تاریخ انتشار: ۳ تیر ۱۳۹۳ - ۱۳:۲۴

شعر> ته فنجان تو

زنی افتاده است

لبخند می‌زند

انگار دندانش افتاده است

 

ته فنجان تو

قیچی...؟

آری، برای جدایی افتاده است

 

ته فنجان تو

دلتنگی و تنهایی

با تكه‌قلبی افتاده است

 

خوب‌تر نگاه كن

ته ته فنجان فالت انگار

قاب عكسی با روبان مشكی

افتاده است!

لیلا عبداللهی از خرم‌آباد

 



تصویرگری: پارمیس رحمانی، خبرنگار جوان هفته‌نامه‌ی دوچرخه از تهران