولید محصول نقش آفرین هستند، واحد فروش به امر برنامه‌ریزی برای فروش محصول می‌پردازد به همین ترتیب دیگر واحد‌ها همچون ارتباط با مشتریان، بازاریابی و پشتیبانی و... هریک عهده‌دار وظیفه مشخصی هستند. 

هنگامی که تمامی واحدها در این سیستم با یکدیگر ارتباط مؤثر و تنگاتنگ داشته باشند از آن به‌عنوان یک سیستم نوآورانه، پویا و بهره‌ور نام برده می‌شود؛ به عبارت دیگر هرچه ارتباطات این سیستم از پیوستگی کمتری برخوردار باشد به همان میزان از درجه پویایی آن کاسته خواهد شد. بالطبع وجه تمایز شرکت‌های پیشرو و برتر امروزی را در مقایسه با سایر رقبا می‌توان در کیفیت ارتباطات اجزا  و عناصر آنها با یکدیگر برشمرد.

واضح است چنانچه ارتباط اعضاء و جوارح در یک ارگانیسم به‌طور منظم و یکپارچه باشد سلامت آن تضمین و عملکرد آن نیز مطلوب خواهد بود و دراین مرحله سیستم به سمت کارآفرینی خواهد رفت.

کار آفرینی

در تعاریف موجود مدیریت، کارآفرینی مترادف ایجاد اشتغال نیست؛ کارآفرینی در واقع فرایند ایجاد و تأسیس کسب و کار یا سازمان جدید است. اما یکی از اثرات قابل توجه آن ایجاد اشتغال است. مطالعاتی که در ایالات متحده آمریکا صورت گرفته نشان می‌دهد که از 20میلیون شغل ایجاد شده و جدید طی سال‌های 1990 ـ 1980 بیش از 5/3 میلیون شغل ناشی از ایجاد و تأمین کسب و کارهای کارآفرینانه جدید بوده است. مطالعات دیوید برچ (Birch) در اواخر دهه 1970 میلادی نشان داده است که بیش از 70درصد از مشاغل جدید در شرکت‌ها و سازمان‌هایی ایجاد می‌شوند که در مسیر رشد قرار دارند. همچنین مطالعات در ایران نشان می‌دهد که در فاصله سال‌های 75 ـ 1355 هجری شمسی بیشترین میزان اشتغال جدید در اقتصاد ایران به شکل کارکنان مستقل (خویش‌فرما) بوده است.

به هر تقدیر اهمیت کارآفرینی از نظر ایجاد اشتغال باعث شده است تا طی دهه‌های 80 و 1990 میلادی به‌تدریج وفاق عمومی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه ایجاد شود، مبنی بر اینکه بحران بیکاری جز از طریق توسعه کارآفرینی و دمیدن روح نوآوری در کالبد اجتماعی امکان پذیر نیست. به همین دلیل کشورهایی نظیر ایالات متحده آمریکا، کانادا، فنلاند، هند، مالزی، سنگاپور، استرالیا و آلمان سیاست‌ها و برنامه‌های حمایتی گسترده‌ای را از کارآفرینان تدوین و به مرحله اجرا گذاشته‌اند.

 برخی مواقع ناخود‌آگاه کلمه «کارآفرینی» و کلمه «اشتغال‌زایی» موارد استفاده مشابهی پیدا کرده است و کلمه کارآفرینی برای مجموعه اقداماتی که به ایجاد اشتغـال می‌انجامد نیز استفاده می‌شود. مثلاً به هر گونه سرمایه‌گذاری‌ای که باعث ایجاد اشتغال شود یا هر گونه افزایش مهارت فنی یا حرفه‌ای که احتمال اشتغال به کار را افزایش دهد و برای کسی کار ایجاد کند نیز کارآفرینی اطلاق می‌شود.

لیکن هیچ کدام از اینها کــارآفرینی (Entrepreneurship) که در نظریات توسعه مطرح شده است نیست  چرا که براساس نظریات اقتصادی و تجارب حاصله در اقتصادهای روبه رشد «کارآفرینان» موتور محرکه توسعه و رشد اقتصادی محسوب می‌شوند و در نتیجه اشتغال‌زایی یکی از فراورده‌ها و معلول‌های این مهم است. در واقع کارآفرینی فراتراز شغل و حرفه است؛ یک شیوه زندگی است.

 نوآوری وکار آفرینی به‌جای اشتغال زایی

بررسی‌ها نشان می‌دهد فرایند ایجاد شغل جدید یک جریان پویاست. به همین دلیل در دامنه زمانی تحقیق، تغییر و تحولات زیادی از قبیل استعفا، مرخصی، بازنشستگی و موارد دیگر اتفاق می‌افتد که موجب سخت‌شدن اندازه‌گیری دقیق تولید مشاغل جدید می‌شود. نوآوری در شرکت‌های کارآفرین (نوآوری محصول، روش، منابع یا بازار) ممکن است با سایر کالاها و خدمات مرتبط باشد ؛ اگر ارتباط داشته باشد این ارتباط باعث افزایش یا کاهش تقاضا برای کالاهای دیگر می‌شود و درصورتی که باعث افزایش یا کاهش تقاضای کالای دیگر نشود، درحقیقت در حکم آن است که ارتباطی با آن کالا ندارد. چنانچه باعث کاهش تقاضا برای کالای دیگر شود در حقیقت موجب خروج تعدادی از تولیدکنندگان آن کالا از بازار خواهد شد و این همان جابه‌جایی مشاغل یا انتقال بیکاری به بخش‌های دیگر است.

چنانچه نوآوری در یک شرکت کارآفرین باعث افزایش تقاضا برای کالای دیگری شود یا منجر به ایجاد تقاضای جدیدی شود، با توجه به ثابت بودن درآمد، مصرف‌کننده بایستی یا کالای خدمات دیگری را از سبد کالاهای مصرفی خود خارج سازد یا مصرف آنها را کم‌کند که نهایتا منجر به کاهش تقاضای کالای دیگر و بیکاری سازندگان آن می‌شود یا بایستی  از پس‌انداز خود بکاهد که آن نیز موجب کاهش سرمایه‌گذاری و سپس کاهش اشتغال خواهد شد.

اگر کارآفرینی را به مفهوم واقعی آن یعنی ارزش آفرینی تعریف کنیم، کارآفرینان ارزش‌آفرینان موتور توسعه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز خواهند بود و به همین جهت آن را یک روش و شیوه زندگی تعریف کرده‌اند که نه تنها با جهان‌بینی و ایدئولوژی اسلامی مغایرتی ندارد بلکه می‌توان به قوت اظهارداشت که اولیاء و انبیاء الهی همگی ارزش‌آفرینان بزرگی بوده‌اند. لذا دولتمردان و مسئولان می‌بایست بستری را برای رشد، پیشرفت و آموزش و پرورش چنین افرادی مهیاسازند. به همین جهت باید به جای تمرکز بر اشتغال و اشتغال‌زایی به ابتکار و نوآوری توجه‌کرد، بدین وسیله بستر را برای توسعه اجتماعی‌، فرهنگی و سیاسی نیز آماده کرده‌ایم‌.

تا سال 1976 صاحب‌نظران اقتصادی از نظر اشتغال زایی تفاوت بسیاری بین شرکت‌های کوچک و بزرگ قائل نبوده و بالطبع فکر می‌کردند شرکت‌های بزرگ، اشتغال‌زایی بیشتری دارند تا اینکه پروفسور دیوید برچ در سال 1976 در انستیتو تکنولوژی ماساچوست آمریکا اعلام کرد منبع اصلی اشتغال، شرکت‌های کوچک هستند و تحقیقات‌اش‌نشان داد که 5/81درصد از کل مشاغل جدید ایجاد شده در آمریکا طی سال‌های 1969تا 1976 توسط شرکت‌های کوچک کمتر از 100 نفر به‌وجودآمده است. نتیجه تمام تحقیقات برچ بیش از این نیست که شرکت‌های کوچک کارآفرین، سهم بالایی در کارهای جدید ایجاد شده خالص دارند.

راهکارهای ایجاد اشتغال

1 - تلاش‌ جهت‌ بهبود فضای‌ کسب‌وکار
2 - توسعه‌ فعالیت‌های عمرانی‌ در جهت توسعه‌ رفاه‌ و ایجاد اشتغال‌ مولد
3 - توسعه‌ فعالیت‌های تکنولوژی‌ اطلاعات ‌(IT) در کشور
4 - ممانعت‌‌ از ورود قاچاق‌ کالاهایی‌ که‌ تولیدشان در کشور امکان‌پذیر است
5 - بهبود سودآوری‌ با محاسبه‌ ریسک‌ سرمایه‌گذاری‌ در صنعت‌ و خدمات‌ در مقایسه‌ با سایر فعالیت‌ها؛ به‌نحوی‌ که‌ تمایل‌ به‌ سرمایه‌گذاری‌ در فعالیت‌های‌ تولیدی‌ و خدماتی‌ بهبود یابد.
6 - بهادادن‌ به‌ کارآفرینان

به‌طور کلی اشتغال،‌ معلول‌ توسعه ‌یافتگی‌ است  تا سرمایه‌گذاری‌ صورت‌ نگیرد، فرصت‌ شغلی‌ ایجاد نخواهد شد. سرمایه‌گذاری‌ هم‌ در درجه‌ اول‌ نیاز به‌ امنیت‌ دارد. امنیت‌ فردی، شغلی، قانونی‌ و اجتماعی‌ از جمله‌ مواردی‌ است‌ که‌ قبل‌ از هرچیز سرمایه‌گذار به‌ آنها نیازمند است.

پیشنهاد

‌در حال‌ حاضر بیش از یک‌ میلیون‌ نفر در کنکور دانشگاه‌ها شرکت‌ می‌کنند و افراد با هزینه‌های‌ زیاد وارد دانشگاه‌ می‌شوند. ما می‌توانیم‌ در کنار دانشگاه‌ها، در زمینه‌ ایجاد مهارت‌ها، فعال‌تر عمل‌ کنیم. با ایجاد این‌ کار می‌توانیم، نه‌ تنها مهارت‌های جامعه‌ خودمان‌ را تأمین‌ کنیم، بلکه‌ نیروی‌ انسانی‌ ماهری‌ را تربیت‌ کنیم‌ که‌ در کشورهای‌ همسایه‌ نیز بازار کار دارند. باید دانشگاه‌های جامع علمی‌کاربردی توسعه یافته و دانشگاه‌هایی در کشور تأسیس‌ شوند که‌ نیروی‌ مورد نیاز صنایع‌ مختلف را تربیت‌ کنند‌به این ترتیب فارغ‌التحصیلان‌ این‌ دانشگاه‌ها هم با صنعت آشنایی دارند و هم‌ یک‌ ارتباط منطقی‌ بین‌ دانشگاه‌ و صنعت‌ ایجاد می‌شود.

روش‌های توسعه فرصت‌های شغلی

به‌منظور ایجاد اشتغال‌ مولد و توسعه‌ فرصت‌های‌ شغلی‌ و کاهش‌ میزان‌ بیکاری‌ در جامعه‌ می‌توان‌ پیشنهادها و راه‌حل‌هایی‌ را به‌ این‌ شرح‌ مورد توجه‌ قرار دارد:
- استفاده‌ از ظرفیت‌های موجود کشور و افزایش‌ این ظرفیت‌‌ها
- توسعه‌ بخش‌ خصوصی‌
- آموزش‌ متناسب‌ با نیاز بازار کار
- توجه‌ به‌ ویژگی‌های بازار کار در هرگونه‌ سیاستگذاری‌ و تخصیص‌ منابع‌ در زمینه‌ اشتغال‌
- توجه‌ به‌ برنامه‌ریزی‌ و فرهنگ‌ برنامه‌ریزی‌
- کاهش‌ هزینه‌های‌ تولید و توجه‌ به‌ صنایع‌ کوچک‌ و کارا
- افزایش‌ فرهنگ‌ کار و افزایش‌ انگیزه‌ کار در کشور و احترام‌ به‌ سرمایه‌گذاران‌ و ایجادکنندگان‌ شغل‌ و فرصت‌های‌ شغلی‌
- تبلیغ برای عدم‌مصرف‌ کالاهای‌ خارجی‌ مصرفی‌
- و بالاخره‌ افزایش‌ سرمایه‌گذاری‌ و توجه‌ به‌ کارایی‌ سرمایه‌گذاری‌ در کشور برای‌ کاهش بیکاری‌ در کشور.

در مرحله‌ اول‌ و در کوتاه‌مدت، فعالیت‌های عمرانی به‌ویژه توسعه‌ ساخت‌ مسکن‌ را می‌توان‌ به‌عنوان‌ محور ایجاد اشتغال‌ در پیش‌ گرفت زیرا مشاغل‌ بسیار متنوعی را ایجاد می‌کند و مصرف‌کنندگان‌ زیادی دارد. ‌چنانچه‌ این‌ کار با تسهیلات‌ و هدایت‌ مناسب‌ همراه‌ باشد، در کوتاه‌مدت‌ می‌تواند از یک‌ طرف‌ نقش‌ عمده‌ای‌ در ایجاد مسکن‌ که‌ نیاز اکثر جوانان‌ است‌ داشته‌ باشد و ازطرف‌ دیگر در ایجاد مشاغل‌ متعدد در حوزه‌های‌ خدمات‌ و تولید بسیار مؤثر است‌ و کارگاه‌ها و کارخانه‌های‌ کوچک‌ و بزرگ‌ هریک‌ به‌ سهم‌ خود می‌توانند از آن‌ بهره‌مند ‌شوند.

کد خبر 105647

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار اقتصاد كلان

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز