تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۸۷ - ۰۴:۱۹

دوچرخه: سلام! به تو سلام می­کنم. به زیباترین روح پرستنده سلام می‌کنم.

تو در تلخ­ترین و سردترین روزها، فصل تازه­ای را به روی  زندگی باز کردی. تو در عصر یخبندان، با دعاهایت دلِ زندگی را گرما بخشیدی و زنده‌اش نگه داشتی.

   تو در روزگار سکوت، حرف زدن با خدا را رونق دادی. تو نه فقط با خدا، که با سلاح دعا با خدا و خلق خدا حرف می­زدی. تو در دوران ترس و تنهایی و گوشه­گیری، از خدا کمک می­گرفتی و نه فقط برای خودت که بیشتر برای خلق خدا کمک می­خواستی.

   می­دانم. می­دانم که شاید تو بیشتر از همه با خدا حرف نزده باشی. می‌دانم که شاید تو زیبا­تر از همه خدا را صدا نزده باشی... ولی صدای تو، برای همیشه از رساترین صداهایی خواهد ماند که خدا را صدا زده­اند. کامل­ترین مجموعه حرف‌های آدمی با خدا را از تو به یادگار برده­ایم. زیباترین شکل حرف زدن با خدا را، در روزها و شب­ها و  در همه لحظه­ها و حال‌ها از تو یاد می­گیریم.

تصویرگری از ساناز رفیعی

   تو می­گویی که ما هم بتوانیم بگوییم:

   «خدایا! خطاها خوارم کرده­اند و دوری از تو بیچاره­ام کرده است. خدایا! دلم مرده است؛ دلم را با فرصت توبه­ای زنده کن.

   خدایا! تو امید وآرزوی منی. خدایا! به عزت خودت سوگند که جز تو کسی را پیدا نمی­کنم که از گناهانم بگذرد و درهم­شکستن­هایم را جبران کند و شکستگی­هایم را پیوند زند.

   خدایا! اگر تو مرا از درِ خانه­ات برانی، اگر تو پیشِ خودت راهم ندهی، من با این همه خجالت و سرافکندگی به کجا رو کنم و درِ کدام خانه را بزنم؟

   خدایا! تو گناهان بزرگ را می­بخشی و شکستگی­های سخت را پیوند می‌زنی. خدایا! از خودت می­خواهم که گناهانم را ببخشی و زشتی­هایم را بپوشانی.

   خدایا! سایه­های رحمت خود را بر سرِ گناهانِ من بینداز و ابرهای لطف و مهربانی­ات را بر سرِ عیب­ها و زشتی­هایم بباران.

   خدایا! اگر پشیمانی از انجام گناه توبه حساب می­شود، به عزتت سوگند که من پشیمانم و اگر استغفار از خطاها، گناهان را پاک می­کند، من به درگاه تو استغفار می­کنم و آمرزش می­خواهم.

   خدایا! «اگر زشتی گناه از سوی منِ بنده است، زیبایی گذشت و بخشش سزاوارِ تو خداست.»*

---------
* برگردان آزاد بخش­هایی از اولین مناجات (مناجاه التائبین) از مناجاه خمس عشر امام‌سجادع