همشهری آنلاین- لیلا شریف: اگر بخواهیم با مصداق در این رابطه نوشت، میتوان لیست بلند بالایی از صحبتهای حاشیهساز مسئولان و سیاستمداران تهیه کرد. بدون اغراق میتوان گفتگوی علی مطهری در سال ۱۴۰۱ که اکنون در شبکه اجتماعی ترامپ جای گرفته است را به عنوان یکی از بدترین تجربههایی از این دست معرفی کرد. در آن گفتگو علی مطهری اعلام میکند که«ببینید ما اول که وارد این فعالیت هستهای شدیم واقعاً هدفمان ساخت بمب (اتم) بود که دیگه. تعارف که نداریم.»
زمانی که این سخن از زبان یک سیاستمدار مطرح میشود، فردی مانند ترامپ میتواند از این ولع دیده شدن به نفع خود بهره ببرد. حالا هر چند مطهری توئیت بزند و بگوید که در آن زمان «من نه سمتی در حوزه انرژی هستهای داشتم و نه نماینده مجلس بودم.» اما واقعیت این است که آب رفته به جوی باز نمیگردد.
مورد بعد که با صحنهگردانی چهرههای سیاسی و ایفای نقش دانای کل همراه شد، مربوط به موضوع حمله رژیم صهیونیستی به جلسه شعام(شورای عالی امنیت ملی) بود. روسای سه قوه با وجود موشکباران دشمن، سالم ماندند. این اتفاق بیشتر شبیه یک معجزه بود و هر فرد نزدیک به یکی از سران قوا تلاش کرد تا روایتی کمتر شنیده شده از آن روز منتشر و به این طریق خود را به عنوان روای ناب روز حمله به جلسه شعام، معرفی کند.
به این لیست میتوان صحبتهای اخیر محمد صدر عضو مجمع تشخیص مصلحت هم اضافه کرد، او در گفتگویی اعلام کرده است:«روسها اطلاعات مراکز پدافند را به اسرائیلیها داده بودند.»، هر چند وزارت امورخارجه به سرعت این صحبتها را به نظرات شخصی محدود کرد اما بسیاری این تحلیل شخصی را در دسته افشاگریها جای دادند.
واقعیت این است که مرز میان تحلیل شخصی، افشاگری و حرفهای مستند همان نقطهای است که بسیاری از سیاستمداران و مسئولان ما چندان شناختی از آن ندارند، به جرأت میتوان گفت ولع دیده شدن همان تلهای است که بسیاری را به دام میاندازد. این ولع برای گفتن «آنچه دیگران نمیدانند» نه تنها به آگاهی عمومی اضافه نمیکند، بلکه فضای عمومی را غبارآلود میکند و جامعه به جای شفافیت، در هالهای از ابهام و شایعه زندگی میکند.