بهاره خسروی_خبرنگار: اگر خوب گوش تیز کنیم، در میان صداهای بوق و ترافیک و شلوغی جمعیت خیابان «سلسبیل»، «رودکی کنونی» صدای قلقل رود و چشمه «فی سبیل» هنوز هم در میان خاطرات ریش‌سفیدان این خیابان شنیده می‌شود.

رودی که از چشمه‌ای با همین نام از سر چهارراه آذربایجان نشئت می‌گرفت و سپس با گذر از قنات «فرمانفرما» در کوچه فرمانفرما امروزی راهی خیابان‌های سلسبیل و کمیل می‌شد. در واقع همین رود، سر منشأ ‌آبادی و زندگی در دل زمین‌های خاکی و شکل‌گیری زنجیره انسانی محله سلسبیل شد. با همین چند سطر، سفری کردیم به روزگار جوانی و شکل‌گیری خیابان رودکی امروزی که هنوز میان قدیمی‌ها و اهل محل به یاد چشمه سبیل که به سلسبیل معروف است. در این گزارش همراه می‌شویم با خاطرات «حسن توانا» ۷۹ ساله از اهالی قدیم محله سلسبیل تا از تاریخچه شکل‌گیری این خیابان و برخی مکان‌های از یاد رفته یادی کنیم.  

نسیم خنک بهاری با شاخ و برگ درختان کنار پیاده و خیابان سلسبیل تاب بازی می‌کند. به گفته قدیمی‌های محل، سلسبیل نام چشمه‌ای است در بهشت و به علت وجود رودخانه‌ای که در این محله جاری بوده نام این محله به سلسبیل معروف شده و بعدها به رودکی تغییر نام داده است. سر چشمه رود چشمه‌سلسبیل، از سر چهارراه آذربایجان، قنات فرمانفرما بود. این قنات در کوچه فرمانفرمای امروزی در خیابان آذربایجان حد فاصل خیابان قصرالدشت تا آزادی واقع شده و مکان فعلی قنات تبدیل به مدرسه شده است. این رود بعد از پیمودن راهی نسبتاً طولانی از قنات فرمانفرما راهی خیابان سلسبیل می‌شد و در پایان تا کانون «سلمان فارسی» امروزی در خیابان کمیل، که قدیم‌ترها یخچالی برای تأمین یخ‌های مورد نیاز محله بود، به محله بریانک سرریز می‌شد. نام این خیابان هم بر گرفته از همین رود است. حسن توانا از موسپیدان خیابان سلسبیل با اشاره به این داستان، ما را به قدم زدن در خیابان خاکی سلسبیل دعوت می‌کند. روزگاری که تنها مسیر آسفالتی تا خیابان مرتضوی بود و تا چشم کار می‌کرد به جای این همه مغازه رنگارنگ، پر بود از طحاف‌ها و چرخی‌های دوره‌گرد که مایحتاج اولیه مردم را می‌فروختند.  

  • درمانگاهی که انبار خیار شور بود

در خیابان رودکی تا دلتان بخواهد ساختمان‌های قدیمی و نوستالژی‌های دیدنی و مکان‌های جالب و دیدنی فراوان است. نرسیده به تقاطع خیابان مرتضوی جنب قهوه‌خانه «وطن» یک ساختمان قدیمی با نمای آجری وجود دارد که در سر در ورودی آن بیش از نیم قرن است تابلوی، سفید رنگ درمانگاه سلسبیل جا خوش کرده و به گفته آقای توانا یا عمو حسن زمانی این ساختمان انبار خیار شور محله بوده است. او در این‌باره توضیح می‌دهد: «بنای درمانگاه تا حد فاصل سال‌های ۱۳۳۶ و ۱۳۳۷ انبار خیار شور بود. محل تهیه و پخش عمده فروش خیار شور برای کاسبان خیابان سلسبیل و سایر محله‌ها محسوب می‌شد. پس از مدتی شخصی به نام حاج «قربان» زمین انبار خیار شور را خرید و یک درمانگاه ساخت. حاج قربان مرد دست به خیری بود و در «کرج» نیز یک درمانگاه ساخته بود. حاج قربان طبقه اول این بنا را درمانگاه کرد و ۸ واحد مسکونی هم بر روی آن ساخت و به دکتر «آزاد» واگذار کرد. »

  • گاراژی که بازار میوه وتره‌بار شد

 از درمانگاه که گذر می‌کنیم، به بازار میوه و تره‌بار شیک و امروزی خیابان رودکی می‌رسیم جایی که تا چند سال پیش گاراژ تعمیر ماشین بود و کمی در سال‌های پیش‌تر محل استراحتگاه راننده‌های اتوبوس خط ۱۵ بود. عمو حسن دستی به گرد وغبار خاطراتش می‌کشد و از حال و هوای گاراژ قدیمی یادی می‌کند: «زمین بازار میوه و تره‌بار یک زمین خاکی و متعلق به مرحوم «عبدالله حق‌رسان» بود. این گاراژ پشت قهوه‌خانه ما بود و یک در مغازه به سمت این گاراژ باز می‌شد.

خدا رحمت کند این همسایه قدیمی ما را، زمین‌های خاکی را خرید و به چند باب مغازه و گاراژ تبدیل کرد و نامش را «گاراژ غرب تهران» گذاشت. خیابان رودکی سر خط اتوبوس‌های خط ۱۵ بود. از تقاطع مرتضوی، روبه‌روی نانوایی سنگکی اتوبوس‌ها با ۱۰ شاهی مسافران را تا میدان توپخانه می‌بردند. خدا رحمت کند در میان شاگرد شوفرها، پهلوان «عبدالحسین شاگرد» از بچه‌های زبروزرنگی بود. مرحوم عمویم نیز در این خط کار می‌کرد. » به گفته آقای توانا، داخل گاراژ آقای حق‌رسان، یک آلاچیق کوچک برای استراحت شوفرها بود که تا پر شدن ماشین در همین آلاچیق برای رفع خستگی یک چای قند پهلوی دیشلمه نوش جان می‌کردند، بعدها آقای «خسرویان» که کارش آهنگری بود این گاراژ را خرید و چندتا صنف زیر مجموعه مکانیکی نیز مانند صافکاری و نقاشی به آن اضافه کرد. اما دست آخر بخشی از این گاراژ تبدیل به بازار میوه و تره‌بار شد.

  • توپ‌های باغ حاج حسین 

قدیما که هنوز خبری از رسانه‌های ارتباط‌جمعی مختلف و استفاده از آنها چندان در میان مردم رایج نبود، برای اطلاع‌رسانی هر خبر مهم میان مردم، «توپ» در می‌کردند. این توپ نشانه اتفاق‌های زیادی بود. معمولاً این رسم در لحظه سال نو و اطلاع‌رسانی از زمان سحر و افطار در ماه‌های مبارک رمضان، از کارهای رایج بود. عمو حسن محله سلسبیل با اشاره به این موضوع از توپ در کردن‌های باغ حاج حسن در خیابان کمیل تعریف می‌کند: «قدیم‌ها برای خبر کردن مردم به وقت سحر و افطار، معمولاً در سربازخانه‌ها توپ در می‌کردند. در محله سلسبیل این توپ درباغ مرحوم حاج حسین در می‌شد. خیابان کمیل در میان مردم شهر تهران به باغ‌های اناری‌اش مشهور بود. حاج حسین، در سه‌راه سلسبیل، یک باغ بزرگ اناری داشت که مردم همیشه در ماه رمضان‌ها گوش به زنگ صدای توپ این باغ بودند.»

برچسب‌ها