سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۳۹۷۴ - May 2, 2006
متهم به قتل مادر و فرزند در دادگاه
متهم انكار كرد،همسايه ها اصرار مي كنند
000138.jpg
گروه حوادث - مهديه مصطفايي: مرد افغاني كه به انگيزه سرقت، يك مادر و فرزند را در خانه شان به قتل رسانده بود، صبح ديروز در حالي مقابل پنج قاضي دادگاه كيفري استان قرار گرفت كه منكر هر گونه جنايتي شد و مدعي گرديد دو نفر ديگر مرتكب قتل شده اند.
به گزارش همشهري اين پرونده جنجالي صبح ديروز، در شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان با حضور پنج قاضي برگزار شد.
در اين پرونده صابر معروف به ميرزاده(۲۶ ساله) اهل افغانستان متهم است كه در جنايتي وحشتناك زن جواني به نام مژگان و پسر ۲۲ ماهه اش به نام پارسا را با انگيزه سرقت به قتل رسانده است. راز اين حادثه پس از آن فاش شد كه نيمه شب ۲۷ تير سال ۸۴ با كشف اجساد اين مادر و فرزند، موضوع به مأموران كلانتري و بازپرس ويژه قتل اطلاع داده شد. با حضور آنان در صحنه جنايت مشخص شد اين مادر و فرزند در اثر خفگي جان باخته اند.
كارآگاهان در ابتداي تحقيقات از خويشاوندان زن جوان متوجه شدند يك فرد افغاني به نام صابر به اين خانه رفت و آمد داشته است. بررسي ها براي شناسايي و دستگيري وي آغاز شد و نهايتاً محل اختفاي وي در فرديس كرج شناسايي و صابر در يك عمليات ضربتي دستگير شد.
در تحقيقات از محل وقوع جنايت دو نفر به نام هاي مريم و طاهره كه از همسايگان قرباني بودند اظهار داشتند، شب قبل از كشف اجساد سرو صدايي را از خانه زن جوان شنيده اند و لحظاتي بعد تنها صابر را ديده اند كه وارد خانه شده است. از طرفي چون از محل وقوع جنايت سرقت شده بود، محل اختفاي صابر تحت بازرسي قرار گرفت و يك دستگاه تلويزيون و رسيور ماهواره كه متعلق به خانه مژگان بود كشف گرديد.
با دستگيري صابر كارآگاهان جنايي مرد افغان را تحت بازجويي قرار دادند. وي به قتل اعتراف كرد و اعلام داشت از طريق خفه كردن، مادر و فرزند را به قتل رسانده است.
با اين اعترافات پرونده اين جنايت وحشتناك براي صدور رأي نهايي به شعبه ۷۱ دادگاه استان تهران ارسال شد كه روز گذشته وي در مقابل قضات دادگاه قرار گرفته و از اتهام خود دفاع كرد، در اين جلسه پس از كيفرخواست از سوي خاكي- نماينده دادستان- اولياي دم در جايگاه قرار گرفتند و از دادگاه درخواست قصاص نفس(اعدام) متهم را كردند.
سپس متهم به قتل با رد اتهام قتل عمدي مدعي شد قتل را قبول ندارد. وي در پاسخ به سؤال قاضي درباره اين كه پس چگونه در جريان تحقيقات به قتل اعتراف كرده و صحنه را بازسازي كرده است گفت: به خاطر آن كه تحت فشار بودم، اعتراف كردم.
وي در خصوص اين كه شاهدان وي را هنگامي كه صبح روز جنايت به خانه مقتول رفته است ديده اند گفت: صبح روز حادثه به خانه مژگان رفتم. چون روز قبل با من تماس گرفته و قرار بود براي انجام كار به خانه اش بروم. صبح ساعت ۶ بود، به آن جا رسيدم. در خانه باز بود. وارد شدم اجساد بي جان مژگان و پارسا را داخل راهرو ديدم اول فكر كردم خوابيده اند. ولي وقتي نزديك شدم ديدم آنها خفه شده اند. از ترس خانه را ترك كردم. من آنها را نكشته ام. كساني كه تلويزيون و رسيور را به خانه ام آورده اند، آنها را كشته اند.
قاضي: آنها چه كساني هستند؟
متهم به قتل: محمد و نوروز. آنها به خانه  مژگان رفت و آمد داشتند و با او معامله مواد مخدر مي كردند.
قاضي: صاحب كارت مدعي است وسايل را شما به خانه برده ايد چه توضيحي داريد؟
متهم: وي اشتباه گفته است.
قاضي: پس از وقوع جنايت تمام همسايه ها مشخصات شما را در اختيار مأموران قرار داده اند اگر محمد و نوروز به خانه مژگان رفت و آمد داشتند، پس چرا آنها را نام نبرده اند؟
متهم سكوتي كرد و ادامه داد: نمي دانم همسايه ها با من دشمني دارند.
قاضي عزيز محمدي در همان لحظه از يكي از بستگان نزديك مژگان خواست تا به پاره اي از سؤالات پاسخ دهد. وي در تشريح نحوه آشنايي صابر با مژگان گفت: از حدود ۲ سال قبل صابر به عنوان كارگر به خانه همگي مان رفت و آمد داشت تا اين كه اين اواخر به خانه مژگان رفت و آمد بيشتري داشت.
در ادامه جلسه محاكمه، وكيل متهم به قتل به دفاع از وي پرداخت. با ختم جلسه دادگاه به زودي حكم در خصوص پرونده صادر مي شود.

بررسي ادعاهاي يك زن در دادسراي جنايي
۸ماه آزار در خانه وحشت
000132.jpg
گروه حوادث: روز گذشته زن جوان ايراني با مراجعه به دادياري شعبه يكم دادسراي امور جنايي تهران از ۸ماه آزار و اذيت در كلبه وحشت در كشور تركيه سخن گفت.
به گزارش همشهري، ساعت ۱۱ روز گذشته زن جواني در حالي كه از شدت تأثر به سختي سخن مي گفت، مقابل داديار يكم دادسراي امورجنايي تهران قرار گرفت و به توضيح ۸ ماه شكنجه و آزاري كه در تركيه متحمل شده بود پرداخت. مردي ميانسال يك رديف عقب تر از زن در انتظار پاسخگويي به سؤالات داديار پرونده روي صندلي جاي گرفته بود.
زن كه شهلا ۴۳ساله نام داشت در خصوص اتفاقاتي كه دو سال پيش از روز آشنايي با مرد ۳۹ساله اي برايش رخ داده بود، مدعي شد: سه سال قبل به دليل اختلافاتي كه با همسرم داشتم از وي جدا شده و سرپرستي دو دختر نوجوانم را نيز برعهده گرفتم. يكسال از طلاقم گذشته بود كه به يك مركز خيريه براي گرفتن وام مراجعه كردم. روي صندلي هاي آن مركز در انتظار رسيدن نوبت ورود به اتاق نشسته بودم كه اين مرد با چهره اي متين به طرفم آمد. او سر صحبت را باز كرد و وقتي فهميد براي كمك گرفتن به آن مركز آمده ام بيان داشت به دليل شغلي كه دارد مي تواند از نفوذ خود استفاده كرده و وامي را كه احتياج دارم، برايم تهيه كند.
چون در آن شرايط احتياج مالي بسياري داشتم، بسيار خوشحال شدم. چند ساعتي با او صحبت كردم و او به طور ناگهاني به من پيشنهاد ازدواج موقت داد. بهت زده شدم ولي چهره او مردي مثبت را نشان مي داد. من فكر كردم با ازدواج موقت با او مي توانم دوباره خانواده اي را تشكيل داده و فرزندانم نيز وضعيت مناسب تري پيدا كنند. بعد از چند روز فكر كردن به پيشنهاد او جواب مثبت دادم و به عقد وي درآمدم. پس از ازدواج، اين مرد پيشنهاد سفر به كشور تركيه و زندگي در آن كشور را به من داد. قبول كردم و بعد از انجام مراحل مختلف سفر به همراه فرزندانم به كشور تركيه عزيمت كرديم و اين آغاز روزهاي پر از دلهره و وحشت من و فرزندانم در آن كشور بود.
وي در مورد اتفاقاتي كه در تركيه براي دو فرزندش رخ داده بود گفت: «چند روزي از اقامت ما در آن كشور غريب نگذشته بود كه ناگهان مرد متهم، چهره واقعي خود را به ما نشان داد. رفتارهايش تغيير كرده بود. وقتي كمي به حركات وي دقت بيشتري كردم متوجه شدم قصد آزار و اذيت فرزندانم را دارد و اين موضوع موجب درگيري بين ما شد.
او بارها و بارها مرا در آن كشور غريب كه حتي زبان مردمش را بلد نبودم شكنجه داده و من از ترس اينكه او بلايي بر سر فرزندانم بياورد، هرچه مي گفت انجام مي دادم و هيچگاه اعتراض نكردم تا اينكه بعد از گذشت ۸ماه كه هر روزش كابوس بود، تحملم به پايان رسيد. قصد داشتم با دخترانم از آن خانه وحشت بگريزم كه اين مرد به سويم حمله كرد و مرا بار ديگر مورد ضرب و شتم قرار داد. دخترانم از ديدن اين صحنه ها در گوشه اي از خانه ايستاده و گريه مي كردند.
از آنان خواستم به داخل اتاق رفته و خود را در كمد ديواري پنهان كنند. آنها وحشت زده خود را به اتاق رسانده و دستور مرا اجرا كردند. »
اين مرد دست ها و پاهايم را بست. چسب روي دهانم زد و با تهديد چاقو مرا مجبور كرد زير سند خانه و زميني كه در تهران داشتم را امضا كرده و بنويسم كه او را وكيل خود در فروش اين املاك كرده ام و او اختيار تام در اين امر دارد. همسايه ها از شنيدن صداي ناله هايم متوجه وقوع حادثه شدند و به پليس تركيه خبر دادند. شوهرم وقتي از حضور پليس در صحنه مطلع شد، از محل گريخت. پليس آن كشور مرا در حالي كه خون آلود به صندلي بسته شده بودم پيدا كرد. فرزندانم با ديدن پليس كمي آرام گرفته و از داخل كمد خارج شدند.
وي افزود: هيچ پولي براي بازگشت به ايران نداشتيم، گذرنامه ام را به امانت نزد پليس گذاشتم تا بتوانم به ايران بازگردم و پول سفر را برايشان واريز كنم.
اين زن در ادامه گفت: او قصد داشت مرا بكشد تا بتواند با امضاهايي كه از من گرفته بود املاكم را فروخته و فرار كند.
برپايه اين گزارش، اين زن بعد از ورود به ايران به مراجع قضايي شكايت كرده و بدين ترتيب شوهر وي تحت تعقيب قرار گرفت و در نهايت، پليس آگاهي بعد از دو سال تلاش، مخفيگاه اين مرد را در شهرستان كرج شناسايي و وي را بازداشت كرد.
روز گذشته پس از انجام تحقيقات مقدماتي زن شاكي در دادياري يكم دادسراي امور جنايي تهران در برابر داديار قرار گرفت و خواستار اخذ ديه صدماتي كه مدعي است متهم به وي وارد كرده و باز پس دادن اسنادي كه مدعي است به زور از وي گرفته شده است، شد.
با اين اظهارات داديار داسراي جنايي دستور بررسي صحت و سقم ادعاي زن را صادر كرد.

آن سوي حادثه
حفاظت از متهمان با پليس است
فخرالدين جعفرزاده رئيس دادسراي جنايي تهران
000135.jpg
آزاده مختاري
روز گذشته مطلبي با عنوان جدا سازي لاله و لادن در همين ستون منتشر شد كه نويسنده معتقد بود جدا سازي دادسراي جنايي و آگاهي مشكلات زيادي را از جهت امنيتي به دنبال خواهد داشت.قاضي فخرالدين جعفرزاده روزگذشته به سئوالات مطرح شده در اين باره پاسخ گفته اند:
«ساختمان دادسرا در خيابان وحدت اسلامي داراي كمبودهاي بسياري بود و اين كمبودها موجب مي شد كه ما نتوانيم وظيفه خود را به خوبي انجام دهيم، بازپرسان دادسرا در فصول سرد و گرم بدون امكانات گرمازايي و خنك كننده و تحت شرايط سخت كار خود را انجام مي دادند و همين معضلات باعث شده بود كه بنده و قبل از من روساي ديگر دادسراي امور جنايي تهران تلاش بسياري براي نقل و انتقال دادسرا به مكان مجهزتر با امكانات مطلوب تر براي همكارانمان انجام دهيم كه در نهايت سرانجام اين تلاشها در زمان رياست بنده به نتيجه رسيد.
وي در ادامه افزود: اكنون با ديدن احساس آرامش و خوشحالي همكارانم به دليل شرايط بهتري كه برايشان ايجاد شده است من نيز احساس رضايت بيشتري دارم ولي در هر حال از اينكه اكنون از نظر جغرافيايي از ماموران آگاهي كه هر دو هدف واحدي براي تأمين امنيت و آرامش جامعه اسلامي داريم دور هستيم ناراحت هستم.
جعفرزاده در توضيح اينكه چرا در شهر بزرگي مثل تهران محل دادسراي امور جنايي در يك منطقه فرهنگي تعيين شده است گفت:«تشخيص و انتخاب اين محل به عهده شوراي برنامه ريزي دادگستري است. دادگستري داراي امكانات محدودي بوده و براي استقرار دادسراي امور جنايي در يك محل مناسب جستجوي بسياري شده بود ولي در هر حال امكانات اين مكان از هر لحاظ براي جابه جايي دادسرا از خيابان وحدت اسلامي به خيابان ۱۲ فروردين از سوي مسئولين مناسب تشخيص داده شد.»وي افزود: در كنار امكانات مناسب اين ساختمان مشكلاتي مانند ازدحام جمعيت در خيابان انقلاب و برگزاري نماز جمعه در روز جمعه در دانشگاه تهران نيز وجود دارد كه بنده قبل از انتقال كتباً اين موارد را به مسئولين اعلام كردم. البته ازدحامي كه اكنون جلوي دادسرا مشاهده مي شود به دليل بسته بودن چند روز دادسرا و مراجعه تمام طرفين پرونده هاي چند روز گذشته است كه در روزهاي آينده اين مشكل نيز حل شده و شرايط بهبود خواهد يافت.
فخرالدين جعفرزاده در مورد اينكه آيا با فاصله ايجاد شده بين دادسرا و اداره آگاهي امكان بروز مشكلاتي مانند فرار متهمان و ايجاد هزينه هاي ديگر وجود ندارد گفت: «متهم يك فرد هنجارشكن اجتماعي است و با رفتار خود سلب آسايش را براي شهروندان كرده است، مسئوليت انتقال و جلوگيري از فرار آنان برعهده ما نيست، بلكه طبق آئين نامه انتظامي، ماموران موظف هستند براي نقل و انتقال هر متهم دو مامور برايش تعيين كنند. حضور دادسرا در كنار اداره آگاهي موجب شده بود كه انتقال متهم از داخل آگاهي به دادسرا صورت گيرد و متهم از محل آگاهي خارج نمي شد و امكان فرار كمتري برايش وجود داشت بالطبع ماموران كمتري نيز براي نقل و انتقال متهمان در نظر گرفته مي شد.
ولي با اين حال تاكيد مي كنم مسئوليت حفاظت از متهمان و جلوگيري از فرار آنان برعهده پليس است و دوري از اداره آگاهي موجب اين نمي شود كه بازپرسان دادسرا اشراف كمتري بر روي پرونده ها داشته باشند.»
جعفرزاده در خاتمه گفت: بنده و همكاران افرادي فرهنگي هستيم و همگي از اينكه در جوار دانشگاه تهران و يك منطقه فرهنگي قرار گرفتيم خرسند بوده و اميدواريم كه شرايط هر روز بهتر شود.

دفترچه خاطرات، راز دوربين فيلمبرداري را گشود
000144.jpg
گروه حوادث:جواني كه با وعده ازدواج، ازدختران جوان فيلمبرداري مي كرد، در جريان بازرسي هاي كارآگاهان مبارزه با مفاسد اجتماعي تهران به دام افتاد.
راز فعاليت هاي اين جوان هوس باز، هنگامي فاش شد كه ماموران اداره مبارزه با مفاسد اجتماعي تهران بزرگ از طريق منابع خبري خود اطلاع پيدا كردند كه پسر جواني پس از آشنايي با دختران نوجوان،اقدام به فيلمبرداري مي كند. با گزارش موضوع، به دستور سرهنگ حسيني- رئيس اداره مبارزه با مفاسد اجتماعي- گروهي از كارآگاهان، مسئول پيگيري اين پرونده شدند تا اينكه سرانجام پس از ۸ روز، رد پاي متهم در مغازه فروش سي دي و فيلم او كشف شد.
در بررسي پليسي، ۳جلد دفترچه خاطرات وي به دست پليس افتاد كه مطالب آن، پرده از اقدامات متهم برداشت.
اين دفترچه ها نشان مي داد كه متهم با ۲۰ دختر جوان ارتباط برقرار كرده و از آنان فيلمبرداري كرده است.
وي پس از گذشت مدت زماني از اين ارتباطات، دختران جوان را به حال خود رها كرده و به دنبال سوژه اي ديگر مي رفته، در حالي كه فكر مي كرد هيچ يك از اين افراد، جرأت شكايت كردن نداشته و بدين ترتيب راز جنايتش آشكار نمي شود.
سردار عليپور- رئيس پليس امنيت تهران- درباره اين پرونده با اشاره به اينكه اغلب دختران اغفال شده از وجود دوربين فيلمبرداري در خانه هاي فساد اطلاعي ندارند گفت: اغلب قربانيان در حالي با پيشنهادات اغفال كننده شكارچيان، وارد منازل فساد مي شوند كه نمي دانند دوربين فيلمبرداري در محل هاي مخفي انتظار آنها را مي كشد. از اين رو به خيال ازدواج و اطمينان به قول و قرارهاي واهي، تن به اعمالي مي دهند كه عاقبتش تباهي است.
وي به دختران جوان هشدار داد: شكارچيان، بلافاصله با تهيه فيلم هاي مستهجن و با طرح اينكه قصد مونتاژ فيلم را دارند، قربانيان را با چنان وحشتي مواجه مي كنند كه در اثر آن، فرد اغفال شده، تن به جرم ديگري دهد، در حالي كه اين افراد بايد هر زمان كه پي به نيات پليد مجرمان بردند، با در ميان گذاشتن موضوع با خانواده ها و پليس، جلو اقدامات بعدي سوءاستفاده كنندگان بي رحم را بگيرند.

سارقان جوان در بازجويي ها مدعي شدند:
درآمد رويايي دايماً وسوسه مان مي كرد
000141.jpg
گروه حوادث :موتورسيكلت سواران سارق كه اقدام به سرقت تلفن همراه زنان و دختران در مناطق شمال و غرب تهران مي كردند، پس از دستگيري به ۵۷ فقره سرقت لوازم داخل خودرو، كيف قاپي و موبايل قاپي اعتراف كردند.
بنا به اين گزارش، بعدازظهر پنج شنبه گذشته، مأموران پليس گشت در خيابان آرژانتين به ۲ سرنشين موتورسيكلتي كه در اطراف خودروي پارك شده اي پرسه مي زدند مشكوك شده و با زير نظر گرفتن آنها متوجه شدند اين دو جوان در حال سرقت لوازم داخل خودرو هستند.
به اين ترتيب هنگامي كه كارآگاهان پليس قصد دستگيري موتورسواران سارق را داشتند آنها به سرعت از محل متواري شدند، اما در تعقيب و گريزي كوتاه، مأموران پليس با شليك تير هوايي موفق به دستگيري متهمان شدند.
پس از انتقال متهمان به كلانتري ۱۰۵ (سنايي)، كارآگاهان پليس به بازرسي بدني آنها پرداخته و ۴ دستگاه گوشي گرانقيمت و ۲ سيم كارت تلفن همراه از آنان كشف و ضبط شد.
به اين ترتيب متهمان جوان كه با يكديگر نسبت خانوادگي دارند، در بازجويي هاي فني پليسي به ۲۵ فقره سرقت تلفن همراه، ۲۵ فقره سرقت لوازم داخل خودرو و ۷ فقره كيف قاپي در محدوده خيابان هاي آرژانتين، آرياشهر، آزادي، سنايي، كريمخان و وليعصر (عج) اعتراف كردند.
سرهنگ رضاياني، رئيس كلانتري ۱۰۵ سنايي روز گذشته با بيان اين كه تاكنون تنها دو شاكي در خصوص اين پرونده به كلانتري مراجعه و سارقان را شناسايي كرده اند، گفت: متهمان كه به گفته خود اين سرقت ها را طي دو ماه پيش تاكنون مرتكب شده اند، بيشتر سوژه هاي كيف قاپي و موبايل قاپي خود را از بين زنان انتخاب مي كردند، همچنين با شكستن شيشه خودروهاي فاقد تجهيزات ايمني نيز اقدام به سرقت لوازم داخلي آنها مي كردند.
دستگيري اين دو تن در حاليست كه يكي از متهمان سال گذشته نيز به اتهام سرقت موتورسيكلت دستگير شده بود و پس از گذراندن ۸ ماه حبس در زندان، دي ماه گذشته آزاد شده است.
در اين حال متهمان در بازجويي هاي به عمل آمده به فروش اموال مسروقه به فردي به نام «علي» در هلال احمر اعتراف كردند كه وي نيز روز گذشته دستگير شد.
در بازجويي هاي صورت گرفته، متهمان گفتند: با فروش موبايل هاي مسروقه به قيمت ۱۰ تا ۱۵ هزار تومان، روزانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار تومان به جيب مي زديم كه بين خودمان تقسيم مي كرديم.
رضا يكي از متهمان نيز در بازجويي ها گفت: بعد از هر بار سرقت تصميم مي گرفتيم كه ديگر سرقت نكنيم اما وسوسه پولهاي سرقتي نمي گذاشت اين كار را رها كنيم.

سارقان خودرو ، رانندگان مسافركش را فريب مي دادند
گروه حوادث :اعضاي باند سارقان خودرو با اغفال رانندگان خودروهاي مسافركش آنها را به بهانه شركت در مجلس عروسي به استانهاي شمالي كشانده و با اين شگرد۳۰ خودرو را دزديدند.
ماجراي سرقتهاي زنجيره اي خودروهاي كرايه اي در استان هاي شمالي هنگامي فاش شد كه مأموران آگاهي لنگرود از مدتي قبل در جريان سرقت چندين خودرو با شيوه اي مشابه قرار گرفتند، مالباختگان كه همگي از رانندگان خودروهاي مسافركش بودند در شكايتهاي خود اعلام مي كردند پس از آشنايي با فردي وي از آنها خواسته است او و خانواده اش را براي شركت در يك مجلس عروسي به يكي از شهرهاي شمالي كشور ببرد اما در بين راه هنگامي كه وي براي خريد ميوه و يا سيگار از ماشين خارج شده است آنها اقدام به ربودن خودروش كرده اند.
به اين ترتيب رديابي سارقان خودروها در دستور كار كارآگاهان پليس لنگرود قرار گرفت و تيم ويژه اي از كارآگاهان مسئوليت شناسايي و دستگيري سارقان خودروها را بر عهده گرفتند ، كه با چهره نگاري از سارقان كارآگاهان پليس توانستند شخصي به نام اسماعيل را كه ردپاي او در اكثر سرقتها ديده مي شد را شناسايي و دستگير كنند. با دستگيري اين فرد مشخص شد كه وي از سال ۸۲ با اغفال رانندگان ۳۰خودرو مسافركش آنها را به بهانه شركت در يك مجلس عروسي به صورت دربست كرايه كرده و به استانهاي شمالي كشور كشانده و در آنجا در فرصت مناسب اقدام به سرقت خودروي آنها كرده است .
بررسي هاي پليسي همچنان نشان مي داد كه وي در چندين مورد نيز به بهانه جشن عروسي، آلات موسيقي و دوربين فيلمبرداري را نيز در شهرستانهاي مختلف كرايه كرده و آنها را نيز سرقت كرده است.
به اين ترتيب دستگيري متهم و ساير اعضاي باند او در دستور كار پليس قرار گرفت و سرانجام روز گذشته كارآگاهان پليس اسماعيل، همسر و دامادش را در حاليكه مقادير زيادي لوازم خودرو، دوربين فيلمبرداري، ارگ و اكوي سرقتي را در مخفيگاهي پنهان كرده بودند دستگير كردند.

كشف اجساد يك زوج بعد از يك هفته
گروه حوادث: اجساد زوج جواني كه ۶روز از مرگ مشكوك آنان در منزل مسكوني شان مي گذشت توسط والدينشان كشف شد.
به گزارش همشهري صبح روز گذشته والدين زن و شوهر جواني به نام پيمان ۲۸ساله و شيرين ۲۸ساله كه چندي پيش با يكديگر ازدواج كرده بودند نگران از غيبت يك هفته اي براي جويا شدن علت به مقابل خانه اين زوج جوان حوالي خيابان گلبرگ رفتند. اما هرچقدر در خانه را زدند كسي در را باز نكرد آنها با نگراني از طريق پنجره خانه وارد منزل شدند. اما با ناباوري چند ثانيه بعد خود را مقابل اجساد متعفن شده زوج جوان ديدند. شيرين با ضربات چاقو به قتل رسيده بود و پيمان ۲۸ساله نيز در اتاق خواب حلقه آويز شده بود. محمد تورنگ رئيس اطلاع رساني پليس ضمن اعلام اين خبر به همشهري گفت: «پليس جنايي و بازپرس كشيك ويژه قتل تهران بعد از اطلاع موضوع خود را به صحنه جرم رساندند و اجساد اين زوج جوان بعد از انجام آزمايشات اوليه از سوي مأموران تشخيص هويت به پزشكي قانوني انتقال يافت. تورنگ افزود: رسيدگي قضايي و پليسي در تمام ابعاد تا نتيجه گيري نهايي اين پرونده جنايي ادامه خواهد يافت.

حوادث
اجتماعي
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
خارجي
سياسي
داخلي
شهرستان ها
شهري
انقلاب
راهنما
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |  
|  داخلي   |   شهرستان ها   |   شهري   |   انقلاب   |   راهنما   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |