شیوا حریری: همه‌ی حرف‌ها که یادمان نمی‌ماند، همه‌ی کارها، همه‌ی مطلب‌ها، تصویرها، صداها... اما بعضی‌هایشان می‌شود خاطره‌. ناگهان تصویری، اسمی، حرفی می‌بردمان آن دوردورها... آن دوردورهای یادش‌به‌خیر!، یادت هست؟، عجب روزی بود!

دوروبرمان پر است از همين يادش‌ به‌‌خيرها! پر از يادگاري‌هاي قديمي. هديه‌هايي كه در اين سال‌ها آرام‌آرام در دوچرخه جمع شده‌اند واز دفتري به دفتر ديگر كوچ كرده‌اند.

نمي‌دانم دوستان قديمي دوچرخه،‌ فرستنده‌هاي اين 16 يادگاري، حالا كجايند و چه مي‌كنند، اما يادگاري‌هايشان طعم خوبِ يادش به‌خير است از همه‌ي سال‌هاي گذشته‌ي دوچرخه.

 

  • ستاره‌اي به نام دوچرخه

به  اين ستاره كه نام دوچرخه روي آن دست‌دوزي شده، نخ كوتاهي وصل است كه به كاغذ كوچكي مي‌رسد.

رويش نوشته شده: زينب‌سادات سراجيان اردستاني، خبرنگار افتخاري، 14 ساله از تهران.

زينب در دوره‌هاي چهارم و پنجم خبرنگار افتخاري دوچرخه بود.

 

  • اين كلاه شش‌سالگي است

نصيبه دولتخواه از شهرقدس به دفتر دوچرخه مي‌آمد و هر بار با يك هديه‌ي دست‌ساز هيجان‌انگيز. توپ پلاستيكي پر از يادگاري، آينه‌ي ديواري، گلدان سفالي،‌ گل‌هاي نمدي و مقوايي و... اين كلاه هم يكي از همان هديه‌هاست براي تولد شش‌سالگي دوچرخه.

 

  • بوق ناشناس!

اين بوق از آن يادگاري‌هاي خيلي قديمي است.  يادمان هست كه از وقتي يادمان مي‌آيد اين‌جا بوده،‌ اما يادمان نمي‌آيد هديه‌ي چه كسي است!

 

  • تخم‌مرغ/ ماهي

زير اين تخم‌مرغ سفالي نوشته: امير معيني، نوروز 1388.

ماهي‌ها را هم خودش روي آن كشيده و احتمالاً در يكي از روزهاي آخر اسفند براي دوچرخه آورده است. امير معيني خبرنگار افتخاري دوره‌‌هاي پنجم و ششم بود.

 

  • جاروی نیمبوس 2000

این جاروی پرنده، درست مثل جاروی «نیمبوس 2000» هری پاتر ساخته شده است. فهيمه اصغري از تهران، خبرنگار دوره‌ي چهارم و پنجم دوچرخه، آن را برای «سیلیوس فالگیر» در ستون «فالگيري‌هاي يك فالگير اين‌شكلي» ساخته و فرستاده بود.

حالا ما همیشه یک جاروی پرنده داریم و می‌توانیم با آن به همه‌جا سفر کنیم!

 

  • يك لنگه‌جوراب قرمز

دوچرخه داشت 14ساله مي‌شد و ما جلسه‌ي تحريريه داشتيم كه اين لنگه‌جورابِ دست‌بافتِ مارال طاهري‌طاري از در وارد شد. مارال، خبرنگار افتخاري دوره‌ي دوم و سوم، آن روزها خبرنگار جوان دوچرخه بود و 18 ساله.

 

  • دوست ما، لوگوي دوچرخه

با اين‌كه يادمان نمي‌آيد هاجر خرم از شبستر، كي اين لوگو را براي دوچرخه درست كرده و فرستاده، اما آن‌قدر همه‌ي اين سال‌ها جلوي چشممان بوده كه خيلي با  هم دوست شده‌ايم.

 

  • ميراث فرهنگي در دوچرخه

آينه‌دوزي از صنايع دستي سيستان و بلوچستان است و اين آينه‌دوزي هنر دست راحله شبان فيض‌آباد از زاهدان كه در سفري به تهران براي دوچرخه آورده بود.

او در دوره‌ي سوم خبرنگار افتخاري دوچرخه بود.

 

  • قلب آبي دوچرخه

از اين دفتر به آن دفتر اين قلب آبي از يكي از دستگيره‌هاي يكي از كمدها آويزان است. هديه‌ي سپيده مرادي از كرمانشاه، خبرنگار افتخاري دوره‌هاي دوم تا ششم  دوچرخه.

 

  • جعبه‌‌كليد

كليدهايمان را توي اين جعبه نگه مي‌داريم. كليد كمدها و كشوهاي بخش نوجوان. جعبه‌اي كه پرديس زهتابي درستش كرده،‌ در 13سالگي و از تبريز.

 

  • با آرزوي موفقيت

طاهره يافتيان، خبرنگار افتخاري دوره‌هاي دوم تا پنجم كه به قورباغه‌هايي كه مي‌‌ساخت در دوچرخه معروف بود، پشت اين تابلوي چوبي دست‌ساز نوشته: با آرزوي موفقيت، 84/8/22.

 

  • يك لوگوي اهدايي

از همان اول‌ها تا همين حالاها بچه‌هاي دوچرخه لوگو  دوچرخه را ساخته‌اند يا نقاشي كرده‌اند و اين از قديمي‌ترين لوگوهاست.

پشت آن نوشته شده: اهدايي به دوچرخه، 80/5/24، احسان شاكري، تهران.

 

  • نگران پنجري نباش

سال 89 بود و مريم بيضايي‌نژاد خبرنگار افتخاري دوره‌هاي ششم و هفتم، نگران بود نكند دوچرخه در 10 سالگي‌اش پنجر شود كه از كرج اين وصله و چسب را برايش فرستاد.

 

  • يك هديه‌ي خيلي قديمي

طوفان چاپاري از تبريز خبرنگار دوره‌ي اول دوچرخه است و براي همين هم اين تابلوي گوبلن خيلي قديمي است. يادمان نيست كه طوفان خودش آن را دوخته يا نه، اما از اولين هديه‌هايي كه دوچرخه از دوستانش دريافت كرده است.

 

  • سيب كاغذي

اين سيب كاغذي هم سال‌هاست كه با دوچرخه حركت كرده است. ساخته‌ي الهه يوسفي صالح، خبرنگار افتخاري دوره‌هاي دوم و سوم دوچرخه  از تهران.

 

  • دمپايي‌هاي جورواجور

افسانه‌ عليرضايي در دوره‌‌هاي پنجم تا هشتم، خبرنگار افتخاري دوچرخه بود و يك زماني عادت داشت دوچرخه را با هديه‌هاي مينياتوري غافل‌گير كند؛ جعبه‌هاي كوچولو، دفتر و كتاب ريزه‌ميزه، لباس‌هاي فسقلي و اين دمپايي‌هاي جورواجور!