نظام تعلیم و تربیت نوین در ایران پس از تأسیس مدرسه دارالفنون در سال 1299 به همت بزرگمردی به نام امیرکبیر پایه‌گذاری و با اعزام 30 نفر برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برای تأمین معلم مورد نیاز این مدرسه عملا راه‌اندازی شد.

در سال 1313 وزارت فرهنگ دوره‌های تحصیلی را به 2دوره ابتدایی و متوسطه تقسیم کرد.تا اوایل دهه50، دانش‌آموزان دوره ابتدایی پس از 6 سال تحصیل، دبستان را به پایان برده و در امتحانات نهایی ششم ابتدایی شرکت کرده و پس از موفقیت در امتحانات، کارنامه پایان تحصیلات دوره ابتدایی را دریافت می‌کردند.

این دانش‌آموزان در هر سال تحصیلی نیز 3 بار در امتحانات ثلث اول، دوم و سوم که در ماه‌های آذر، اسفند و خرداد برگزار می‌شد شرکت می‌کردند. دوره متوسطه نیز 6سال بود که به 2دوره سیکل اول و سیکل دوم تقسیم می‌شد. دروس سیکل اول، عمومی بود و دانش‌آموزان پس از پایان 3سال اول متوسطه می‌بایستی یکی از رشته‌های تحصیلی ریاضی، طبیعی، ادبی یا فنی‌حرفه‌ای(هنرستان) را انتخاب کرده و وارد سیکل دوم دبیرستان می‌شدند که پس از 3 سال در امتحانات نهایی که به صورت کشوری برگزار می‌شد شرکت کرده و موفق به اخذ دیپلم متوسطه می‌شدند.

برای تأمین معلمان دوره ابتدایی از فارغ‌التحصیلان دانشسراهای مقدماتی و برای دبیرستان از فارغ‌التحصیلان دانشسراهای عالی که به همین منظور تأسیس شده بود استفاده می‌کردند. از سال تحصیلی 50-49 نظام آموزش و پرورش جدیدی پایه‌گذاری شد که طی آن دوره ابتدایی به 5 سال کاهش یافت و دانش‌آموزان پس از پایان 5سال در امتحانات نهایی شرکت کرده و پس از موفقیت وارد دوره جدید راهنمایی تحصیلی می‌شدند که 3 سال بود و در پایان می‌بایستی یکی از رشته‌های علوم‌تجربی یا ریاضی- فیزیک یا علوم انسانی و برخی رشته‌های فنی‌حرفه‌ای (هنرستانی) را انتخاب می‌کردند و وارد دبیرستان می‌شدند.
دوره دبیرستان نیز 4سال بود که پس از پایان سال چهارم و شرکت در امتحانات نهایی، موفق به اخذ دیپلم متوسطه می‌شدند. برای تأمین معلمان دوره راهنمایی، مراکز تربیت‌معلم در سراسر کشور به وجود آمد و همچنین دفتر تألیف، کتاب‌های مورد نیاز دوره راهنمایی تحصیلی و دبیرستان را که تغییر کلی پیدا کرده بود چاپ کرد و در اختیار دانش‌آموزان قرار داد.

پس از انقلاب اسلامی

پس از انقلاب اسلامی اولین وزیر در دولت موقت، مرحوم دکتر شکوهی بود و پس از آن نیز به ترتیب شهیدرجایی و شهید باهنر و در ادامه آقایان علی‌اکبر پرورش، سید کاظم اکرمی، محمدعلی نجفی، حسین مظفر، مرتضی حاجی، محمود فرشیدی، علیرضا علی‌احمدی و بالاخره حمیدرضا حاجی‌بابایی، وزرایی بودند که سکان آموزش و پرورش را به دست گرفت.اولین تغییر در آموزش و پرورش پس از انقلاب اسلامی لغو ابلاغ تمامی معاونان وزرا و مشاورانشان، مدیران کل ستادی و استانی و مشاورانشان، رؤسای آموزش و پرورش مناطق مختلف و معاونانشان و رؤسای اداری و همچنین اکثر مدیران مدارس ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان و هنرستان‌ها بود که در نهایت منجر به ورود چهره‌های انقلابی جدیدی شد که متعهد بودند.

دومین تغییر کلی در آموزش و پرورش پس از انقلاب اسلامی، ایجاد تحول در کتاب‌های درسی بود که بر اساس اهداف انقلاب به مرور زمان انجام می‌گرفت.انجام تغییرات روبنایی و آزمایش و خطاهای بی‌حد و حصر، روزمرگی و انجام کارهای مقطعی، صدور بخشنامه و دستورالعمل‌های متنوع از ناحیه دفاتر ستادی و ادارات کل، تشکیل جلسات و سمینارهای مختلف و بی‌ثمر و افزایش حقوق کارکنان و معلمان از نکاتی بود که فکر مسئولین را به خود مشغول داشته بود و مانع از ایجاد تحول در آموزش و پرورش می‌شد.

به مرور زمان سیاست‌زدگی در آموزش و پرورش نیز به اساسی‌ترین و بزرگ‌ترین عامل عدم تحول در این وزارتخانه تبدیل شد، به طوری که تغییر یک وزیر، معاونان، مشاوران و مدیران کل دفاتر ستادی و استانی و معاونانشان، در نهایت منجر به تغییر مدیران مناطق و معاونانشان می‌شد و در مواردی این تغییرات تا سطح مدیران مدارس تعمیم پیدا می‌کرد. جالب‌تر اینکه هر کدام از مدیران تازه‌وارد طرح‌های مدیران قبلی را کان‌لم‌یکن تلقی کرده و خود طرحی نو درمی‌انداختند. اجرای طرح‌های مختلف کارشناسی نشده مثل کاد و تام، حذف امتحانات نهایی در دوره ابتدایی و راهنمایی، ترمی یا واحدی کردن دروس و امتحانات، ایجاد معاونت پرورشی و حذف و احیای دوباره آن، ادغام معاونت‌های مختلف در یکدیگر و تفکیک مجدد آنها و ایجاد دوره پیش‌دانشگاهی و حذف آن از جمله آزمایش‌ها و خطاهایی بوده که در 3 دهه اخیر مانع ایجاد تحول در نظام تعلیم و تربیت کشور شده است.

فلسفه ایجاد دوره پیش‌دانشگاهی

افزایش جمعیت دانش‌آموزی در سال چهارم نظری و به تبع آن افزایش داوطلبان پشت‌کنکوری مسئولان را وادار به ارائه طرح دوره پیش‌دانشگاهی کرد که بر اساس آن دانش‌آموزان پس از 11 سال تحصیل در سال سوم متوسطه، در امتحانات نهایی شرکت کرده و موفق به اخذ دیپلم می‌شدند و اگر شرایط معدل مناسب را داشتند می‌توانستند وارد دوره پیش‌‌دانشگاهی شده و در نهایت موفق به شرکت در کنکور دانشگاه‌ها شوند.

با اینکه این طرح کاملا غیرکارشناسانه بود و متخصصان امر آن را عملی نمی‌دانستند، متأسفانه توسط مسئولان به اجرا درآمد و گرفتاری‌های خاص خود را به وجود آورد. ایجاد دبیرستان‌های خاص به نام مراکز پیش‌دانشگاهی، تألیف و چاپ کتب درسی برای این دوره و آموزش دبیران سال چهارم نظری به‌منظور تدریس به دانش‌آموزان این دوره، هزینه‌های بسیار سنگینی به آموزش و پرورش تحمیل کرد و پس از چند سال مسئولان به ناکارآمد بودن این طرح هم اذعان کرده و شروع به ارائه طرح‌ تغییر نظام پیش‌دانشگاهی و ایجاد نظام جدید آموزشی کردند.

سند تحول بنیادین آموزش و پرورش

با ابلاغ سند ملی آموزش در سال 83 توسط رهبر معظم انقلاب به دولت و مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام و فرمایشات ایشان در مردادماه1386 خطاب به مسئولان آموزش و پرورش، موجب شد که مسئولان طرح تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش را به تصویب رسانده و به مرحله اجرا بگذارند. بر اساس این طرح نظام آموزش از 4-3-5 به 3-3-6 تغییر می‌یابد؛ بدین‌ترتیب که دوره ابتدایی به 6سال افزایش یافته و دوره راهنمایی همان 3 سال و دوره متوسطه نیز به 3 سال کاهش می‌یابد که این طرح قرار است از سال تحصیلی 92-91 به اجرا گذاشته شود.

نظام جدید آموزشی و مشکلات پیش روی آن:
افزایش دوره ابتدایی از 5 سال به 6سال مسئولان را وادار کردکه در دوره ابتدایی سال ششم ابتدایی را ایجاد کنند و دانش‌آموزان پنجم ابتدایی به جای ورود به اول راهنمایی وارد کلاس ششم ابتدایی شوند؛ غافل از اینکه این تغییر نه‌تنها موجب تحول بنیادین نمی‌شود بلکه اجرای آن را با مشکلات عدیده زیر روبه‌رو خواهد کرد:

1 - تدوین کتاب برای ششم ابتدایی

کارشناسان در دفتر تألیف سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی درسی در وزارت آموزش و پرورش که مؤلفین کتاب‌های درسی هستند در زمان تألیف کتاب‌های پنجم ابتدایی و همچنین اول راهنمایی به این مسئله مهم توجه داشته‌اند که تسلسل مطالب این دو مقطع زنجیروار با یکدیگر ارتباط منطقی داشته باشند؛ به این معنی که دانش‌آموز پنجم ابتدایی زمانی که وارد کلاس اول راهنمایی می‌شده ادامه مطالب مثلا علوم یا ریاضی را به‌‌عینه احساس می‌کرده و معلم مربوطه نیز به این مسئله مهم توجه می‌نموده، در حالی که با تألیف و چاپ کتاب‌های ششم ابتدایی مسئولان عملا این حلقه‌های یک زنجیر را از یکدیگر گسسته و ارتباط منطقی را از بین برده و معلم و دانش‌آموزان را دچار سرگشتگی می‌کنند.

2 - معلمان ششم ابتدایی

کتاب‌های جدید، نیازمند معلمان جدید آموزش‌دیده است. معلمی که در دوره راهنمایی تحصیلی تدریس کرده، از نظر اداری و آموزشی وابسته به مقطع راهنمایی است و با توجه به وجود تنوع درسی در دوره راهنمایی، این معلمان نه می‌توانند به این مقطع بازگشت پیدا کنند و نه قادر خواهند بود کتاب‌های ششم ابتدایی را تدریس کنند. از طرفی معلمان چهارم و پنجم ابتدایی هیچ‌گونه شناختی از مطالب این کتاب‌ها ندارند و از همه مهم‌تر خودشان در هر سال تحصیلی دانش‌آموزانی دارند که باید به آنها تدریس کنند.

3 - فضای آموزشی کلاس‌های ششم ابتدایی

اکثر مدارس ابتدایی فاقد فضای آموزشی مناسب و استاندارد هستند و در هر مدرسه‌ای در شروع سال تحصیلی ثبت‌نام دانش‌آموزان براساس فضای آموزشی و تعداد کلاس‌های موجود در مدرسه انجام گرفته است. بنابراین با توجه به اینکه از تخصیص کتابخانه و نمازخانه برای ایجاد کلاس ششم ابتدایی ممانعت به عمل آمده است در عمل دانش‌آموزان ششم ابتدایی با کمبود کلاس مواجه خواهند شد.

4 - عدم مردودی دانش‌آموزان اول راهنمایی

با توجه به اظهارات وزیر محترم آموزش و پرورش که «دانش‌آموزان سال اول راهنمایی مردود نشده و مستقیما وارد کلاس دوم راهنمایی خواهند شد»، باید به این نکته مهم توجه کرد که افت تحصیلی بیشتر در دوره راهنمایی و همچنین سال اول متوسطه اتفاق می‌افتد. معلمان سال دوم راهنمایی با دانش‌آموزانی مواجه خواهند شد که بسیار از نظر درسی ضعیف هستند، بنابراین در سال دوم راهنمایی با مردودی تعداد بسیاری از دانش‌آموزان مواجه خواهیم بود.

5 - بیکاری معلمان اول راهنمایی

وارد نشدن دانش‌آموزان پنجم ابتدایی به اول راهنمایی موجب بیکاری معلمان اول راهنمایی شده و کلاس‌های اول راهنمایی نیز یک سال تحصیلی خالی باقی خواهد ماند.

یک پیشنهاد برای برون‌رفت از این بن‌بست

ریشه ایجاد تغییر نظام آموزشی را باید در طرح غیرکارشناسانه دوره پیش‌دانشگاهی جست‌وجو کرد؛ به این ترتیب که مسئولان با حذف این دوره عملا یک سال تحصیلی اضافه آورده‌اند و به دنبال جایی می‌گردند که آن یک سال را در آنجا جایگزین کنند، غافل از اینکه با ایجاد پایه ششم ابتدایی این کار عملی نخواهد بود زیرا یک طرح روبنایی است، لذا پیشنهاد می‌شود این یک سال اضافه را که روی دست مسئولان آموزش و پرورش مانده به اول دوره ابتدایی اضافه کنند. به این ترتیب که یک سال دوره پیش‌ دانشگاهی به دوره پیش‌دبستانی اضافه شود که در عمل هم دوره ابتدایی به 6 سال افزایش پیدا کند و هم خواسته مسئولانی که 3-3-6 است عملی شود. تأمین معلم و فضای آموزشی برای پیش‌دبستانی مسلما بسیار سهل‌ و آسان‌تر از ششم ابتدایی خواهد بود و نکته بسیار مهم اینکه برای تحول بنیادین یک ساختمان 12طبقه از طبقه ششم شروع نمی‌کنند بلکه باید از طبقه اول(پیش‌دبستانی) شروع کنند.

آینده

وضعیت تعلیم و تربیت در آینده بستگی به دیدگاه مسئولان و احساس مسئولیت آنها نسبت به فلسفه تربیت دارد. اگر مسئولان آموزش و پرورش به‌واقع به دنبال ایجاد تحول در نظام آموزشی هستند، نه یک بار بلکه چندین بار به سخنان مقام‌معظم‌ رهبری که در مردادماه سال 1386 خطاب به آنها ایراد شده، توجه کنند تا بتوانند واقع‌بینانه به مسائل آموزشی بنگرند.
به امید روزی که شاهد تحول بنیادین به معنای واقعی در نظام تعلیم و تربیت کشور باشیم.

حسین حسینی‌نژاد قندی
کارشناس بازنشسته آموزش و پرروش