تاریخ انتشار: ۱۰ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۰

به سال تحویل که نزدیک می‌شویم و بوی نوروز که در هوا می‌پیچد، همه‌ی زندگی را دگرگون می‌کند. هفته‌نامه‌ی دوچرخه هم مثل شما از قبل خودش را برای نوروز آماده کرده تا به بهترین شکل نوروز را با شما، به‌طور مشترک جشن بگیرد.

 

پس به رسم اين جشن، آماده‌ي پذيرايي از شما شده‌ايم. به ديدن شما مي‌آييم و منتظر بازديد شما مي‌مانيم. با اين‌كه هنوز صداي توپ عيد نيامده، براي ديد‌ و‌ بازديدهاي عيدانه آماده‌ي آماده‌ايم.

اين مطلب عيدانه هم شاهدش.

امسال مهمان تصويرگران خوش‌ذوق و با سليقه‌ي دوچرخه هستيد و به‌رسم هنرشان، با ظرفي از طرح و نقش، از شما پذيرايي مي‌كنند و با تصويرگري‌هاي خيال‌انگيزشان، عيد را به شما تبريك مي‌گويند.

اي بابا...! شما كه غريبه نيستيد!

بفرماييد داخل... بفرماييد...

 

 

  • عيد دور است!

هدا حدادي:

عید دور است

اما در ثانیه‌ای که نمی‌فهمی کی است

به صورتت می‌چسبد و می‌رود

مثل بوسه‌ي ناگهانی کوچکی

که نمی‌دانی کی آمد و کی رفت

اما می‌دانی که آمد

و مطمئنی که رفت

 

 

  • دنياى رنگارنگ!

مريم‌سادات منصوري:

رفته بودم توی باغچه

 عطر گل‌ها که پیچید توی دماغم

دنیايم

رنگ دیگر شد!

 

 

  • بهار يعنى...!

الهام درويش:

بهار یعنی یک دنیا حال خوب؛ یک دنیا حس خوب هم یعنی هرقدر خسته و دلگیر و تنها باشی، باز جسم و روحت را بسپاری به دستش و اجازه بدهی تمام زیبایی‌هايش، تمام رنگ‌هايش، آرام آرام بخزد زیر پوستت. یعنی یک روز صبح از خواب بیدار شوي و بینی پر از رنگ شده‌ای. پر از عشق و شور و هیجان. پر از آبی، پر از قرمز و سبز و صورتی...
بهار برای من، یعنی یک قلم‌مو بردارم و تمام دنیايم را دوباره رنگ کنم.

 

 

  • تغييرى كه تغيير نمى‌كند!

لاله ضيايي:

بهار واقعاً بهترین است. پاییز هم البته، پس زمستان چی؟  تابستان چی؟

ای بابا؛ حالا کدام بهترین است؟

 اگر همه‌ی فصل‌ها مثل بهار بود که دیگر بهار معنی نداشت؛ تابستان هم!

مثل این‌که تغییر کردن تنها چیزی است که تغییر نمی کند!

 پس بیایید نو شویم و شاد باشیم.

 

 

  • كاكتوس با طعم توت‌ فرنگى

مجيد صالحي:

غافل‌گيري خوب، هميشه جذاب است؛ مثلاً فرض‌كن من يك كاكتوس باشم و در فصلي پر‌باران، ناغافل بعد از يك باران بي‌وقفه و خوش‌صدا كه هنوز دم آن هواي‌ناب از شش‌هايم بيرون نيامده ... يك‌هو سبز‌شدن يك جوانه‌ي توت‌فرنگي قرمز آب‌دار، روي شانه‌ام، مرا غافل‌گير كند و...

 

 

  • بغل‌كردن آرزوها!

سارا عصاره:

هوا كه كم‌كم گرم مي‌شود، حسي جديد و حال‌و‌هوايي تازه، از لاي پنجره‌ها توي اتاقم مي‌آيد. دلم مي‌خواهديك نفس عميق بكشم؛ از آن‌ مدل‌هايي كه هزار حرف در خود دارد؛ و هزار تا تصميم كوچك و بزرگ.

يك‌هو چه بوي گلي آمد توي اتاقم... حالا مي‌خواهم از ته دل، دست‌هايم را باز و اتفاق‌هاي خوب امسال را بغل كنم!

و از كوچك تا بزرگ، هركسي متن مرا مي‌خواند برايش در سال جديد، بهترين‌ها را از خدا بخواهم.

 

 

  • سلام آفتاب!

ناهيد لشكري:

پس از سال‌های کودکی و نوجوانی، ذوق و شوق شروع سال نو و عید نوروز را کم‌تر تجربه کردم. در این روزهای خاکستری، دنیاي لحظه‌های شاد و رنگارنگی را برایتان آرزو دارم.

 

باز کن پنجره را

که پرستو پر می‌شوید درچشمه‌ی نور.

 که قناری می‌خواند 

می‌خواند آواز سرور

 که بهاران آمد

 که  شکفته گل سرخ

 به گلستان آمد!

حمید مصدق

 

 

  • عيدديدنى!

زهرا غفاري:

بچه‌ها عید دارد مي‌آيد؛

 همه‌چیز توی طبیعت دوباره زنده شده؛گل‌ها و درخت‌ها.

هوا تمیز و بهاری شده؛ همه

 خوشحالند، لباس‌های نو به تن دارند

 و برای عید‌دیدنی آماده شده‌اند.

يادمان باشد توی سال جدید،

 اول از همه باید به دیدن مادربزرگ

 و پدربزرگ‌ها برویم؛ چون آن‌ها

چشم‌انتظار دیدن ما هستند.

 

 

  • گل‌كارى اسفند!

سميه عليپور:

بهار فصل تغییر و رویش وشادی و نوروز است؛ اما باید اعتراف کنم که من اسفند را بیش‌تر دوست دارم. انگار که بیش‌تر، بوی عید وبهار را می‌دهد. بُدو بُدوهای آخر سال، روشنی وطراوت هوا، پرده‌های تمیز، ملحفه‌های شسته، انگار یک نور زردِ روشنِ شاد، در همه چیز می‌درخشد.

و البته حال و خیال خوش هدیه‌هایی که باید بخریم تا در فروردین تقدیم شوند.

پس دوچرخه‌ي اسفند را گُل می‌زنیم و می‌رانیم تا به نوروز برسیم،به بهار ،به فروردین!

 

 

  • يك اتفاق خوب

فرينا فاضل‌زاد:

نوروز، یک اتفاق، اتفاقي خوب میان روزمرگی‌های زندگی است.

 نوروز، بوی خانه‌ي پدربزرگ، وقتی با اسکناس‌های نو، در حیاط خانه  و درکنار گربه‌های پشمالويش، منتظرتو است.

 نوروز، هدیه‌های پدر و مادرت، پشت در اتاقت که تا صبح از هیجان هدیه‌ها، خوابت نمی برد.

 نوروز یک اتفاق، یک اتفاق خوب است!

 

 

  • نسيم رنگارنگ!

ليدا معتمد:

ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی

از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی

به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

حافظ

 

خوشحالم که دوچرخه دوست من است. سالتان رنگارنگ. عیدتان مبارک. دلتان خرسند.

 

 

  • تجربه‌هاى مشترك

شادي هاشمي:

نوروز و لحظه‌ي شروع سال نو، همیشه برایم لذت‌بخش‌ترین لحظه‌ي زندگی بوده است.

این احساس که همه‌ي ما، همه‌ي مردم سرزمینم در یک تجربه‌ي مشترک که سرشار از عشق و امید و شادی است، هم زمان شرکت می‌کنیم، قند توی دلم آب می کند.

امیدوارم این احساس خوشایند در دل همه‌ي بچه‌های ایران، هر‌سال بیش‌تر باشد.

هر‌روزتان نوروز.

 

 

  • سفره‌ى بهارى

بهناز نيكخواه‌ منفرد:

نزدیک عید، شوری در دلم می نشیند. همیشه هیجان این را داشته‌ام كه حیاط پر بشود از شکوفه‌های یاسی که مادرم توی حیاط کاشته بود. به تنگ ماهی خیره می‌شدم و دلم با هررقصشان انگار به‌وجد می‌آمد. پدرم کارت تبریکی به من می‌داد و ‌مي‌گفت: «عیدت مبارک! ولی هروقت کار خوبی کردی و از خودت راضی بودی اون روز، روز عید است برات.»

ولی من بی‌تاب عید و همه‌ي نور و هیجانش بودم .

و حالا اين‌روزها، نم‌نمک‌های عید که می‌شود دلم تاپ‌تاپ می‌زند و از خودم مي‌پرسم در سالي‌كه گذشت، چه‌قدر همه‌ی روزهايم عید بودند و چه‌قدر از خودم راضی‌ام؟