کشور خانم مشغول استحمام در یکی از گرمابه‌های محله عودلاجان بود؛ زنی آبستن که استحمامش کمی طول کشید و حمام‌دار با کوبیدن مداوم در سبب ترس و سقط جنین و در نهایت مرگ او شد. این حادثه باعث شد تا «کشور خانم» از همسرش «سلیمان» بخواهد تا گرمابه‌ای در محله بسازد که در نوع خود بی‌نظیر باشد. ساخت ویژه این حمام به وصیت کشور خانم باعث شد که بعدها ثبت ملی شود.

همشهری آنلاین- ابوذر چهل امیرانی:‌ سال۱۳۲۱ جمعی از ساکنان محله عودلاجان برای خاکسپاری خانم «کشور خُداد» به بهشتیه تهران رفتند. پس از خاکسپاری که هم‌محله‌ای‌ها قصد رفتن به منازل یا محل کارشان داشتند که همسر مرحومه از آنها خواست کمی صبر کنند تا موضوعی را با آنها در میان بگذارد.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا ببینید

«سلیمان سنه» آن روز از علت سقط جنین و فوت همسرش پرده برداشت و عنوان کرد که کشور خانم در زمان مرگ وصیت کرده تا گرمابه‌ای مدرن در محله بسازد. او از اهالی و خیّران خواست تا در این راه همراهی کنند و در قدم نخست، ۵۰هزار تومان به این کار اختصاص داد. با این وجود، کسی قدم جلو نگذاشت و سلیمان تصمیم گرفت شخصاً این کار را انجام دهد. با اینکه یکی از تجار قدیمی تهران بود و صرافی داشت، اما در تأمین هزینه‌های این گرمابه که می‌خواست در نوع خود بی‌نظیر باشد، دچار سختی شد، به گونه‌ای که ۱۸۰هزار تومان از بخش خصوصی وام گرفت. ابتدا خانه‌هایی را در خیابان سیروس خرید که متعلق به افرادی به نام‌های خانم «طلا دانش‌راد» و آقای «رحمان قصاب» بود. ساخت این گرمابه سال۱۳۲۲ شروع شد و ۴سال طول کشید.

گرمابه‌ای با تزئینات خاص

پس از ساخت این گرمابه در مجاورت بیمارستان دکتر سپیر فعلی، قسمت زنانه آن به «کشوریه» و قسمت مردانه به «سلیمانیه» نامگذاری شد. حمام ممتاز، حمام بی‌نظیر و حمام محله، نام‌های دیگر این گرمابه بودند که از چند جهت خاص بود. آن زمان گرمابه‌های محله عودلاجان پله‌های زیادی داشت و افراد مسن و خانم‌های باردار برای رفتن به آنها سختی زیادی متحمل می‌شدند، اما حمام کشوریه- سلیمانیه این گونه نبود.

از سوی دیگر، نخستین گرمابه دوش‌دار آن زمان بود، ولی موضوعی که سبب معروفیت بیشتر آن شد، تزئینات گچ‌بری، آئینه‌کاری، منبت‌کاری، آهن‌کاری و... بود که در این گرمابه انجام شده بود. مصالح به کار رفته در این گرمابه آجر، تیرآهن، ملات ماسه و سیمان، ملات ساروج، سنگ و موزاییک هستند که آن زمان دارای سیستم آب لوله‌کشی بوده و با نفت سیاه و گازوئیل گرم می‌شد. ورودی گرمابه که در ۴لنگه چوبی و منبت‌کاری شده بود، در خیابان سیروس (مصطفی خمینی) قرار داشت و مشتری‌ها پس از ورود به حمام، با سالن انتظار روبه‌رو می شدند که سقف آن گچبری زیبایی داشت.

عکس تمام قد سلیمان و کشور هم در همین گجبری‌ها حک شده بود که همراه با اثری منبت‌کاری شده از روایت آدم و حوا به سرقت رفته است. در همین سالن انتظار، حوض کاشی‌کاری شده و بیضی شکلی هم وجود داشت که دور آن نوشابه کانادا و پپسی خنک می‌گذاشتند و مشتری‌ها میل می‌کردند. سمت چپ سالن هم حمام‌دار پشت میزش می‌نشست و در سمت راست ۸حمام نمره وجود داشت که در همگی چوبی و منبت‌کاری شده بود. نکته جالب هم اینکه رختکن و بخش زنانه بزرگ‌تر از بخش مردانه بود.
 

بخت‌گشایی در گرمابه!

دلاک و کیسه‌کش بخش زنانه حمام کشوریه، فردی به نام «فاطمه شنبه جو (فاطمه شب جو)» و دلاک بخش مردانه هم «موسی جعفری» بود. ساکنان قدیمی عودلاجان و سرچال اعتقاد داشتند که در این حمام می‌توانند به مراد دل خود برسند و برای رسیدن به مقصود، از دلاک‌های گرمابه کمک می‌گرفتند.

دلاک بخش مردانه، شست پای افراد متقاضی را روی ۲سکه می‌نشاند و با تشت روحی، آب از حوض حمام برداشته و روی سرش می‌ریخت. روایتی هم وجود دارد که جعفری کاسه‌ای به اسم چهل کلید را با آب استفاده شده از دوش‌های حمام پر می‌کرد و روی سر مشتری می‌ریخت و دعا می‌خواند تا به آرزویش برسد. حتی از مشتری می‌خواست بدون اینکه خود را خشک کند، لباس‌های زیرش را پشت و رو بپوشد!

در بخش زنانه هم، فاطمه شنبه‌جو با کاسه چهل کلید و آبی که سر دخترها می‌ریخت، بخت آنها را باز می‌کرد و سبب می‌شد مادرشوهرها با عروس‌هایشان و مردها با زن‌هایشان مهربان‌تر رفتار کنند. البته گفته می‌شود یک خانم سال۱۳۸۱ از شنبه‌جو شکایت کرده و گفته از او ۶۰هزار تومان اخاذی شده و تاکنون شوهری پیدا نکرده است؛ موضوعی که گفته می‌شود سبب تعطیلی همیشگی این گرمابه شد. شنبه‌جو، متولد ورامین بود و در محله خاک‌سفید زندگی می‌کرد. اواخر عمر نابینا شد و ۷آبان سال۱۳۸۲ مرحوم و در قطعه۲۹۹ بهشت زهرا(س) دفن شد.
 

ثبت ملی گرمابه

این گرمابه عمومی تا سال۱۳۵۹ فعال بود، اما مدتی به خاطر فوت سلیمان در ۷۷سالگی تعطیل شد. از آنجا که او فرزندی نداشت، پسرخاله‌اش «شکرالله خان» برای مدتی اداره آنجا را برعهده گرفت تا اینکه به آمریکا مهاجرت کرد و اداره گرمابه به دست «اسحاق خان» شاگرد سلیمان افتاد. اواخر سال۱۳۶۰ هم به دلیل ریزش چاه فاضلاب حمام، دوباره غیرفعال شد تا اینکه به همت جمعی از خیّران مرمت و اداره آن به شخصی به نام «نورالله درخشان» واگذار شد. این رویه تا اوایل دهه ۸۰ ادامه داشت تا اینکه برای همیشه تعطیل شد و سال۱۳۹۸ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.

سمت چپ؛ سلیمان سنه 
عکس به سرقت رفته سلیمان سنه و کشور خُداد
ورودی حمام کشوریه
فاطمه شنبه‌جو- دلاک قسمت زنانه
بام حمام کشوریه