تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۰:۰۳

ترجمه‌ی پگاه شفتی: به عادت‌های بد عادت کرده‌ای؟ ترک آن‌ها سخت است؟ اما این تو را متمایز نمی‌کند چون هرکسی می‌تواند عادت بد داشته باشد! چیزی که تو را متمایز می‌کند، چگونگی رودررویی با این عادت‌هاست و نحوه‌ی کنترل و دور ریختنشان.

اگر هرکدام از این عادت‌ها در زندگی تو خللی به‌وجود آورده، تعطیلات زمان مناسبی برای دور ریختن آن‌هاست. هم تمرکز کافی داری و هم وقت کافی.

برای عادت‌کردن به وضعیت جدید و تا حدی عقب‌راندن عادت‌های قبلی، هر انسانی به سی روز زمان نیاز دارد. پس یک یا دو تا از این راهکارها را انتخاب کن و آن‌ها را در یک فرصت سی‌روزه تکرار کن.

بعد از سی روز تو مي‌توانی به آن جنبه‌ی ناخوشایند وجودت غلبه کنی، پس حالا دوتای دیگر را انتخاب کن:

 

 

  • غر نزن و کلمه‌های درست انتخاب کن!

حتماً از غرغرو‌ بودن خودت یا اطرافیانت به‌ستوه آمده‌ای. غر‌زدن عادت بد خیلی از ماست. چه‌طور باید غر‌زدن را از بین برد؟ با کلمه!

فقط با چند کلمه و جمله‌ی شادی‌بخش می‌توانی راه غر‌زدن خودت و اطرافیانت را ببندی. بیش‌تر ما وقتی کسی حالمان را می‌پرسد می‌گوییم خوبیم یا بد نیستیم.

اما همین دو جمله‌ی ساده می‌تواند سرآغازی برای شکوه و شکایت باشد. پس این تمرین را از امروز شروع کن. در جواب سؤال حالت چه‌طور است، به‌جای کلمه‌های معمولی و پیش پاافتاده کلمات امیدبخش و شاد بگو. مثلاً: عالی هستم. بی‌نظیرم.

وقتی مخاطب با تعجب از تو پرسید چه‌طور؟ جواب تو این است: هم خودم و هم خانواده‌ام سالم هستیم و در امنیت زندگی می‌کنیم. دلیلی برای عالی نبودن ندارم.

مطمئن باش با این دو جمله، تو فضا را پر از شادی و امید مي‌كنی. حالا غرغر راهی به این فضا ندارد.

 

 

  • یک کار جدید!

کارهای تکراری و بی‌فایده ما را به خودشان آویزان می‌کنند. جلوی رشد و پر و بالمان را می‌گیرند. پس از امروز به جای کارهاي تکراری و بی‌فایده مثل زياد نشستن پاي تلویزیون یا بي‌حساب مشغول بازی رایانه‌ای بودن یک کار جدید انجام بده.

با خودت قرار بگذار که هر روز یک تجربه‌ی جدید کسب کنی، چه کوچک مثل باز کردن سرصحبت با نوجواني ناآشنا در ایستگاه اتوبوس يا مترو و یا بزرگ مثل درست‌کردن یک کیک غول‌پیکر یا شیرینی فرانسوی.

کارهای جدید روح را پرواز می‌دهند و دریچه‌های تازه‌ای از زندگی را به ما نشان می‌دهند.

 

  • خوبی کن!

خوبی را از دور نگاه‌کردن و تحسین‌کردن کافی نیست. خودت هم خوبی کن. اگر در شمار آدم‌هایی هستی که خیلی زود همه‌چیز را به‌خودت می‌گیری و ناراحت می‌شوی، در واکنش به این ناراحتی به آشنا یا غریبه‌ای خوبی کن.

خوبی‌کردن قرار نیست تو را به‌زحمت بیندازد، فقط لطفت را از دیگری دریغ نکن. به‌تدریج با خودت قرار بگذار که هر‌روز یک کار خوب در حق دیگری انجام بدهی. حس تشکر و آرزوی خوش‌بختی برای تو از طرف دیگران، انرژی مثبت فوق‌العاده‌ای به زندگی تو روان می‌کند و تمام کدورت‌ها را از بین می‌برد.

 

 

  • دروغ هرگز!

حتی اگر به یک دلیل احمقانه دیر رسیدی یا بی‌حوصله بودی، دروغ نگو. از حالا تا سی روز دیگر با خودت قرار بگذار که هیچ دروغی نگویی. دروغ فقط تو را از یک موقعیت بحرانی دور می‌کند و در قلبت یک نقطه‌ی‌ عمیق حک می‌کند. این نقطه‌ها هرچه‌قدر هم کوچک باشند می‌توانند به هم متصل شوند و روح تو را پر از نقطه‌هاي تاريك کنند.

دیگران خیلی زود این نقطه‌ها را می‌بینند و درک می‌کنند اما به رویت نمی‌آورند. تو در نظر آن‌ها فرو می‌ریزی و باید منتظر عواقبش باشی. پس امروز را حتي اگر بي دليل هم باشد، با گفتن حرف‌هاي راست شروع کن تا گفتن حرف راست برایت آسان شود.

 

  • با بدها هم خوب باش!

با کسانی که با تو بدرفتاری یا بی‌ادبی کرده‌اند، مؤدب و مهربان باش. نه به این دلیل که آن‌ها خوبند. به این دلیل که تو خوب و مهربانی. سی روز این رفتار را تمرین كن.

هر‌وقت یکی از آن‌ها را دیدی به آن‌ها لبخند بزن و با آن‌ها مهربان باش. مهربانی بیش از هرچیز به‌خودت آرامش می‌دهد و همه‌چیز را برایت آسان می‌کند.

 

 

  • مثبت‌ بیندیش، حتی در بدترین لحظه‌ها!

افراد خوش‌بین همان کسانی هستند که از شکست فرصت می‌سازند. از همین حالا شروع کن و با هر اتفاق کوچک و بزرگ نامناسبی مثبت برخورد کن. بگرد و جنبه‌های مثبت اتفاقات ناخوشایند قبلی را پیدا کن و تصور کن اگر در آن زمان مثبت اندیشیده و عمل کرده بودی، چه می‌شد.

از همین حالا تا سی روز آینده به خودت قول بده که اولین مرحله برای روبه‌رویی با دوست‌ نداشتنی‌ها دیدن و پیدا‌کردن جنبه‌ی مثبت آن باشد.

 

  • درس در هر لحظه!

نه نترس، تعطیلات است و خبری از درس و مدرسه نیست. اما این یک واقعیت است که ما در یک مدرسه‌ی دائمی زندگی می‌کنیم. تمام زندگی درس است. هر لحظه از آن.

به لحظه‌ها و اتفاقات پی‌در پی در طول یک روز دقت کن. در هرکدام از آن‌ها نکته‌ای نهفته است که باید یاد می‌گرفتي. پس از حالا تا سی روز آينده خودت را در مدرسه‌ی زندگی تصور کن. تمام این درس‌ها در آینده به امتحانات سخت بدل مي‌شوند و تو باید آماده
باشی.

 

 

  • کمی زودتر از دیروز!

در این سی روز سعی کن هر روز نیم‌ساعت زودتر از روز قبل از خواب بیدار شوی. نیم‌ساعت ممکن است در طول روز به چشم نیاید اما شروع صبح، نیم‌ساعت زودتر از دیروز می‌تواند صبحي متفاوت و پرهیجان برایت رقم بزند. امتحانش ضرری ندارد.

 

  • چیزی بخوان یا ببین!

هر‌روز صبح قبل از صبحانه یک نقل قول الهام‌بخش بخوان، یک فیلم کوتاه تأثیرگذار ببین یا زندگی‌نامه‌ی آدم‌های موفق را بخوان. این جور کارها می‌تواند انگیزه‌ی ادامه‌ی راه را در ما صدچندان کند.

 

  • ورزش حتی پنج دقیقه!

ورزش را هم در آداب صبحگاهی‌ات بگنجان. اگر اصلاً اهل ورزش نیستی، از روزی پنج دقیقه نرمش شروع کن و  هر روز به زمانش اضافه کن. ورزش را تا پایان این مهلت سی روزه ترک نکن، آن‌وقت می‌بینی كه ورزش بخشي از زندگي‌ات شده است.