تاریخ انتشار: ۹ دی ۱۳۹۵ - ۰۴:۵۰

شعر طنز > رضا احسان‌پور: هر چیز دلت خواسته باشد، آن جاست گمگشته اگر که داری، آن جا پیداست

دیوار و زمین آن پر از خوردنی است

بقالی کوچه، سرزمین رؤیاست!

 

  • رباعی دوم

ای کاش اراده‌ی من از آهن بود

یا حداقل وظیفه‌ام خوردن بود

شرمنده ولی محمد‌آقا بقال!

ای کاش مغازه‌ات برای من بود

 

  • رباعی سوم

یک پیرهن رنگ لواشک دارد

لپ‌هاي گُلي به رنگ يخمك دارد

بقال محل ما «عمو نوروز» است

یک ریش قشنگ، جنس پشمک دارد

 

  • رباعی چهارم

هی کج می‌شدم این‌وری و بعدش آن‌ور

داغان شده هم دستم و هم پا و کمر

مامان گلم! اگر که رفتیم خرید

اندازه‌ی شصت سال آذوقه نخر!

 

تصويرگرى: شادي هاشمى