تاریخ انتشار: ۷ خرداد ۱۳۸۷ - ۱۵:۱۸

ترجمه لیدا هادی: توافق گروه‌های درگیر در لبنان که با هدف حل تنش و بحران‌های اخیر این کشور به‌صورت یکپارچه و فوری در قطر انجام گرفت نمونه بارزی از معادله پیچیده قدرت‌های کنونی منطقه خاورمیانه است.

این تفاهم که در فرصتی کمتر از یک هفته به نتیجه رسید با وجود گذشت 18 سال از دوران جنگ سرد نشانی روشن از تقابل نیروهای منطقه‌ای و جهانی بود که شمایی کلی از آنچه اکنون در جهان یا حداقل در خاورمیانه از آن به‌عنوان ورای جنگ سرد یاد می‌شود ترسیم کرد.

نشست دوحه شاخصه‌های فراوانی را با خود به همراه داشت که از همه مهم‌تر برتری و پیروزی قدرت‌های منطقه‌ای بود. بحران لبنان در روزهای گذشته به مثابه کلاف پیچیده و در هم تابیده‌ای از قدرت‌های داخلی و خارجی بود. از یک سو اعمال نظر مستقیم و محدودیت‌های آمریکایی‌ها در منطقه و از سوی دیگر قدرت‌هایی مانند ترکیه، اسرائیل، ایران، سوریه، عربستان سعودی و سایرین هر یک به نحوی خود را در لبنان ذینفع می‌بینند. در این میان که در یک زمان در حال رویارویی و مذاکره توأم با هم بودند، این بار به‌صورتی برجسته تصمیم گرفتند که به جای نبردی بی‌سرانجام با هم راه گفت‌وگو و توافق را در پیش بگیرند.

توافق لبنان خیلی بیشتر از پیروزی حزب‌الله در برابر نیروهای 14 مارس با پشتوانه‌ای آمریکایی ارزش داشت. این نخستین مرتبه‌ای بود که در تاریج کشورهای عربی آنها به‌صورت یکپارچه بر سر میز مذاکره نشستند و بر سر تقسیم قدرت در کشوری مانند لبنان به تفاهم رسیدند. آنها در حالی توانستند آرامش را دوباره به لبنان به ارمغان بیاورند که تصمیم‌گیری آنها هیچ خللی در راهبرد دنیای عرب در قبال گستره متنوع هم پیمانان آنها مانند ایالات متحده آمریکا، ایران، سوریه و عربستان سعودی وارد نکرد.

توافق لبنانی‌ها بر خلاف توافق میان نیروهای فتح و حماس در نوع خود دارای نقاط روشن بسیاری است چرا که این بار تمام نیروهای درگیر به واقع در یافته‌اند که برای ادامه حیات سیاسی باید به همزیستی مسالمت آمیز درکنار هم تن دهند. توافق اعراب در نشست دوحه با واقع بینی و واقع‌گرایی سیاسی خاص خود باعث شد تا خاورمیانه پس از سال‌ها درگیری و تنش این بار عروس خود را در لحظه‌ای آرامش ببیند، رویکردی که تا پیش از این به‌دلیل پاره‌ای از سیاست‌های آمریکایی- اسرائیلی در منطقه همراه به مطلق گرایی توهم گونه‌ای بود که آنها را از هر گونه تفاهمی حتی در پایین‌ترین سطوح باز می‌داشت. دوحه کارزار شکست آمریکایی‌ها بود. آنها در دوحه بار دیگر شکست محاسبات ناکارآمد خود را به خوبی مشاهده کردند.

حوادث اخیر لبنان برای تنها قدرتی که در سال‌های اخیر نبض سیاست خارمیانه را در دست داشت بسیار حساس بود ولی تقابل هر روزه نیروهای درگیر در منطقه با آمریکایی‌ها آنها را به‌طور حتم از شخصیت‌ها و گروه‌های سیاسی منطقه ناامید کرد. آمریکا از سال 2004 میلادی تاکنون به‌مراتب مختلف هرگاه که سعی داشت به طریقی راه حضور در لبنان را برای خود هموار کند با مخالفت شدید نیروهای همراه ایران و سوریه روبه‌رو شد و هر بار هم مزه تلخ شکست تنها رهاورد حضور آنها در بیروت بود. آمریکا هیچ گاه از حوادث خاورمیانه عبرت نمی‌گیرد. همه آنچه این روزها در خاورمیانه جریان دارد بر خلاف خواست آنهاست. اما کاخ نشینان واشنگتن روشی خاص برای حضور در خاورمیانه پیش رو دارند. آنها به این نکته رسیده‌اند که یک تایر کهنه را می‌توان بارها و بارها وصله کرد و پیش رفت. اما شاید لازم باشد آمریکا برای پیمودن مسیر پرپیچ و خم جاده‌های خاورمیانه با تایری جدید برای خودرو عموسام انتخاب کند.

خاورمیانه این روزها لحظات منحصر به فردی را تجربه می‌کند. ایران، ترکیه، و همه کشورهای عربی همه بر سر یک موضوع به توافق رسیده اند؛ آنها همه توصیه‌های نصیحت گونه آمریکایی‌ها را به هیچ می‌گیرند! چنان که کاندولیزا رایس هم در تابستان 2006 گفت که خاورمیانه در آستانه تولدی دوباره است. اما خاورمیانه جدید با آنچه او و همه اهالی کاخ سفید دنبال می‌کنند بسیار متفاوت است. اگر آمریکایی‌ها می‌خواهند با جنگ در عراق و افغانستان، تفرقه در فلسطین و لبنان یا تهدید ایران و سوریه به مرزهای خاورمیانه سیطره داشته باشند باید بدانند که دیگر ساکنان شرق میانه کلید اتحاد و همبستگی خود را به دست قدرت‌های نوینی داده‌اند که ضامن امنیت و آرامش آنها هستند و این یعنی ایستادن چرخ‌های اتومبیل قدیمی عمو سام!

دیلی استار