تاریخ انتشار: ۴ خرداد ۱۳۸۶ - ۱۷:۲۰

محمد غفاری صائین: پدر به پسرش قول داده بود اگر در امتحانات آخر سال قبول شود برایش یک دوچرخه بخرد.

پسر آن سال  قبول شد اما پدرش چند ماه بیکار بود و نتوانست به قولی که داده بود عمل کند.

بالاخره توانست با پول‌هایی که جمع کرده بود برای پدرش یک جفت دستکش بخرد. یک لنگه از دستکش را به پدرش داد و لنگه دیگری را برای خودش برداشت.

پارسال، یکی از دست‌های پدرش زیر دستگاه پرس رفته و از مچ قطع شده بود.