تاریخ انتشار: ۱۲ شهریور ۱۳۹۲ - ۱۹:۵۴

عکس> آتوسا رقمی: به این عکس نگاه می‌کنم و از خودم می‌پرسم چرا از آن خوشم می‌آید. شک ندارم یک دلیلش زاویهْ دید عکاس است. عکاس از بالا از این میوه‌ها و فروشنده و خریدار عکس گرفته، انگار که بالای سر آن‌ها سقفی بوده و آن سقف پنجره‌ای داشته و عکاس از آن پنجره به پایین نگاه کرده.

واقعاً چه‌طوری توانسته از این زاویه عکس بگیرد؟ نمی‌دانم، اما می‌دانم که از آن خوشم می‌آید. از این خوشم می‌آید ‌که چیزهای کاملاً معمولی را که هر روز جلوی چشمم است، اما نمی‌بینمشان طوری نشانم داده که توجهم را جلب می‌کنند و از این‌که یک چیز کهنه و تکراری را به یک چیز نو تبدیل کرده.

با یک نگاه متفاوت از این میوه‌ها هم خوشم می‌آید، از این که این همه میوه، همه شکلِ هم و رنگِ هم، کنار هم آن‌جا ریخته‌ شده‌اند و تقریباً دوسوم عکس را پوشانده‌اند. رنگ‌هایشان هم با هم هماهنگی دارند: زرد، سبز و ترکیب زرد و سبز.

راستش از این تقسیم کادر هم خوشم می‌آید؛ میوه‌ها دوسوم کادر را پوشانده‌اند و پیاده‌رو یک‌سوم را. این نسبت، باز در قسمت میوه‌ها تکرار شده؛ قسمت پایینی که فروشنده در آن نشسته تقریباً یک‌سوم قسمت میوه‌هاست و قسمت بالای آن تقریباً دوسوم. از این تکرار هم خوش می‌آید.

این چتر هم خیلی توجهم را جلب می‌کند. خب البته این‌که از بالا دیده شده جالب‌ترش کرده، اما کلاً در این عکس یک عنصر متفاوت و استثناست. همه‌ی فرم‌های عکس یا مستطیل‌اند یا غیرهندسی، اما چتر یک هشت‌ضلعی منتظم است. رنگش هم با رنگ بقیه‌ی قسمت‌های عکس، به‌خصوص قسمت میوه‌ها که بیش‌تر به چشمم می‌آید، خیلی فرق می‌کند.

این‌که در مرز بین دو قسمت عکس قرار گرفته هم باعث می‌شود توجهم را بیش‌تر جلب کند. این دو ویژگی، یعنی تفاوت رنگ و جای قرار گرفتن چتر، این احساس را به من می‌دهد که چیزی که متعلق به دنیای تیره و یکنواخت پیاده‌رو است، از مرز عبور کرده و وارد دنیای رنگی و هیجان‌انگیز میوه‌ها شده.

از این چتر هم خوشم می‌آید.

راستش اگر نبود، نمی‌فهمیدم در عکس دارد باران می‌آید.

 

دست‌فروش/ عکس: آنین‌دیتو موخِرجی، دهلی‌نو، هند، خبرگزاری رویترز

منبع: همشهری آنلاین