تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۳۹۲ - ۰۴:۲۸

به نظر می‌رسد بعضی از معلم‌ها، شاید چون خودشان تحصیل ‌کرده‌اند و سال‌ها سابقه‌ی تدریس دارند، فکر می‌کنند ما دانش‌آموزها چیزی نمی‌فهمیم.

مثلاًً هیچ‌کدام از معلم‌های من نمی‌دانند که خبرنگار افتخاری هفته‌نامه‌ی دوچرخه‌ام یا یکی دیگر از دوستانم به کلاس زبان می‌رود و سطح زبانش خیلی بالاست یا یکی دیگر از دوستانم چندین‌بار در شنا مقام آورده و دوستان دیگرم در رشته‌های ورزشی والیبال و هندبال و فوتسال فعالیت می‌کنند.

پیش خودم می‌گویم، یعنی این معلم‌ها که این‌قدر حرف از علم و فرهنگ می‌زنند، شده تابه‌حال روزنامه‌ی همشهری بخوانند و بعد دوچرخه بخوانند و بعد اسم من را توی نشریه ببینند و بیایند سر کلاس و به من بگویند: «خانم کاظم‌پور، شما نویسنده‌ای؟» بعد من بگویم: «هنوز مانده تا نویسنده‌ی خوبی بشوم، اما خبرنگار افتخاری نشریه‌ی دوچرخه‌ام.» وای دوچرخه، این‌قدر دوست دارم چنین اتفاقی بیفتد!

یکی از معلم‌هایمان می‌گفت: «از بس برگه تصحیح کردم و نوشتم، دستم درد می‌کند. شماها که دیگر خوش به حالتان شده، نه مشقی دارید و نه برگه تصحیح‌کردنی.» اما من در طول روز خیلی می‌نویسم، تا جایی که دستم درد می‌گیرد و مجبور می‌شوم ننویسم. منظورم از نوشتن، نوشتن برای نشریه نیست فقط، کلاً اتفاق‌های روزمره‌ام را می‌نویسم؛ ناراحتی‌ها و خوشحالی‌هایم را روی کاغذ می نویسم و تاریخ می‌زنم. بعد از مدتی نوشته‌هایم را می‌خوانم و بهشان می‌خندم و این آرامم می‌کند. نوشتن کاری است که خیلی دوستش دارم و به من آرامش می‌دهد.

بعضی از معلم‌ها فکر می‌کنند فقط خودشان مطالعه می‌کنند و ما چهره‌های ادبی، فرهنگی، علمی و دانشمندان و خیلی از آدم‌های خاص دنیا را نمی‌شناسیم و اطلاعاتمان پایین است و توی هیچ رشته‌ و هنری هم فعالیتی نداریم. سر کلاس هی می‌گویند: «یک زحمتی به خودتان بدهید، بروید چهارتا کتاب بخوانید. همه‌ی وقتتان را پای فیلم‌ دیدن و بیرون رفتن صرف نکنید.» اما اصلاً این‌طوری نیست. حالا ما بروز نمی‌دهیم که کتاب می‌خوانیم، دلیل نمی‌شود که کتاب نمی‌خوانیم.

مرضیه کاظم‌پور، ۱۷ ساله

خبرنگار افتخاری از پاکدشت

تصویرگری: عاکف رحمتی از تهران

منبع: همشهری آنلاین