تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۸۶ - ۰۷:۲۰

سعید مروتی: با وجود اصراری که برگزارکنندگان جشنواره برای اهمیت بخشیدن به وجه بین‌المللی فجر دارند و به‌رغم اضافه شدن بخش‌های زیادی به جشنواره مثل مسابقه سینمای آسیا، معناگرا و... هنوز هم مسابقه سینمای ایران مهم‌ترین بخش این رویداد سینمایی به‌شمار می‌آید.

جایی که در آن می‌شود برخی از مهم‌ترین فیلم‌های ایرانی تولید شده در طول سال را دید و بر اساسش به ارزیابی کارنامه سینماگران پرداخت. البته هر سال فیلم‌های شاخصی از فیلتر هیأت انتخاب جشنواره عبور نمی‌کنند و آثاری هم هستند که سازندگان شان تمایلی به شرکت در فجر نشان نمی‌دهند.

با این همه، از آنجا که این فیلم‌های ایرانی‌اند که بیشترین کنجکاوی را برای تماشاگر، منتقد، سینماگر و مدیر سینمایی ایجاد می‌کنند، مسابقه سینمای ایران به عنوان شاخص‌ترین بخش برای تماشای محصولات داخلی، مهم‌ترین قسمت جشنواره به‌شمار می‌آید.

در بخش مسابقه سینمای ایران جشنواره امسال این نام‌ها بیشتر جلب توجه می‌کنند: «استشهادی برای خدا» (علیرضا امینی)، «به همین سادگی» (رضا میرکریمی)، «آواز گنجشک‌ها» (مجید مجیدی)، «آتش سبز» (محمدرضا اصلانی)، «کنعان» (مانی حقیقی)، «دیوار» (محمدعلی طالبی)، «خاک آشنا» (بهمن فرمان‌آرا) و «همیشه پای یک زن در میان است» (کمال تبریزی).

آمدن فیلم‌هایی چون «صد سال به این سال‌ها» (سامان مقدم)، «آتشکار» (محسن امیریوسفی)، «دایره زنگی» (پریسا بخت‌آور) و «هر شب، تنهایی» (رسول صدرعاملی) می‌توانست رقابت را فشرده‌تر کند که این اتفاق نیفتاد.

بخش مسابقه سینمای ایران با تفکیک بخش بین‌الملل از بخش داخلی، در 6 روز دوم جشنواره برگزار می‌شود.

واکنش‌های ضد و نقیض در مورد چند فیلم مطرح که در بخش مسابقه بین‌الملل نیز حضور داشتند، نشان از  این دارد که هنوز هیچ فیلم ایرانی نتوانسته تمام و کمال مورد توجه قرار بگیرد.

 با خروج «آواز گنجشک‌ها» از مسابقه بین‌الملل، به نظر می‌رسد که فیلم مجیدی حالا گزینه جدی‌تری در مسابقه سینمای ایران باشد.

مروری به 24 فیلم حاضر در بخش مسابقه سینمای ایران، از حضور توأمان چند نسل سینماگر در فجر امسال حکایت می‌کند. نسل اول را فیلمسازانی تشکیل می‌دهند که در دهه 50 اولین فیلم‌های بلند سینمایی‌شان را جلوی دوربین برده‌اند.

در غیاب مهرجویی، کیمیایی، تقوایی و... ، محمدرضا اصلانی و بهمن فرمان‌آرا نمایندگان این نسل در جشنواره امسال‌اند. نسل دوم کارگردانانی‌هستند که در دهه 60 به سینما آمدند؛

کارگردانانی که حضورشان در سینما را به نوعی مدیون شرایطی‌اند که در سال‌های پس از انقلاب بر هنر هفتم حاکم شد.

 خسرو معصومی، سیامک شایقی، محمدعلی طالبی، رسول صدرعاملی، اکبر خواجو، ابراهیم فروزش و کمال تبریزی امسال در حالی با تازه‌ترین آثارشان به جشنواره آمده‌اند که بسیاری از فیلمسازان این نسل، برای تداوم فعالیت در سینما دچار مشکل شده‌اند.

در واقع گرایشی که در سال‌های اخیر در سینمای ایران به وجود آمده، فعالیت را برای کارگردانان باسابقه، استوارتر از فیلمسازان جوان کرده است، به خصوص برای فیلمسازانی که می‌خواهند در متن سینمای حرفه‌ای فعالیت کنند و علاقه‌ای به ساخت آثار جشنواره‌ای ندارند.

فیلمسازانی که در دهه 70 روی صندلی کارگردانی نشستند، طیف‌های متنوعی را شامل می‌شوند. چه آنها که در همان ابتدای این دهه اولین فیلم بلندشان را ساختند (مانند مجید مجیدی) یا کسانی که در اواخر دهه 70 به سینما آمدند (مثل فرزاد موتمن، رضا کریمی، عباس رافعی و رضا میرکریمی).

مانی حقیقی، علیرضا امینی، آرش معیریان، محمد نوری‌زاد و محمدعلی باشه آهنگر از کارگردانانی هستند که در همین دهه وارد سینما شدند.

مصطفی رزاق‌کریمی، روح‌الله حجازی، محمدرضا رحمانی و حسن نجفی هم فیلمسازانی هستند که با اولین ساخته‌شان به بخش مسابقه راه یافته‌اند.

این حضور توأمان چند نسل مختلف فیلمسازی در جشنواره امسال، می‌تواند این انتظار را به وجود آورد که تنوع کارگردانان با فیلم‌هایی متنوع همراه باشد، نه تجربه‌هایی همسان و هم‌شکل.

 منتها تأملی کوتاه بر فیلم‌های مسابقه، نشان می‌دهد که دو گونه مهم کمدی و جنگی هرکدام تنها یک نماینده در جشنواره امسال دارند.«همیشه پای یک زن در میان است»  تنها کمدی امسال است و «آن مرد آمد» تنها فیلم جنگی جشنواره.

معمولاً اغلب فیلم‌‌های ایرانی در ابتدای تولید از سوی سازندگان شان اجتماعی نامیده می‌شوند و به همین دلیل، 90 درصد فیلم‌های امسال هم در سینمای ژانرگریز ایران منتسب به این صفت‌اند که ژانر قلمداد کردنش یک غلط مصطلح است، جز آنها که تجربه اولشان را ارائه کرده‌اند، بقیه فیلمسازان حاضر در بخش مسابقه، یا مسیری را که قبلاً پیموده‌اند  امتداد بخشیده‌اند یا سر از بزنگاه‌های تازه درآورده‌اند.

محمدرضا اصلانی 31 سال بعد از «شطرنج‌باز»، «آتش سبز» را ساخته که می‌تواند ادامه منطقی آن فیلم و آن نوع طرز تلقی و نگاه به سینما قلمداد شود.درباره بهمن فرمان‌آرا هم می‌توان این مسئله را صادق دانست.

«خاک آشنا» مثل چند فیلم آخر فرمان‌آرا که موضوع اصلی‌شان مرگ بود، حکایت آدمی است که در انتهای مسیر زندگی‌اش به دنبال آرامش، آسودگی خاطر و عاقبت به خیری است.

 «باد در علفزار می‌پیچد» هم پس از «رسم عاشق‌کشی» و «جایی در دوردست»، سومین قسمت از تریلوژی خسرو معصومی است که همگی درون فضای برفی جنگل‌های شمال، روایتگر داستان‌هایی عاشقانه‌اند؛ عاشقانه‌هایی که در کنار تم مواجهه انسان و طبیعت، معمولاً به فرجام خوشایندی نمی‌انجامند.

 به نظر می‌رسد محمدعلی طالبی نیز در «دیوار» فیلمی اجتماعی از جنس
«تو آزادی» را جلوی دوربین برده است. همچنان که شخصیت های «هامون  و دریا» در امتداد دیگر آثار ابراهیم فروزش،  نوجوانانی سمج و سختکوش‌اند.

«پرچم‌های قلعه کاوه» ساخته محمد نوری‌زاد هم احتمالاً بر اساس همان سلیقه و بینشی شکل گرفته که پیشتر در «شاهزاده ایرانی» و «چهل سرباز» دیده‌ایم. فیلم‌هایی که مشابه‌اش را در سینمای‌مان کمتر داشته‌ایم.

«خواب زمستانی» هم اثری ملودرام است که گویا قرار است بهترین شایقی  باشد؛ فیلمسازی که سال‌هاست می‌کوشد تا فیلم‌های روایتی، سلیس و بی‌لکنت بسازد. از جنس سینمایی که شایقی در زمان نقدنویسی طرفدارش بود.

حتی «همیشه پای یک زن در میان است» هم حکم بازگشت تبریزی به حیطه‌‌ای را دارد که قبلاً موفقیت‌های زیادی  برایش به ارمغان آورده بود؛ اما در همین بازگشت به سینمای کمدی داستان‌گو هم، زن محور بودن اثر نکته جدیدی در کارنامه سازنده‌اش است.

رضا میرکریمی هم پس از توفیق همه‌جانبه «خیلی دور، خیلی نزدیک» ترجیح داد تا مسیر تازه‌ای را امتحان کند. «به همین سادگی» به جای داستان‌پردازی کلاسیک، پیشنهاد دیگری برای مخاطب دارد و آن تأمل بر تنهایی‌های یک زن است و اینکه چگونه می‌توان با حداقل اتفاقات ممکن، فیلم بلند سینمایی ساخت که هم ملال‌آور نباشد و هم در عین حال نزدیک به زندگی باشد.

درباره «آواز گنجشک‌ها» با توجه به اینکه تقریباً هیچ اطلاعاتی جز یک خلاصه داستان دو خطی درباره‌اش وجود ندارد، نمی‌شود اظهار نظر خاصی کرد.

در «استشهادی برای خدا»، علیرضا امینی، از دل همان تجربه‌‌های قبلی‌اش، از جمله کار در فضاهای برفی، به فیلمی می رسد که  می‌گویند متفاوت‌ترین و بهترین ساخته اوست.

«کنعان» ساخته مانی حقیقی هم گویا از یک تغییر مسیر در کارنامه کارگردانش حکایت دارد؛ تغییر مسیر از سینمای برخوردار از لحن تجربی «آبادان» و «کارگران مشغول کارند» به سینمایی حرفه‌ای.

«کنعان» یک ملودرام است که خیلی‌ها انتظار دارند با آن، ماجرای «چهارشنبه‌سوری» در جشنواره دو سال پیش تکرار شود. در هر دو فیلم ترانه علیدوستی بازی می‌کند و هر دو فیلم فیلمنامه‌شان توسط حقیقی و اصغر فرهادی نوشته شده فقط در «کنعان» جای کارگردان عوض شده و این بار حقیقی آن را ساخته است.

فرزاد موتمن هم که امسال با «جعبه موسیقی» در بخش مسابقه حاضر است، به شهادت تجربه‌های قبلی‌اش، باز هم فیلمی ساخته که ربطی به فیلم‌های سابق‌اش ندارد.

 عده‌ای امیدوارند که «جعبه موسیقی» اثری در تداوم «شب‌های روشن»، فیلم ستایش شده موتمن باشد ولی خلاصه داستان «جعبه موسیقی» نشان از فیلمی با مفاهیم متافیزیکی دارد که نمونه‌اش را تنها در یک سکانس «هفت پرده» دیده‌ایم؛ جایی که مهدی احمدی در کافی‌شاپ با یک فرشته ملاقات می‌کرد.

در آنجا فرشته گلشیفته فراهانی بود و این بار فرشته را  رامبد جوان بازی می‌کند. آرش معیریان هم پس از ساخت 3 کمدی عامه‌پسند «کما»، «شارلاتان» و «چپ‌دست»، در «احضارشدگان» گویا اثری تریلر ساخته که احتمالاً تنها تریلر جشنواره امسال نیز به شمار می‌آید.

تغییر مسیر معیریان نیز از ساخت 3 فیلم موفق در گیشه و یک تجربه جنگی (آنکه دریا می‌رود) هم در نوع خود جالب توجه است.

«انعکاس» رضا کریمی هم قرار است ملودرامی متفاوت در سینمای ایران باشد. ملودرامی که در نگاه اول به نظر می‌رسد که مضمون تازه‌ای دارد. «شب» ساخته رسول صدرعاملی، پس از تجربه کارگردانی 3 فیلم درباره مشکلات دختران نوجوان، از پایان یک تریلوژی و آغاز سه‌گانه‌ای دیگر خبر می‌دهد که بخش دومش نیز با عنوان «هر شب، تنهایی» در بخش مهمان به نمایش در خواهد آمد.

در شرایطی که «آن مرد آمد» تنها فیلم جنگی جشنواره امسال است  «فرزند خاک» باشه‌آهنگر هم به نوعی به بررسی تبعات جنگ پرداخته و در «ستایش»  ساخته محمد رضا رحمانی که   می‌گویند مضمون حساسی دارد، یکی از  شخصیت‌ها پس‌زمینه دفاع مقدسی دارد.

این فیلم اولین تجربه محمدرضا رحمانی در سینمای ایران است و شاید پدیده جشنواره امسال.

همچنان که «در میان ابرها»، «سهم گمشده» و «حس پنهان». خوبی فیلم اولی‌ها این است که معمولاً هیچ ذهنیتی نسبت به آنها  نیست  و به کسی که چیزی درباره‌اش نمی‌دانیم نگاه‌ها خوشبینانه‌تر است تا آنان که سال‌هاست امتحانشان را پس داده‌اند.

در بخش مسابقه سینمای ایران بیست‌وششمین جشنواره فیلم فجر، کفه ترازو بیشتر به نفع فیلم‌های مجیدی، میرکریمی، صدرعاملی، تبریزی و فرمان‌آرا  سنگینی می‌کند و
فیلم های مانی حقیقی، علیرضا امینی، فرزاد موتمن، اصلانی و طالبی هم  گزینه‌های پر امیدی به نظر می‌رسند.

منتها احتمال اینکه در پایان جشنواره، بسیاری از حساب ها درست از کار درنیایند، خیلی زیاد است.

قاعده‌ای نانوشته وجود دارد که می‌گوید از بیست‌ و چند فیلم بخش مسابقه سینمای ایران، معمولاً فقط همان چند فیلم آثاری قابل تأمل‌اند و پس از آنها به زحمت 5 فیلم دیگر را می‌توان متوسط نامید و بقیه فیلم‌ها آثاری ضعیف‌اند که به راحتی می‌توانستند به پخش مسابقه راه نیابند.

این البته در آستانه آغاز مسابقه سینمای ایران فجر 26، نگاه بدبینانه‌ای است و مثل همیشه در ابتدای کار، باید امیدوار بود که همه فیلم‌های امسال شاهکار از کار درآمده باشند!

Morovati@hamshahri.org