پنجشنبه ۱۵ تير ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۲۷ - Jul 6, 2006
متهم پرونده قتل زنان خانه دار پايتخت
من اولين قرباني بودم
متهم رديف اول ،صحنه جنايت را بازسازي مي كند
005022.jpg
005019.jpg
005016.jpg
گروه حوادث:مهديه مصطفايي- متهم رديف اول پرونده جنجالي (قتلهاي سريالي زنان خانه دار پايتخت) در جلسه محاكمه مدعي شد تمامي قتلها از سوي دختر جوان همدستش صورت گرفته و او هيچ نقشي در جنايتها نداشته است .
جلسه محاكمه دختر و پسر جواني كه مطبوعات به آنها لقب «قاتلان سريالي زنان خانه دار پايتخت» دادند، صبح ديروز درحالي برگزار شد كه صحن علني دادگاه كيفري استان تهران مملو از جمعيتي بود كه براي شركت در محاكمه عاملان يكي از جنجالي ترين پرونده هاي پايتخت در سال گذشته به آنجا آمده بودند.
با ورود عليرضا متهم رديف اول به صحن دادگاه، اولياي دم سه مقتول جنايت در حاليكه فرياد مي زدند او جنايتكار است خواستار قصاص متهم بودند، با حضوراعظم متهم رديف دوم در جلسه دادگاه جنب و جوش و اعتراضات خانواده مقتولان افزايش يافت كه با دخالت ماموران آرام گرفت.
پس از شروع جلسه به رياست قاضي عزيز محمدي و با حضور چهار قاضي مستشار دادگاه، نماينده دادستان تهران در جايگاه قرار گرفته و به بيان كيفرخواست خود پرداخت.
قاضي حيدري در كيفرخواست خود با اشاره به اينكه اين حادثه باعث جريحه دار شدن احساسات عمومي شده است به تشريح ماجراي قتل سه زن بيگناه به نامهاي فرحناز، مهناز و شهره از سوي دو متهم درجريان سرقتهاي زنجيره اي پرداخت.
بنا به كيفرخواست نخستين قتل در تاريخ ۲۶ آذرماه به وقوع پيوست كه طبق گزارش ماموران كلانتري ۱۰۳ گاندي زن خانه داري به نام فرحناز در حاليكه دست و پايش با طناب قرمز بسته شده بود در اتاق خواب خانه خود به قتل رسيده بود، دومين قتل در ۶ دي ماه به ماموران گزارش شد كه با حضور ماموران در صحنه قتل مشخص شد مقتول به نام مهناز به شيوه اي مشابه در حاليكه دست و پاي وي نيز با طناب قرمز بسته شده بود به قتل رسيده است.
در جريان سومين جنايت در تاريخ ۱۱ دي ماه نيز زني به نام شهره به شيوه اي كاملا مشابه دو جنايت قبلي به قتل رسيد، باگزارش سه قتل مشابه در حالي كه تحقيقات گسترده اي در اين باره از سوي بازپرس اصغر زاده آغاز شده بود، با نقد شدن يكي از چك هاي مسافرتي در خيابان آفريقا نخستين سرنخ به دست ماموران افتاد و عليرضا شناسايي شد.
بررسي هاي بعدي نشان داد آخرين تماس تلفني با خانه فرحناز ( نخستين مقتول  جنايت) نيز از خيابان آفريقا كه خانه عليرضا در آنجا واقع بود صورت گرفته است.
در بازجويي هاي صورت گرفته عليرضا به ارتكاب قتل با همدستي دختر دانشجويي به نام اعظم اعتراف كرده و در توضيح انگيزه خود از جنايت گفت: از سه ماه قبل به خاطر مشكلات مالي كه داشتم تصميم به سرقت گرفتم، براي اين كار در روزنامه ها خانه هايي را كه مالكانشان قصد فروش داشتند پيدا كرده و به همراه همدستم اعظم و به بهانه خريد به اين خانه ها رفته و هنگامي كه متوجه مي شديم زن صاحبخانه تنها است اقدام به سرقت كرده و براي آنكه شناسايي نشويم او را با ضربات چاقو مي كشتيم.
نماينده دادستان در ادامه به اعترافات صريح متهم رديف دوم در مراحل مختلف تحقيق و بازجويي پرداخته و با بيان جزئيات قتلها ، براي هر دو متهم خواستار كيفر قانوني شد.
عليرضا: قاتل اعظم است من كسي را نكشتم
پس از تقاضاي قصاص از سوي خانواده مقتولان حادثه، متهم رديف اول در حالي كه رنگ به چهره نداشت از جاي خود بلند شد، او در حالي كه سعي مي كرد خونسردي خود را حفظ كند خطاب به هيأت قضات گفت: من كسي را نكشته ام و اتهام را قبول ندارم. به خاطر اعظم قتل را قبول كردم. چون تحت فشار بودم.
عليرضا در پاسخ به سئوال هيأت قضات مبني بر اينكه به خاطر چه موضوعي تحت فشار بودي گفت: اعظم يك سال مرا تحت فشار قرار داده بود. او از من عكس و فيلم هايي داشت كه مي توانست زندگيم را به هم بريزد.
وي با اشاره به جزئيات حوادث اتفاق افتاده خطاب به قاضي گفت: به خاطر حفظ  زندگيم با اعظم همكاري كردم. قرار نبود قتلي اتفاق بيفتد.اولين  قتل كاملا غافلگيرانه رخ داد.
وي با اشاره به اينكه انسان خونسردي است و هشت مرتبه به خانه هاي زنان تنها رفته است ادامه داد: من هيچ پيشنهاد قتلي به اعظم ندادم. اعظم حدود دو سال مرا آزار داد كه از ۱۰۰ بار قتل بدتر بود. او مي دانست كه قبلا زني در زندگيم بوده به همين خاطر مرا تهديد مي كرد و من مجبور بودم براي همه نقش بازي كنم.
وي با تشريح نحوه قتل ها و قسمتي از بازسازي صحنه قتل در دادگاه مجدداً مدعي شد كه او تنها دست و پاي قربانيان را مي گرفته و اعظم ضربات مرگبار را وارد مي كرده است اما اين اظهارات عليرضا با ضربات وارده بر مقتولان مطابقت نداشت و قاضي با اشاره به تناقض گويي هاي عليرضا از وي خواست تا واقعيت را بگويد.
وي همچنين درخصوص اينكه اگر اعظم قاتل بوده پس چرا در هيچ يك از قتل ها لباس وي خوني نبوده است گفت: چون اعظم كاپشن تنش مي كرد و لباس خوني اش پيدا نبود.
من نخستين قرباني عليرضا بودم
پس از دفاع متهم رديف اول و وكيل وي، اعظم با قدم هايي لرزان در جايگاه حضور يافت. او در حالي كه مدعي بود از حرف هاي عليرضا شوكه شده است ضمن رد اتهام معاونت در قتل گفت: مي دانم گناهكارم و بايد مجازات شوم اما واقعيت اين است كه در هيچ يك ازمراحل قتل ها حضور نداشتم. ۹ ماهي بود كه عليرضا ورشكست شده بود. او به خاطر فساد اخلاقي بادرآمدي كه به دست مي آورد نمي توانست زندگيش را بگذراند. او مرا فريب داده و به من گفت: به خاطر بدهي ها تحت فشار است و زندگي اش در حال نابودي است و من به خاطر آن كه به او علاقه داشتم، خواستم تا به او كمك كنم.
دختر جوان در ادامه افزود: وقتي عليرضا به من پيشنهاد شركت در سرقتها را كرد گفت شايد در اين سرقت ها قتل هم اتفاق بيفتد كه من در آن مرحله از همكاري با او امتناع كردم. اما او با تلفن هاي مكرري كه زد مرا اغفال كرد و به اين ترتيب من خودم نخستين قرباني او بودم. من مي خواستم ره صد ساله را يك شبه بروم. عليرضا دائماً مي گفت با اين كار آينده ات تأمين مي شود. دختر جوان در ادامه افزود: در اين سه جنايت من تنها دست و پاي مقتولان را بستم و واقعيت قتلها را نمي دانستم. در قتل دوم وقتي لباس عليرضا خوني شد از او پرسيدم چه كاري كرده اي كه او گفت: مي خواست مقاومت كند كه من تنها او را زخمي كردم.
وي در پاسخ به سئوال قاضي مبني بر اين كه مگر روزنامه ها را نمي خواندي و اصلاً چرا وقتي فهميدي قتل اتفاق افتاده در جنايت دوم شركت كردي بيان داشت آقاي قاضي من روزنامه نمي خواندم از صبح در رستوراني كار مي كردم و اصلاً فرصت روزنامه خواندن نداشتم. من گناهم را قبول دارم و مي دانم اگر من اين مرد را همراهي نمي كردم، مرتكب جنايت نمي شد.
در پايان جلسه علني و پس از دفاع اعظم، جلسه غيرعلني برگزار شد. قرار است حكم درخصوص پرونده ظرف مدت قانوني صادر شود.

در بزرگراه آيت الله حكيم به وقوع پيوست؛
واژگوني ميني بوس ۱۶ مجروح برجاي گذاشت
005013.jpg
ايسنا : واژگوني يك دستگاه ميني بوس مسافربري در ورودي چمران به بزرگراه آيت الله حكيم به زخمي شدن ۱۶ سرنشين آن منجر شد.
ساعت يازده و نيم چهارشنبه ۱۴ تيرماه، يك دستگاه ميني بوس حامل مسافر هنگام حركت در بزرگراه آيت الله حكيم در حال ورود به بزرگراه چمران بود كه در محدوده پل حكيم واژگون شد.
در پي وقوع اين حادثه بلافاصله ماموران ايستگاههاي ،۱۰ ۴۳ و نجات ۳  سازمان  آتش نشاني و خدمات ايمني تهران به همراه عوامل كلانتري ۱۲۵ «يوسف آباد» براي امداد رساني و بررسي علت حادثه به محل واژگوني ميني بوس اعزام شدند.
با حضور امدادگران در محل مشخص شد كه سرنشينان ميني بوس دانشجويان علوم پزشكي (توانبخشي) بوده اند كه بر اثر واژگون شدن به ۱۶ تن از آنان جراحاتي وارد شده است.
نيروهاي اورژانس به محض حضور در موقعيت مورد نظر اقدام به انتقال مجروحان به بيمارستان كردند
محمد تورنگ، رييس مركز اطلاع رساني نيروي انتظامي تهران بزرگ با اعلام اين كه بلافاصله پس از حضور ماموران پليس كلانتري «يوسف آباد» عمليات نجات و انتقال مصدومان به نزديكترين مركز درماني آغاز شد، گفت: هر ۱۶ سرنشين ميني بوس براي مداوا به بيمارستان امام خميني (ره) منتقل شدند.
وي افزود: بررسي علت اصلي واژگوني اين ميني بوس با حضور كارشناسان راهنمايي و رانندگي در دست بررسي بوده اما به نظر مي رسد انحراف خودرو به سمت جدول كنار بزرگراه براثر از دست دادن تعادل وسيله نقليه، موجب وقوع اين سانحه رانندگي شده است.

پرونده سقوط مرگبار دختر جوان پس از ۶ ماه بسته شد
گروه حوادث: بعد از گذشت شش ماه از سقوط مرگبار دختر جوان به داخل كانال صادقيه پيكر متلاشي شده وي در حوالي يافت آباد كشف شد.
به گزارش همشهري، پنجم دي ماه سال ۸۴ مرد جواني در حالي كه صدايش از شدت هيجان مي لرزيد با استفاده از تلفن همراه خود با مركز آتش نشاني تماس گرفت و خبر از سقوط يك دختر جوان به داخل كانال آب حوالي ميدان صادقيه تهران داد.
بلافاصله تيم امدادي براي كمك به دختر سقوط كرده به محل اعزام شدند، در اين فاصله رهگذران كه در زير باران شاهد سقوط اين دختر جوان به داخل كانال بودند سعي كردند به او كمك كند ولي پيكر دختر جوان كه آب او را با خود مي برد به زير پل كشيده شد و از اين زمان به بعد دختر جوان ناپديد شد.
مأموران آتش نشاني از سه ايستگاه به محل حادثه اعزام شدند و در زير باران شديد جست و جوهاي خود را براي يافتن دختر جوان آغاز كردند ولي با گذشت زمان تمامي اميدها براي نجات وي به نااميدي تبديل شد.
با اعلام شكايت درباره ناپديدشدن دختر جوان از سوي والدين نگران اين دختر ۲۹ ساله، مشخص شد كه وي زهرا نام داشته و كارشناس روانشناسي كودك بود و روز حادثه بعد از پايان كار روزانه اش هنگامي كه از محل كار خود در حال بازگشت به سوي منزل بود، پس از پياده شدن از ميني بوس در فلكه صادقيه به دليل لغزندگي زمين پايش سر خورده و در حاليكه آن قسمت از كانال فاقد حفاظ بوده به مسيل آب پرت شده است.
از هنگام گزارش موضوع ،مسير كانال آب صادقيه كه با گذشتن از پارك ارم و رودخانه كن به دشتهاي قم ختم مي شود توسط ماموران آتش نشاني  وپليس تحت بررسي قرار گرفت، اما اثري از دختر جوان پيدا نشد، تا اينكه چند روز پيش بعد از گذشت شش ماه از حادثه تأسف بار جسد متلاشي شده زهرا در مسير كانال آب در حوالي منطقه يافت آباد توسط رهگذران پيدا شده و موضوع به كارآگاهان اداره يازدهم آگاهي تهران اطلاع داده شد كه بررسي هاي صورت گرفته هويت او را مشخص كرد.
بدين ترتيب پرونده سقوط مرگبار اين دختر جوان بعد از ۶ ماه جستجو بسته شد.

سه روز عزاي عمومي در والنسيا
همشهري آنلاين: همزمان با ورود بستگان و دوستان قربانيان حادثه روز دوشنبه قطار متروي شهر بندري والنسيا در اين شهر سه روز عزاي عمومي و پنج دقيقه سكوت اعلام شد.
به گزارش شبكه خبري سي ان ان در سانحه از خط خارج شدن يك قطار متروي شهر والنسيا كه بدترين حادثه مترو در اسپانيا محسوب مي شود دستكم ۴۱ تن از جمله راننده كشته و۴۷ نفر نيز به شدت زخمي شدند. همچنين نيروهاي امدادي ۱۵۰ نفر را نيز از تونل محل حادثه سالم خارج كردند.
اگرچه علت اين حادثه اعلام نشده اما مقامات و شاهدان عيني گفته اند سرعت بالاي قطار باعث شكستن يكي از چرخهاي آن و خروج آن از ريل شده است.

حوادث
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
بين الملل
سياسي
شهر تماشا
سلامت
شهري
دانش
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   دانش   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |