این روزها را نبینید که اسکواش به‌عنوان سریع‌ترین ورزش دنیا این همه طرفدار پیدا کرده و سالن‌های مختلفی در گوشه و کنار پایتخت میزبان بازی‌ها و آموزش ورزش اسکواش است.

همشهری آنلاین _ راحله عبدالحسینی: گپ‌وگفت ما با فردی است که به‌عنوان نخستین بانوی داور ایرانی در مسابقات بین‌المللی اسکواش حضور داشته ‌است. «نجمه‌ سادات کاشفی» متولد سال ۱۳۳۰ است و نخستین تمرین‌های اسکواش را دهه ۷۰ در باشگاه الهیه و بعد باشگاه انقلاب انجام می‌داد. این ورزش را با جان و دل دوستش دارد؛ چراکه اعتراف می‌کند: «توپ اسکواش زندگی مرا به چالش کشید.» کاشفی می‌گوید که با عناوینی مثل داور بین‌المللی ارتباط برقرار نمی‌کند و فقط دوست دارد به‌عنوان یک ورزشکار شناخته شود.

«قبل از من هم ورزشکارانی در رشته اسکواش بودند، اما من به‌صورت اصولی این رشته را آغاز کردم.» کاشفی در پاسخ به این پرسش که او جزو نخستین‌های اسکواش کشور است این‌طور پاسخ می‌دهد و از زمانی یاد می‌کند که به دبستان می‌رفت: «۱۳ ساله بودم که همراه با خانواده به کشور انگلستان مهاجرت کردیم. خیلی به ورزش علاقه داشتم. در دبیرستان که ثبت‌نام کردم همه نوع ورزشی مهیا بود.»

  •  عضویت در تیم والیبال شمیران

کاشفی قبل از مهاجرت، در تیم والیبال شمیران بازی می‌کرد: «دبیرستانم در خیابان نیاوران بود. یادم است با تیم‌های والیبال رشت و شمیران مسابقه دادیم و برنده شدیم. نخستین سالی که در لندن بودیم، در تیم والیبال بازی می‌کردم و بعد هم وارد تیم ‌هاکی شدم. تابستان‌ها هم تنیس بازی می‌کردم. بدمینتون، شمشیربازی و اسب‌سواری هم تمرین می‌کردم. به من می‌گفتند استعداد ورزشی خوبی داری. مربی ورزش من خانمی به نام لین بود. مرا به ورزش اسکواش راهنمایی کرد. نخستین بار که توپ اسکواش را دستم گرفتم دیدم نمی‌توانم با آن کار و بازی کنم. انگار به چالشی برای من تبدیل شد. به خودم گفتم باید از این چالش عبور کنم و اسکواش را ادامه دادم.»

  •  اسکواش تمام زندگی من شد

رشته ورزشی نوپای اسکواش در آن سال‌ها برای همه جوانان جذاب بود. به‌خصوص برای او که عاشق ورزش هم بود: «۱۸ ساله بودم که اسکواش را شروع کردم. هفته‌ای ۲ روز با مربی تمرین می‌کردم. تمام هفته چشم‌انتظار بودم تا این ۲ روز از راه برسد. در دانشگاه رشته نساجی خواندم. در دانشگاه هم عضو تیم والیبال شدم. ورزش بخش جدایی‌ناپذیر زندگی من بود. حتی وقتی به تهران می‌آمدیم به باشگاه کوشک درخیابان فردوسی می‌رفتم. باشگاه انگلیسی‌ها بود که سالن اسکواش هم داشت. درباشگاه الهیه هم یک کورت اسکواش بود که می‌توانستم در آن هم تمرین کنم.» کاشفی سال ۱۳۷۸ به ایران باز می‌گردد. می‌گوید: «در باشگاه انقلاب یک زمین اسکواش ساخته بودند. آنجا تمرین می‌کردم. چند سال هم اسکواش را به دلیل نگهداری از فرزندان کنار گذاشتم و کار ترجمه را پیش گرفتم. بعد از چند سال دوباره اسکواش را شروع کردم.» کاشفی از دوره‌ای سخت اما پرتجربه از زندگی‌اش می‌گوید: «دورانی در زندگی من با آسیب‌های روحی همراه بود. مدیریت زندگی، بزرگ کردن ۳ پسر و یک دخترم، نگهداری از مادر بیمارم، همه و همه را با کمک گرفتن از ورزش اسکواش پشت سر گذاشتم. اسکواش راه نجات من شد. راهکارها و افکار جدید بعد از ورزش به ذهنم می‌رسید.»

  •  داوری و چشیدن لذت بازی

 مسابقات کشوری اسکواش بانوان که پا گرفت، وارد تیم شد. دوره مربیگری را سپری کرد و بعد دوره مربیگری آسیا را گذراند: «در نخستین دوره‌ای که بانوان را برای مسابقات به هند اعزام کردند من سرمربی بودم. مسابقات سختی بود ولی من خیلی خوشحال بودم که بانوان ورزشکار این‌طور می‌درخشند. بعد از مربیگری به سمت و سوی داوری و سرداوری مسابقات رفتم.» وقتی به او می‌گویم که در مسابقات مالزی به‌عنوان داور بین‌المللی بوده و قبل از آن هم همواره رتبه یک یا ۲ را در مسابقات ملی کسب می‌کرده می‌گوید: «این واژه داور بین‌المللی و امثال اینها به دل من نمی‌نشیند. من عاشق اسکواش هستم؛ در هر سطحی که باشد. مسابقات بسیاری را هم داوری کرده‌ام. الان هم به‌عنوان داور یا سرداور با فدراسیون اسکواش همکاری می‌کنم. مربیگری را برای جوانان گذاشتم. باید به مربیان جوان فضای کافی داد. من بازیکن قدیمی هستم. از طریق داوری لذت بازی را تجربه می‌کنم.» بهترین خاطره او از بازی اسکواش این است که بانوان وارد عرصه داوری شده‌اند.

  • پاکسازی افکار با ورزش

هر کدام از ما برای کسب آرامش در زندگی راهی دارد. من به ورزش پناه می‌برم. با ورزش می‌توانم افکارم را پاک‌کنم و انرژی خوبی بگیرم. در زندگی هر کسی، مشکلات خاص خود را دارد. من هم مشکلات را داخل زمین می‌بردم ولی چنان تخلیه فکری می‌شدم که هنگام بازگشت سبک بودم و بار مشکلات را با خودم نمی‌آوردم. ورزش، افکار را به سمتی می‌برد تا قدم‌های درست در زندگی برداریم. ورزش اول روح را می‌سازد، بعد جسم را.

  • ورزش را به تفریح بچه‌ها تبدیل کنیم

بچه‌ را به ورزش تشویق کنیم. بارها شنیده‌ایم که‌درصد چاقی بچه‌ها بالاست. نکته اینجاست که بچه‌ها باید ورزش کردن والدین را ببینند. همان‌طور که فست‌فود خوردن را می‌بینند. ورزش کردن بایدتفریح خانواده هاشود. رسمی که این روزها شاهدیم این است که بچه‌ها باید همه کاره باشند؛ نقاشی بکشد، پیانو بزند، شاگرد ممتاز باشد و... به نظر من این بچه‌ها از انواع و اقسام علومی که هیچ مهارتی در هیچ‌کدام ندارند پر می‌شوند. در حالی که کسب مهارت در یک رشته ورزشی مورد علاقه می‌تواند زمینه‌ساز بروز خلاقیت و کشف استعداد در رشته‌های دیگر فرهنگی، علمی و هنری برای بچه‌ها باشد.