تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱۳۸۷ - ۰۷:۱۱

آتوسا رقمی: به خودِ پارسالت نگاه کن! خیلی عوض شده‌ای، نه؟ نه فقط ظاهرت، نگاهت هم به چیزها تغییر کرده؛ و این یعنی که تو رشد کرده‌ای و کامل‌تر شده‌ای.

این اتفاقی است که تا آخر عمر همه ما ادامه پیدا می‌کند، به‌خصوص اگر خودمان هم به آن کمک کنیم.

نقاشی‌هایی را هم که اینجا می‌بینی هنرمندانی کشیده‌اند که دائماً به دنبال اندیشه‌های کامل‌تری بوده‌اند و برای این که بتوانند این اندیشه‌ها و تجربه‌های درونی مربوط به آنها را در نقاشی‌هایشان نشان دهند، شیوه‌های نویی را به وجود آورده‌اند. ‌آنها حتی در دوره‌های مختلف زندگی‌شان، با رسیدن به نگاه‌های تازه، شیوه خودشان را هم تغییر داده‌ و شیوه تازه‌تری را ایجاد کرده‌اند.

اینجا از هر کدام از این نقاش‌ها دو نقاشی از دوره‌های مختلف زندگی‌شان انتخاب شده. توضیح‌ها را بخوان و حدس بزن کدام دو نقاشی را کدام‌یک از این نقاش‌ها کشیده.

پابلو پیکاسو - (1881 تا 3791)– اسپانیایی

اگر از زاویه‌های مختلف به چیزها نگاه کنیم، آنها را کامل‌تر می‌بینیم. پیکاسو نقاشی‌هایش را طوری می‌کشیده که انگار موضوع نقاشی‌اش را از زاویه‌های مختلفی دیده. بعدها پیکاسو شیوه ساده‌تری را برای نقاشی‌هایش انتخاب کرد: او با چسباندن چیزهای مختلف در کنار هم نقاشی می‌کرد، چیزهایی مثل بریده کاغذ، روزنامه،‌تکه‌ای آجر و ...

واسیلی کاندینسکی- (6681 تا 4491) - روس

او به رنگ‌ها علاقه زیادی داشت و در تابلوهایش از رنگ‌های درخشان و زنده استفاده می‌کرد. در عین حال او موسیقی را هم خیلی دوست داشت چون در موسیقی هیچ چیزی توصیف نمی‌شود و فقط باعث می‌شود شنونده یک چیز تازه را در درونش تجربه کند. برای همین کاندینسکی تصمیم گرفت نقاشی‌هایی بدون موضوعی ملموس بکشد، فقط با کنار هم قرار دادن عنصرهای اصلی نقاشی: رنگ‌ها، خط‌ها و شکل‌ها. این‌طوری ترکیب‌بندی‌هایی را به وجود آورد که مثل موسیقی روی احساس‌های بیننده تأثیر می‌گذارند.

کازیمیر مالِویچ - (8781 تا 1935) - روس

او اول شیوه کوبیسم را برای کارهایش انتخاب کرد، شیوه‌ای که در آن همه چیز به شکل مخروط، استوانه و کره تجزیه می‌شوند؛ اما بعداً روشش را تغییر داد چون فکر می‌کرد احساس‌های آدم‌ها وابسته به چیزها و اشیاء نیستند؛ او برای نشان دادن این احساس‌ها، فقط از ساده‌ترین شکل‌ها، مثل مستطیل‌، استفاده کرد.

پل سزان – (9381 تا 6091)- فرانسوی

سزان به طبیعت علاقه زیادی داشت و بیشتر از منظره‌های طبیعی نقاشی می‌کشید. او با ضرب قلم‌موهایی که روی بوم می‌زد، شکل‌ها را به‌وجود می‌آورد، برای همین نقاشی‌هایش حالتی رویایی داشتند. اما ساختار طرح‌ها هم برای سزان خیلی اهمیت داشت و برای همین شروع کرد به آزمایش ترکیب‌های منطقی حساب شده در نقاشی‌هایش. برای انجام این آزمایش‌ها او چیزهایی طبیعی را کنار هم می‌چید و از آنها نقاشی می‌کرد.

نقاشی شماره 1

نقاشی شماره 2

نقاشی شماره 3

نقاشی شماره 4

نقاشی شماره 5

نقاشی شماره 6

نقاشی شماره 7

نقاشی شماره 8

---------------------------

پاسخ: پیکاسو:1 و 7؛ کاندینسکی: 3 و 6؛ مالِویچ: 2 و 5؛ سزان: 4 و 8