نه قدیمی‌ست و نه بزرگ با عَلم و علامت‌هایی به تیغه‌های پرشمار و شاه‌تیغه شیرنشین و شال و کتیبه‌های مخملی. حتی یکی، پیرغلام و مداح و سخنران نام و نشان‌داربه آن، آمد و شد ندارد تا از خیل عزاداران جای خالی میانش باقی بماند.

همشهری آنلاین- سحر جعفریان‌عصر: روی اجاق گاز آشپزخانه‌اش هم نذری‌های پر و پیمان، لعابِ عطر و طعم نمی‌اندازد. با این همه اما هیئت ستارگان مسجد نظام‌مافی، خاص و ویژه است؛ اول به بهانه اعضای قد و نیم‌قد دهه نودی و تعدادی هم اواخر دهه هشتاد و دوم به سبب فعالیت‌های آموزشی و تفریحی مداوم و متمایزی که طی و طول سال انجام می‌دهند. محرم ۱۴۴۷، چهارمین سالی‌ست که بچه هیئتی‌های کم‌سن و سال، پشت به پشت هم می‌دهند و تکیه را زاویه‌ای از حیاط مسجد نظام‌مافی حوالی جنت‌آباد جنوبی برپا می‌کنند و بعد، هر یک به کاری در هیئت دست می‌جنبانند. مثل امیرمهدی، یاسین و امیرسام که خُرده استعدادشان در آشپزی به کارکشتگی رسیده و به ذائقه عزاداران امروزینذری‌های متفاوت از ساندویچ جوجه تنوری، بندری، سمبوسه تا پاستا، سیب‌زمینی سرخ شده و فینگر فود کبابی‌ می‌پزند. یا مثل امیر، عماد و پویانکه از سر علاقه به کافه‌داری، مسئولتدارک نوشیدنی‌های خوشمزه از چای تازه‌دم و شربت خنک تاآبمیوه‌های هویج و سیب و گاهی طالبی هستند. سیدمحمد و امین هم که چونبه قدر کفایت ریزه و فِرزاند اوقات روضه‌خوانی یا مداحیِ محمدصدرا، چای‌گردانی می‌کنند. محمدرضا، حمید، ایمان و سجاد نیز به امور رسانه، دکور، صندوق‌داری مشغولند.

کوچک اما حسینی و آب دیده

۴ سال می‌گذرد از روزی که طاها امیدی و احسان گنجعلی‌نژاد، مربیان فرهنگی مسجد نظام‌مافی تصمیم گرفتند زیر بیرق امام‌حسین (ع) برنامه‌های آموزشی، فرهنگی، مذهبی و تفریحی ویژه کودکان و نوجوانان محل را سر و سامان دهند. تصمیمی که اقبال داشت و متولیان، امام جماعت، نمازگزاران مسجد و والدین حسابی از آن استقبال کردند. هر یک به قدر توانایی، بخششی کرد؛ یکی، دست به جیب شد و نذرش را نقد حساب کرد. دیگری، بنکدار بود و اجناسی مانند روغن نباتی، ادویه و گوشت مرغ، خیرات داد. بعضی نیز با تخصص‌شان از برقکاری تا مهارت‌آموزی پا پیش گذاشتند. این شد که امیرعباس ۷ ساله تا محمد ۱۹ ساله به تکیه ستارگان نظام‌مافی زانو زدند برای هم عزاداری و هم مهارت‌آموزی(رایانه، تدوین، مکانیکی، آشپزی، مداحی). اتفاقی، خیر و ثواب که محمدعلی نظام‌مافی (واقف مسجد) نیز از برکتش سود می‌برد.

هیئت‌داری دهه نودی‌ها

سجاد پای صندوق کوچک هیئت که دستگاه کارت‌خوان رویش قرار گرفته، ایستاده‌است: «صندوق برای جمع‌آوری نذورات است؛ از ۱۰ هزارتومان تا هر چقدر می‌توانند.» مقابلش، آشپزخانه است که از درش هم بوی سوسیس‌های تفت‌خورده کوکتل بیرون می‌آید هم امیرسام: «یاسین، تمام نشد شستن سیب‌زمینی‌ها!؟» و یاسین که هِن‌هِن‌کنان با آبکشی انباشته از سیب‌زمینی‌های تَر و تمیز نمایان می‌شود: «بفرما داداش...خدمت شما». حمید، ساعت مچی‌اش را نگاه می‌کند؛ هنوز ۳۰ دقیقه مانده تا باندها را روشن و میکروفن را به ورودی‌شان، اتصال دهد. پس، ابتدا تنظیمات آمپلی‌فایر را بررسی می‌کند و بعد تلاش می‌کند نویز یا صدای فیدبک را از بین ببرد. گنجعلی‌نژاد توضیح می‌دهد: «اینجا، بچه‌ها هم سربازی امام‌حسین را یاد می‌گیرند و هم مهارت‌های متناسب با روز؛ از آشپزی حرفه‌ای حتی آنها که قبل از این نمی‌توانستند تخم‌مرغ آبپز کنند تا برنامه‌نویسی.»

استعدادهایی که کُنجِ تکیه کشف می‌شوند

داخل هیئت، یک طرف محمدصدرا نشسته و با کشدار کردن دَم و بازدَمش، عضلات دیافراگم خود را برای خوش‌صدایی در مداحی، ورزش می‌دهد. طرف دیگر، عادل باوسواس روی فرش‌ها را جارو می‌زند. امیدی می‌گوید: «استعداد محمدصدرا در مداحی را ۲ سال پیش کشف کردیم و با حمایت خانواده‌اش کمک کردیم تا به طور تخصصی صداسازی یاد بگیرد.» تا مداح کوچک، شعر «از شام و کوفه با خود نشان آورده‌ام، موی سپید و قد کمان آورده‌ام...» را دَم می‌گیرد، امین با سینی چای وارد تکیه می‌شود. پشت‌بندشصدای علیرضا به‌گوش می‌رسد: «بچه‌ها، برنامه هفتگی این چهارشنبه مشخص شده؛ قرآن‌خوانی همراه با معنی و تفسیر، کارگاه نقاشی و خطاطی...آموزش تصویربرداری و نمایش هم انشالله بعد از سوم امام، برقرار می‌شود.»

منبع: همشهری آنلاین