برگريزان پاييز شد
- هست و نيست
به دام تو افتادن
هم خوب است و هم نيست
مثل افتادن به دام باران است
وقتي چتري همراهم نيست
- دستنخورده
اينكه با وجود آنهمه گنجشك
لابهلاي شاخهها
گيلاسها هنوز
قرمز ميشوند
يعني
تو
همانطور كه بودي
برميگردي
برميگردي
آنشب: با چشمهای خیس از کنار درختهای خیابانتان گذشتم
برگريزان پاييز شد
به دام تو افتادن
هم خوب است و هم نيست
مثل افتادن به دام باران است
وقتي چتري همراهم نيست
اينكه با وجود آنهمه گنجشك
لابهلاي شاخهها
گيلاسها هنوز
قرمز ميشوند
يعني
تو
همانطور كه بودي
برميگردي
برميگردي