تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۹۱ - ۰۵:۳۷

همشهری آنلاین-هلن صدیق بنای: عکاسی در طبیعت دنیای پر از تجربه و هیجان خود را دارد. گاهی اوقات شما با چیزهایی در طبیعت روبرو می‌شوید که اصلا، انتظارش را ندارید.

 

 

یک گروه روباه سفید مانند یک روح سرگردان و بازیگوش در پس زمینه برف‌های سفید قطب شمال جلوی چشمان عکاسان ظاهر می‌شوند. به غیر از بینی و چشمان این موجود زیبا هیچ چیز دیگر به روشنی قابل رویت نیست.

تصاویر موجود توسط، عکاس حرفه‌ای طبیعت  آنا هنلی انگلیسی از منطقه رودخانه مهر در مانیتوبا، کانادا گرفته شده است. این تصاویر برنده جایزه عکاسان حرفه ای مستقر در ادینبورگ بریتانیا شده است.

آنا به همراه یک عکاس و زیست شناس به نام متیوس بریتر به امید دیدن و عکاسی از خرسهای قطبی به این منطقه یعنی منطقه قطب شمال کانادا پرواز کرده بود. در مقصد آنها به جای خرس‌های قطبی با یک گروه روباه سفید زیبا و کنجکاو مواجه شدند.

او  و  همکارش با شوق فراوان از این اتفاق استقبال کرده و  به مدت 10  روز از این موجودات زیبا و بازیگوش عکاسی کردند.

آنا می‌گوید؛ من عاشق صنعت و هنر عکاسی هستم. از عکاسی داخل استودیو گرفته تا سفر به دورترین نقاط زمین برای عکاسی فرقی نمی‌کند. دلم می‌خواهد زیبایی‌ و کم نظیر‌ها را کادر کنم. به همان اندازه که طبیعی هستند. این حیوانات هم سهم دوربین من بودند.

 

از نظر آنا این حیوانات پاک و زیبا بسیار کنجکاو و دائما به دنبال غذا در طبیعت و پاکسازی آن بودند. به نوعی می توان آنها را رفتگران طبیعت نیز نامید. به طور کلی، آنها هر آنچه را که می‌توانستن، بخورند یا بازی کنند، جمع می‌کردند. آنها بیشتر جوان و توله روباه بودند که دائما سر به سر هم می‌گذاشتند.  یکی از یکی زیباتر...

اگر چشمان و بینی آنها نبود شما نمی‌توانستید، آنها را از پس زمینه شناسای کنید. آنها خارج آشیانه خود و زیر آفتاب چرت می‌زنند و در کل رفتاری دوستانه دارند.

آنا در خصوص تجربه عکاسی از روباه‌های قطبی می‌گوید؛ این قطعا یک تجربه و خاطره برجسته‌ی از زندگی من است. تصور آن هم برای من امکان نداشت. واقعا، فوق العاده بود.

وقتی به یک جایی دوری سفر می‌کنی و می‌خواهی کار خاصی انجام بدهی همه نقشه‌هایت در آنجا با بهترین‌ها عوض می‌شوند.چه احساسی می توانی داشته باشی؟ در آن بیابان سرتاسر سفید و به نظر خالی... آنچه که در انتظار ما بود، خرس‌های قطبی مورد نظر ما نبود...بلکه هدیه طبیعت برای ما بود...

آنا در پاسخ به این سوال که چگونه حرفه عکاسی را انتخاب کرده است، می‌گوید؛ پدرم برای تولد 9 سالگی من یک دوربین برای من خریده بود. من خیلی زود دوربین را برداشته و به شرط حفظ آن شروع به عکاسی از مردم شاد کردم.

من در ابتدا، لبخند‌ها را ثبت می‌کردم. من از عکاسی از مردم بسیار لذت می‌بردم. عکاسی در دل طبیعت نیز زمانی در من آغاز شد که من با دیوید آتنبورگ عکاس حرفه‌ای طبیعت ملاقات کردم.

این او بود که این هنر زیبا و پر هیجان را به من آموخت. از نظر او عکاسی در طبیعت یک زندگی دوم برای انسانها محسوب می‌شود. چرا که جهان طبیعت به نوعی از زندگی اجتماعی ما بسیار فاصله گرفته است.

من شروع به عکاسی از طبیعت کردم ولی هرگز باور نمی‌کردم این رویا روزی تحقق یابد و من به عنوان یک عکاس حرفه‌ای طبیعت جایزه بگیرم. من دیوانه عکاسی در طبیعت بکر چون قطب هستم.

 

http://www.telegraph.co.uk

منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها