دورتر نرو، شاید دیگر ستاره‌ای نباشد

برای من

که آخرین امیدم تویی!

مهشاد ترابی

خبرنگار جوان هفته‌نامه‌ى دوچرخه از سنقر

 

سرزمین گمشده

مردمی که مرده‌اند

مردمی که دست‌های سردشان

                   چروک خورده است

مردمی که راه می‌روند

بی‌خیال ماه

بی‌خیال عشق

بی‌خیال نور

مردمی که خاک خورده خاطراتشان

خسته و شکسته است

قاب چهره‌هایشان

مردمی که راه می‌روند

مردمی که مرده‌اند

آسمان شهرشان

بی‌ستاره است

توی سینه‌هایشان

جای خالی دلی

لانه کرده است

توی چشم‌های ماتشان

جای خالی پرنده‌ای

گیر کرده‌ام میان مردمان شهر

سرزمین من

جای دیگری‌ست

نام سرزمین من

کودکی‌ست...

فاطمه زارع

از تهران

 

وقتی زندگی بامزه می‌شود

قرص جوشانم

وقتی‌که به من لبخند می‌زنی

حل می‌شوم

                   در دریای محبتت

آن‌وقت

زندگی بامزه می‌شود!

نوشین صرافها، 15 ساله

خبرنگار افتخاری هفته‌نامه‌ى دوچرخه از تهران

 

کهکشانی‌تر

از هرچه

زمینی

چشم‌هایت

چه پرنور و پرستاره‌اند

راستی!

لبخند دنباله‌دارت را

از کدام کهکشان آورده‌ای؟

مریم حمیدشریفلو، 15 ساله

خبرنگار افتخاری هفته‌نامه‌ى دوچرخه از تهران


تصویرگرى: مائده محتشمى‌نژاد، خبرنگار جوان هفته‌نامه‌ى دوچرخه از تهران

منبع: همشهری آنلاین