طی این مدت نفت این طلای سیاه و بدبو، بارها و بارها ثابت کرد که این توانایی را دارد که بتواند نبض اقتصاد ایران را در دستان خود بگیرد. در این سالها با هر بالا و پایین شدن قیمت نفت، شوکهای سنگینی به اقتصاد ما تحمیل شد. از روز اولی که نفت در چاههای مسجدسلیمان غرش کرد، پای خارجیها به صنعت نفت ایران باز شد.
آنها که منافع بسیاری را برای خود در دل نفت ایران متصور شده بودند، همیشه تلاش میکردند که به نوعی سهمی در این دلارهای نفتی داشته باشند. با این توصیفات و شرح ما وقع چه برسر صنعت نفت ما طی سالهای اخیر آمده است که شرکتهای معتبر غربی برای آمدن به ایران صدها شرط میگذارند و امروز و فردا میکنند. به راستی این همه فرصت سوزی و تاخیر در توسعه میادین مشترک ما با کشورهای همسایه به غیر از میلیونها دلار خسارت چه ارمغانی برای اقتصاد ما خواهد داشت.
در این بینابین بحث سرمایهگذاری در صنعت نفت و میزان این سرمایهگذاری با توجه به روزهای طلایی نفت در سال گذشته و ثبت رکورد نجومی قیمتی با ابهاماتی مواجه است. در حالیکه مدیران بلندپایه وزارت نفت مدعی هستند طی 3سال اخیر 66میلیارد دلار در صنعت نفت ایران سرمایهگذاری و بیش از 70میلیارد دلار قرارداد منعقد شده است اما منتقدان این آمار را غیرواقعی میدانند و معتقدند رقم سرمایهگذاریهای واقعی طی مدت مذکور بسیار کم بوده است. اگر چه تولید نفت ایران در سالهای اخیر به بالاترین حد خود پس از انقلاب اسلامی رسیده ولی این به آن معنی نیست که صنعت نفت ایران با مشکلاتی مواجه نیست.
مهمترین مشکلاتی که صنعت نفت را تحتالشعاع قرار داده، افت سرمایهگذاری خارجی، سیاست داخلی نادرست و عدمدستیابی به تکنولوژیهای روز دنیاست که رشد و توسعه صنعت نفت را با چالشی جدی روبهرو کرده است. ایران در 4سال اخیر تفاهمنامه و قراردادهایی را با شرکتهای داخلی و برخی شرکتهای آسیایی برای توسعه میدانهای نفت و گاز امضا کرده اما به گفته کارشناسان عملی شدن این قراردادها بدون همکاری شرکتهای بزرگ نفتی بینالمللی میسر نیست. مقامات وزارت نفت بر تواناییهای داخلی برای توسعه نفت و گاز تاکید دارند اما مشکل اصلی علاوه بر کمبود منابع مالی تکنولوژی مورد نیاز است که عمدتاً در اختیار شرکتهای بزرگ بینالمللی قرار دارد.
بنابراین حتی اگر منابع ملی مورد نیاز تامین شود، باز هم مشکلات طرحهای توسعه نفت و گاز برطرف نمیشود چون مشکل فقط منابع مالی نیست و باید برای تامین تجهیزات فنی نیز فکری شود که اکنون تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل، سدی بزرگ برای تحقق این مهم است.
این در حالی است که بخشی از تحریمها به تجهیزاتی باز میگردد که کاربردهای دوگانه دارند و تامین آنها با وجود تحریمهای شورای امنیت، دردسرهایی برای ایران ایجاد کرده است چون شرکتهای خریدار تجهیزات ناچارند مشخص کنند که تجهیزات مورد نیاز را برای استفاده در چه کشوری خریداری میکنند. از سوی دیگر دولت در حالی مدعی افزایش سرمایهگذاری در صنعت نفت در 4سال گذشته است که با توجه به روزهای طلایی صنعت نفت میانگین صدور نفت خام ایران در 4سال گذشته حدود 70دلار برای هر بشکه بوده و این موضوع در هیچیک از دولتهای گذشته اتفاق نیفتاده است.
بدون شک افزایش خیرهکننده قیمت نفت میتوانست بزرگترین اهرم برای سرمایهگذاری در بخش نفت باشد و فرصت خوبی را برای جهش اقتصادی و توسعه کشور بهوجود آورد، اما هماکنون و با از دست رفتن همه فرصتهای طلایی گذشته با روند کنونی کاهش قیمت نفت و فاصله گرفتن از روزهای اوج، سرنوشت پروژههای معطل مانده در هالهای از ابهام فرو رفته است. برداشتهای بدون مجوز و کمک به برخی کشورها از جمله مواردی بود که به سرمایهگذاری ترجیح داده شد تا پول نفت آنطور که شایسته بود، به کار گرفته نشد، اما صنعت نفت یکصد ساله ایران تنها از این موارد رنج نمیبرد.
عدمدستیابی به تکنولوژیهای روز دنیا، تعلل در تزریق گاز به میدانهای فرسوده و کهنسال نفتی و کاهش ذخایر نفتی تحتتأثیر برداشتهای مکرر، توان تولید نفت را بهشدت کاهش داده و به گفته بسیاری از کارشناسان، ایران در سالهای آینده، علاوه بر بنزین باید واردکننده سوختهای فسیلی دیگر نیز باشد. در این میان و با وجود اینکه مشکلات موجود در صنعت نفت، خلأ حضور خارجیها در پروژهها و بیخبری و رکود در این صنعت را کاملاً مشهود کرده است، اختلاف نظر در خصوص میزان درآمدهای نفتی و نحوه سرمایهگذاری در پروژههای صنعت نفت به چالش جدی بین دولتمردان و منتقدان تبدیل شده است.
منتقدان معتقد هستند در این 4ساله دست کم 300میلیارد دلار درآمد نفتی داشتهایم که سرنوشت و چگونگی هزینه شدن آن معلوم نیست.
تحریمهای بینالمللی ایران را به سمت شرکتهای داخلی و شرکتهای نفتی آسیایی سوق داده است. شرکتهای نفتی هند و چین پس از تعلل شرکتهای شل، توتال ورپسول از پروژههای انرژی ایران، آمادگی خود را برای سرمایهگذاری در این پروژهها اعلام کردند که البته نمیتوان چندان به پایبندی شرکتهای هندی به تعهدات خود در قبال ایران دلخوش کرد. این موارد موجب شده تا قراردادهای پارسجنوبی یکی پس از دیگری با مشکل مواجه شود و دولت در تمام فازهای 7 تا 24 از برنامه عقب بماند.
دولت نهم بهنظر میرسد نهتنها موفق به بستن قراردادهای ملی جدیدی برای صدور گاز نشد بلکه در اثر خروج شرکتهای بزرگ نفت و گاز عسلویه حتی برای تامین نیازهای داخلی نیز با مشکل روبهرو بود. یکی از مشکلات عمده ما در صنعت نفت عدمهمکاری کشورهای اروپایی است. بهطوریکه این کشورها در 80درصد از همکاریهایشان با ما تعلل میکنند. بهدلیل همین تنشهای سیاسی و تحت فشارهای سیاسی آمریکا و فرانسه، شرکت توتال بهرغم امضای قرارداد آن در سال2004 از توسعه فاز11 پارسجنوبی کنار رفت.
علاوه بر این در سال 2008 میلادی و با تصویب سومین قطعنامه تحریمی، چندین شرکت نفتی دیگر از جمله شرکت بریتانیایی- هلندی رویال داچ شل، اینپکس ژاپن و استات اویل نروژ از ایران رفته یا افزایش سرمایهگذاری خود را متوقف کردند. مجموعه این شرایط سیاسی افزایش ریسک سرمایهگذاری و در نتیجه افت جذابیت ایران از نظر سرمایهگذاران را در پی دارد. این در حالی است که گزینههای پیش رو، ایران را محدود کرده و باعث میشود شرایط غیرسودمند از جمله هزینه ریسکهای شرکتهای طرف قرارداد را متقبل شده و به آنها امتیازاتی بدهد.
نتیجه این فضا تهدید و تحریم و کاهش سرمایهگذاری در تولید و صادرات نفت و سایر صنایع وابسته از جمله پیمانکاران، مشاوران و سازندگان و در نهایت توسعه نیافتگی صنعت نفت خود را نشان میدهد. مطمئناً مجموعه این شرایط -اگر راهی برای اصلاح و تغییر نیابد- متأسفانه به تضعیف توان ملی و افت جایگاه ایران در منطقه خاورمیانه و بازار انرژی خواهد انجامید.