تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۰

فریبا خانی: پیش خودمان بماند، من مدتی پیش چند روزی به سرزمین قصه‌ها رفته بودم؛ سرزمین آدم‌کوچولوها، جادوگرها،‌ دیوها، خرس‌ها و...

اين‌بار، از 27 تا 30 بهمن 1394، سرزمين قصه‌ها به هجدهمين جشنواره‌‌ي بين‌المللي قصه‌گويي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان آمده بود و كلي قصه‌گوي ايراني و خارجي در كانون پرورش فكري و ايستگاه‌هاي مترو، بيمارستان‌ها،‌ مدرسه‌ي كودكان كار و...  قصه گفتند.

در اين جشنواره علاوه بر قصه‌گويان ايراني، هنرمنداني از كشور ديگر (آلمان، اسپانيا، استراليا، اسكاتلند، آمريكا، دانمارك، شيلي، كنيا، لبنان و هند) قصه‌گفتند.

 

نوربرت كوبر،‌قصه‌گوي آلماني

اين‌جا قصه‌، قصه‌ي شهرفرنگ بود كه اميرحسين انصافي آن را تعريف كرد.‌  داستان شهرفرنگ‌هايي كه كودكان را شاد مي‌كردند و دريچه‌ي جهاني ديگر را  به رويشان مي‌گشودند. در اين جشن از زنده‌ياد مرتضي احمدي هم يادي شد.

محمدعلی شامانی، دبیر هجدهمین جشنواره‌ي قصه‌گویی مي‌گفت: «جهان قصه، جهانی پرشکوه و خیال‌انگیز، چون جهان کودکان است. از آن‌جا که دنیا همواره نیازمند شوق کودکان و کودکانه‌ها به فردا و فرداهای بهتر است، قصه‌ي این شوق را به ما و کودکانمان هدیه می‌کند.»

 

مهدي محمديان قصه‌گو و يكي از برگزيدگان جشنواره

 

سميه فلاح‌تفتي از يزد ما را با دختر آفتاب و دختر شب آشنا كرد.  نيمي از لباس او سياه و نيمي ديگر زرد... نيمي دختر خورشيد و نيم ديگر دختر شب بود. ازنگاه اين قصه‌گو«هيچ‌چيز براي كودكان جاي ارتباط مستقيم و زنده را  نمي‌گيرد و هنوز كودكان به اين نوع قصه‌گويي علاقه‌مندند.»

«نوربرت كوبر»، قصه‌گوي آلماني ما را به كنار درياچه برد. جايي كه يك خرس كوچك با يك قايق سرخ زندگي مي‌كرد.  او دكتراي فلسفه دارد و فكر مي‌كند بايد محيط قصه‌گويي براي كودكان و نوجوانان مهيا شود تا قصه بر آن‌ها تأثير بگذارد.

 

حسنا صندوق‌آبادي، قصه‌گوي برگزيده از ايلام

 

مهدي محمديان، يكي ديگر از قصه‌گويان بود. او  گفت: «قصه‌گويي براي كودك امروز بايد متفاوت باشد.  قصه‌گو بايد شيوه‌هاي روايت و حركت را بداند. بايد دوره ببيند و كتاب بخواند تا بتواند بر روي كودكان تأثير بگذارد.»

«ماريون اوسيت آنه‌كني» از اسكاتلند قصه‌اي را تعريف كرد. او گفت: «اين قصه‌اي است كه مادربزرگ شكسپير براي شكسپير تعريف كرده و بعدها اين قصه‌ الهام‌بخش نوشتن شاه‌لير شده است.»

 

مرشد  ورمزيار/ عكس:  يونس پناهي، كانون نيوز

 

جالب است وقتي كوچك بودم مادربزرگم اين قصه را  با ‌نام «كلاه نمدي» برايم تعريف كرده بود. پادشاهي بود كه سه دختر داشت و قرار بود يكي از اين دخترها را به‌عنوان ملكه‌ي سرزمينش انتخاب كند و...

 ماريون بيش از 20 سال است كه قصه‌ مي‌گويد و قصه‌گويي را از مادربزرگ و مادرش به ارث برده است. وقتي به او مي‌گويم اين قصه را سال‌ها پيش از مادر بزرگم شنيده‌ام مي‌گويد: «تمام اين افسانه‌ها در بين ملل مختلف ريشه‌هاي مشترك دارند.»

 

اعضاي گروه صلح و دوستي/ عكس: يونس پناهي، كانون نيوز

 

چهارشنبه‌شب (82 بهمن) جُنگ شبانه‌اي با برنامه‌هايي متنوع براي دوستداران قصه و قصه‌گويي تدارك ديده شده بود. در اين جنگ علاوه بر نمايش انيميشن «بزغاله‌هاي ابري» اثر حميد كريميان، اجراي چند نمايش براساس كتاب‌هاي كانون پرورش فكري و... مرشد ابوالفضل ورمزيار به پرده‌خواني ماجراي ابرهه و اصحاب فيل پرداخت و اعضاي كودك و نوجوان گروه سفير صلح و دوستي به سرپرستي بهاره جهاندوست نيز يكي از داستان‌هاي شاهنامه (بيژن و منيژه) را به روش خود، به‌طور گروهي براي حاضران روايت كردند.

 

جشنواره تمام مي‌شود. كمي گيجم. كلاغه به خانه‌اش نرسيده است. پايين دوغ است و بالا ماست! مادر بزرگم دستم را مي‌گيرد تا ببيند دستكش اندازه‌ي دستم شده يا باز هم بايد ببافد!

مایک لی‌لاکت،‌ قصه‌گوي آمريكايي با سازش

 

عكس‌ها: محمود اعتمادي