هویت پایتخت ابتدا در برخی از خیابان‌های تهران قدیم شکل گرفت و سپس بخشی از شناسنامه پایتخت‌ شد. یکی از این خیابان‌ها عین‌الدوله است؛ خیابانی که روزگاری خانه‌ای در آن بنا شد و بعدها «قلب جغرافیای ایران» از دلش سربلند کرد.

همشهری آنلاین - ثریا روزبهانی: گفت‌وگوی این شماره دروازه تهران، دریچه‌ای است رو به ۹۰سال تاریخ نقشه‌نگاری تهران و ایران با مهمانی که یکی از میراث‌داران این هویت تاریخی پایتخت است. محمدرضا سحاب، مدیر موسسه کاردیوگرافی و نقشه‌کشی سحاب، وارث نسلی است که نقشه، خط، مرکب و حافظه سرزمینی ما را شکل داد.

استاد ابوالقاسم سحاب، پایه‌گذار خاندان سحاب در خانه‌ای بزرگ در کوچه معزالدوله، پلاک ۱۹ زندگی می‌کرد. خانه‌ای با حیاطی وسیع، حوضی قدیمی و اتاق‌هایی که در آن نخستین خشت کارگاه نقشه‌کشی سحاب شکل گرفت. در همان خانه، کودکان خانواده بزرگ ‌شدند، درس ‌خواندند و آرام‌آرام دل به کاغذ نقشه‌ و مرکب سپردند.

اما جالب است که داستان ۹۰ساله نقشه‌کشی خاندان سحاب و ترسیم اولین نقشه گردشگری تهران در چهارراه امیراکرم با طعنه و تمسخر توریست‌های خارجی شروع شد. ماجرا از زبان محمدرضا سحاب خواندنی و جالب است: «پدر سال ۱۳۱۵ دو فرانسوی را در خیابان امیراکرم می‌بیند که عده‌ای دورشان حلقه زده‌اند. بعد از پرس و جو، متوجه می‌شود که این گردشگران به دنبال انجمن ایران و فرانسه هستند. او یک کروکی ساده برای راهنمایی آنها می‌کشد و به گردشگران می‌هد. آنها می‌پرسند «شما نقشه گردشگری تهران را ندارید؟» و بعد از شنیدن جواب منفی، به خنده می‌گویند ایرانی‌ها که ادعای ۲۵۰۰ سال تمدن دارند، نقشه پایتخت کشورشان را ندارند. همین موضوع غیرت پدر را برمی‌انگیزد. مدتی بعد با ۲۷ قران پولی که داشته چند متر کاغذ کالک، یک شیشه مرکب و چند قلم هاشور از چهارراه قوام السلطنه می‌خرد. پدرش می‌گوید برای گرفتن نقشه از تهران و اطلاعات به سراغ رزم‌آرا برو. حسین‌علی رزم‌آرا، رئیس جغرافیای ارکان یا همان جغرافیای ارتش بود. او نقشه تهران را می‌دهد، اما اطلاعاتی ندارد و می‌گوید خودت برو رستوران‌ها، هتل‌ها و بقیه اماکن را پیدا کن. پدرم بعد از ۶ ماه نقشه لاتین و توریستی تهران را به صورت اوزالید یعنی تک تک با جلدی از نقشه فرش ایرانی تهیه و هزار نسخه از آن را تکثیر کرد و درآمد حاصل از فروش این نقشه، سرمایه اولیه نقشه‌های دیگر شد. به این ترتیب اولین نقشه گردشگری تهران در این خانه کشیده شد.»

از خانه‌ای با ۳کاربری تا مؤسسه سحاب در خیابان سمیه

عباس سحاب مدتی بعد از ازدواج به خانه‌ای در خیابان جابری نقل مکان کرد و بساط نقشه‌کشی در این خانه علم شد؛ خانه‌ای که برای سحاب‌ها چندکاربری داشت: «پدر من ۶فرزند داشت، دو پسر و چهار دختر. خانه ما صبح‌ها دفتر موسسه و محل کارتوگرافی بود، ظهر و عصر که بچه‌ها از مدرسه می‌آمدند کلاس درس و مکان انجام تکالیف و شب‌ها اتاق خواب ما می‌شد تا چند سال بعد که مادرم از بانک رهنی وام گرفت و طبقه دوم را ساختند و کارتیوگرافی به این طبقه رفت. آن زمان ما تلفن نداشتیم و اگر کسی سفارش نقشه داشت باید به داروخانه یا خواربارفروشی نزدیک ما زنگ می‌زد و آنها سفارش‌های ما را می‌گرفتند. بعدها دفتر به تلفن مجهز شد و مادرم این مسئولیت را به عهده گرفت. بعد از آن خانه قدیمی، در خیابان جابری یک آپارتمان اجاره کردیم و بعد به ساختمانی در میدان ژاله سابق (شهدای فعلی) رفتیم، از آنجا به ساختمانی روبه‌روی صفی‌علیشاه و در نهایت موسسه سحاب در خیابان سمیه دایر شد.»

عباس سحاب، بنیانگذار نقشه‌نگاری نوین در ایران، با خلق صدها اطلس و نقشۀ جغرافیایی، بانی سبکی نوین در جهان شد. وی از بزرگان دانش جغرافیا بود و در طول دوران فعالیتش در این عرصه در ایران، نخستین مؤسسۀ جغرافیایی و کارتوگرافی خاورمیانه را تأسیس کرد. عباس سحاب از آخرین بازماندگان نسل نقشه نگاران قدیمی و صاحب سبک در جهان است. او برای تهیۀ نخستین نقشه‌های ایران به بیش از 30هزار شهر و روستای ایران سفر کرد. حاصل زحمات و تحقیقات او مجموعه هایی از نقشه های آموزشی برای دانش آموزان، بیش از ۱۷۰۰ اثر جغرافیایی از جمله نقشه، اطلس، کتاب، کرۀ جغرافیایی و دیگر وسایل آموزشی است.

محمدرضا سحاب، نسل سوم خاندان سحاب، هم از سال ۱۳۳۹ در مؤسسۀ جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب مشغول به کار و آموختن نقشه‌نگاری شد و در هجده سالگی با کمک پدر و استادش نقشه‌های جغرافیایی ترسیم و در رشتۀ برجسته‌نمایی (استومپاژ) نقشه‌ها، تخصص پیدا کرد. او اکنون گنجینه ارزشمندی از تالیفات خاندان سحاب را در موسسه سحاب نگهداری می‌کند و می‌خواهد این کتاب‌ها و اسناد تاریخی که هویت ایران است را به ملت ایران هدیه دهد.

تولد نخستین کرۀ جغرافیایی فارسی‌زبان جهان در ایران

تولید نخستین کرۀ جغرافیایی فارسی زبان جهان در ایران ایده‌ای بکر و نو در تحول آموزشی کشور بود، اما ساخت و تولید این اثر برای خاندان سحاب آنچنان هم راحت نبود و ماجرایی شنیدنی داشت که حتی تیتر روزنامه‌ها شد. سحاب می‌گوید: «پدرم در سال ۱۳۳۴با مؤسسۀ کلمبوس آلمان درباره ساخت کره جغرافیایی مکاتبه کرد. آنها پاسخ داده بودند که چنانچه نقشه به زبان فارسی را خودتان آماده کنید، ما کرۀ مورد نظر را بر اساس آن تولید خواهیم کرد. نقشه را ارائه کردیم و آنها نیز هزار دستگاه از آن را تولید کردند. اما با مشکل بزرگی روبه‌رو شدیم. پول پیش پرداخت کره‌ها را نداشتیم. مشکل را با رئیس بانک ملی ایران شعبۀ میدان ژاله مطرح کردند. گفت که بهترین راه گرو گذاشتن مستقلات است تا اعتبار کافی را برای وام گرفتن از بانک فراهم شود. سند خانه را گرو گذاشتیم و کره جغرافیای فارسی زبان را ساختیم. این ماجرا به گوش مطبوعات آن زمان رسید و عمل موسسۀ سحاب در سطح جامعه مورد تحسین و تقدیر قرار گرفت و تیتر زدند که «خانه‌ای به گرو رفت و نخستین کرۀ جغرافیایی فارسی تهیه شد.»

هنر خاندان سحاب باعث می‌شد حتی هدیه‌هایی که آنها به دوستان و آشنایانشان می‌دهند هم خاص و منحصر به فرد باشد. سحاب خاطره کلاس چهارمش را برای ما روایت می‌کند: «من و برادرم کلاس چهارم ابتدایی بودم و باید از این مدرسه می‌رفتیم و در مدرسه دیگری ثبت‌نام می‌کردیم، قرار بود هدیه‌ای به مدیرمان اهدا کنیم. دانش‌آموزان دیگر گل و شیرینی و ... آورده بودند. به پدرم گفتم به ما هم پول بده که نداد. ما هم یک نقشه ایران و یک نقشه تهران را برداشتیم و هدیه دادیم. مدیر ما را سر صف صدا کرد و گفت این بهترین هدیه‌ای بود که گرفتم. همیشه تا بزرگسالی هم درس خواندیم و هم کار کردیم. نقشه جزوی از زندگی و ذات ما شده بود.»

این نقشه خلیج فارس را انگلیسی‌ها برای شاه قجری فرستادند

محمدرضا سحاب می‌گوید: «نخستین اطلس نقشه‌های تاریخی خلیج فارس، در سال ۱۳۴۵ از سوی پدرم، مرحوم عباس سحاب، تدوین شد که در آن اسناد تاریخی و جغرافیایی خلیج‌فارس ارائه شده است. این اثرهنوز هم به عنوان یکی از معتبرترین منابع مربوط به خلیج‌فارس معرفی می‌شود. انتشار اطلس دیگری با تمرکز بر نقشه‌های کهن ایران و خلیج فارس از دیگر تلاش‌های ایشان در این زمینه بود. پس از ایشان، من کار پدر را پی گرفتم و در سال ۱۳۸۳، اطلسی را در یک جلد به زبان‌های فارسی و انگلیسی، با عنوان خلیج فارس و نقشه‌های کهن منتشر کردم که در آن ۵۴۰ نقشه اصلی در کنار نقشه‌های فرعی دیگر می‌درخشد.

اما درباره «خلیج فارس» یک نکته تاریخی را هم بگویم: «در سال‌های ۱۸۷۷ و ۱۸۸۸ میلادی و در پی بروز برخی اختلاف نظرها در خصوص جزایر سه‌گانه‌ ایرانی در خلیج‌فارس، ناصرالدین شاه از دولت انگلستان درخواست کرد نسخه‌ای از نقشه‌ جدید ایران را که در شش برگ و توسط اداره‌ کل جنگ انگلستان تهیه شده در اختیار داشته باشد. در پی این درخواست تابستان ۱۲۶۷ خورشیدی سر دراموند وولف وزیرمختار انگلستان در تهران با دستور لرد سالیسبوری، وزیر امور خارجه کشورش نسخه‌ای از این نقشه را در اختیار دولت ایران گذاشت و کمی بعد نسخه دیگری را برای وزیرمختار ایالات متحده آمریکا در تهران ارسال کرد. استناد ایران به این نقشه است که در آن جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی به همان رنگ قلمروی اصلی خاک ایران ترسیم شده است. به واسطه این ناکامی و شکست انگلیس، چندی بعد لرد سالیسبوری وزیر خارجه وقت این کشور دستور داد که از این پس اهدای نقشه از سوی مقام های انگلیسی به دولت‌های خارجی متوقف شود. ارزش حقوقی این نقشه که در سال‌های ۱۸۹۱ و ۱۸۹۸ میلادی نیز با همین مشخصات تجدید چاپ شده است در این است که توسط دولت انگلستان ترسیم و با یادداشتی رسمی تحویل دولت وقت ایران شده است.»

این گفت و گو صمیمانه را اینجا ببینید

برچسب‌ها