تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۴۰۴ - ۲۲:۳۳

خاطرات یک شهر را تنها آدم‌ها، کوچه‌ها، خیابان‌ها، پل‌ها، کافه‌ها، رستوران‌ها و خانه‌ها و آسمانخراش‌هایش نمی‌سازند؛

همشهری آنلاین - سیدسروش طباطبایی‌پور: گاهی درخت‌ها هم هویت یک شهرند و در شکل‌گیری خاطره جمعی کردستان و شیراز و یزد و اصفهان نقشی مؤثر دارند. تهران دوست‌داشتنی هم از این قاعده مستثنی نیست. توت‌های سنگلج و شاپور، خرمالوهای سوهانک و کن و گردوهای انبوه دربند و توچال را تهرانی‌های قدیمی هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنند و بارها از طعم بهشتی‌شان چشیده‌اند و هزارهزار خاطره دلچسب‌شان زیر همین درخت‌های پربار شکل ‌گرفته است.

بیش‌تر بخوانید:

از رنجی که مرغ‌ها می‌برند!

البته در طول قرن‌ها این درخت‌های بامعرفت با همه بی‌آبی‌ و نامهربانی‌ و آلودگی‌های شهر ساخته‌اند و همچنان سایه‌گسترده‌اند و از تهرانی‌ها پذیرایی می‌کنند؛ اما آن‌قدر زنان و مردان این شهر سر به زیر شده‌اند و حواس مبارکشان در گوشی‌های سیب‌گاززده و هلوها و توت‌های سیاه است که دیگر حتی نگاهشان هم به انارها و سیب‌ها و توت‌های واقعی شهر نمی‌افتد.

نمونه‌اش همین چند روز پیش سر راهم سبز شد. صبح زود، وقتی که خورشید تازه از خواب ناز برخاسته بود، عابران و خودروهای بی‌شماری از خیابانی در محله هروی تهران عبور می‌کردند و هی بوق و سوت می‌زدند تا راه بگیرند و هرچه زودتر به مقصد صبحگاهی‌شان برسند؛ غافل از اینکه اناری قرمز و خندان، بالای سرشان ایستاده بود و سخاوتمندانه یاقوت‌هایش را به رهگذران تعارف می‌کرد؛ یاقوت‌های سرخی که طعم بهشت می‌دادند و حتی اگر کسی نگاهش به آنها گره می‌خورد روزش ساخته می‌شد!

حتی انار قصه من، در همان چند دقیقه‌ای که مهمانش بودم، هی بر باد پاییزی سوار می‌شد و بالا و پایین می‌پرید که یعنی آقا، خانم، ‌ لطفا مرا بچینید و ببوسید و ببوییدم تا رستگار شوید! اما زنان و مردان شهر من، همچنان سر به زیرند و رستگاری را در گوشی‌های تلفن همراه و شبکه‌های مجازی خود می‌بینند، نه در انارهای ملس شهر!