در همان چارچوبی است که قانون مجاز دانسته است: تذکر لسانی؛ نه کمتر و نه بیشتر، آن هم با تذکرهای مودبانه و متین و آرام، بدون کوچک‌ترین درگیری و برخورد فیزیکی.

همشهری آنلاین - محدث تک فلاح: اینجا چهارراه ولیعصر(عج) و ایستگاه متروی تئاتر شهر است؛ چهارراهی که به‌دلیل وجود زیرگذر پیاده‌راه و موقعیت جغرافیایی خاص آن که هم مرکز شهر است و هم نزدیک چند دانشگاه و اداره مهم دولتی، از شلوغ‌ترین و پررفت‌وآمدترین معابر شهر به شمار می‌آید. تعدادی بانو در قالب تشکل‌های مردمی در این معبر حضور دارند تا با یک تذکر ساده و مهربان، حال و هوای شهر را با یادآوری امر به رعایت حجاب تغییر دهند. در غیاب نهادهای مسئول، گروه‌های مردمی و تشکل‌یافته به صورت خودجوش و هماهنگ وارد میدان شده‌اند و با تذکر صمیمانه و مؤدبانه دیگران را به رعایت قانون دعوت می‌کنند. این در حالی است که چندماه است مسئولان به بهانه تصویب قانون جدید، اجرای قانون را معطل کرده‌اند. حال آنکه بسیاری از کارشناسان از جمله مسئولان ناجا معتقد هستند اساسا نیازی به قانون جدید وجود ندارد و قانون فعلی ظرفیت لازم برای توسعه فرهنگ حجاب و عفاف را داراست.

تذکر با لحنی آرام
ساعات اولیه صبح است و اینجا از سروصدای خودروها و موتورسیکلت‌ها لحظه‌ای خالی نمی‌شود. ورودی‌های مترو حسابی شلوغ هستند و تنوع افراد رهگذر از نظر سنی، ظاهر و پوشش جلب توجه می‌کند. مقابل ورودی‌های مترو، بانوانی که با عنوان «سفیران هدایت» معروف شده‌اند استقرار یافته‌اند. مقابل هر یک از ورودی‌های پرتردد یکی از این بانوان ایستاده است. وظیفه تذکر دادن به بانوانی که پوشش مناسبی ندارند بر عهده این بانوان است و هیچ فرد دیگری در تذکر دادن به خاطیان از قانون و شرع دخالتی نمی‌کند. توقف آنها مقابل ورودی مترو و نظارت آرام و بی‌هیاهوی‌شان بر پوشش بانوان کافی است که عابران را بر مسئولیت‌شان آگاه کند. اغلب خانم‌ها حجابی مناسب دارند، اما در میان آنها خانم‌هایی هم به چشم می‌خورند که حد و حدود پوشش را رعایت نکرده‌اند. همان دو کلمه «عزیزم شالت...» با لحنی آرام و مهربان کافی است تا این خانم‌ها که شال و روسری‌ها را روی شانه‌هایشان انداخته یا توی کیف و کوله پشتی‌شان گذاشته‌اند حجاب برسربگذارند؛ البته در بین عابران، انگشت‌شمار هم دیده می‌شوند که تذکر را دریافت می‌کنند و بدون توجه از کنار این افراد رد می‌شوند.

کسی دنبال عابران راه نمی‌افتد
آفتاب کم‌کم روی سنگفرش پیاده‌روی چهارراه ولیعصر(عج) پهن می‌شود، ولی از جمعیت مسافران عجول و شتاب‌زده متروی تئاترشهر کم نمی‌شود. گویا ساعت‌ها سرپا ایستادن برای این بانوان که اغلب آنها جوان هستند، شاق و دشوار به‌نظر نمی‌رسد. چهارراه آرام به‌نظر می‌رسد و هیچ تنش خاصی دیده نمی‌شود. حتی در مواردی که بعضی از خانم‌ها، بی‌توجه به تذکر شفاهی بانوان سفیر هدایت رد می‌شوند، دخالت فرد دیگری دیده نمی‌شود. بعد از تذکر دادن، هیچ‌کسی دنبال عابران راه نمی‌افتد که آنها را به زور مجبور کند حجاب بر سر کنند یا تذکرهای تندتر بدهد. با این حال همان تعداد معدود خانم‌های کشف حجاب کننده هم حرف این بانوان را گوش می‌کنند، این اقتداری به دور از تحکم و توسل به زور و قوه قهریه است. همین تذکر زبانی آرام و بدون تنش، خاطیان را برای تمکین قانون مجاب می‌کند.


اینجا از تنش خبری نیست
مریم، یکی از فروشندگان زیرگذر چهارراه ولیعصر است. به بهانه خرید از اقلامی که در دکه‌اش به مردم ارائه می‌دهد، جلو می‌روم و می‌پرسم‌: «اینجا چقدر خلوت است. هفته پیش شنیدم شلوغ بوده و خبرهایی شده.» با تعجب زیر چشمی نگاهم می‌کند. معلوم است اعتماد نکرده و از حرف زدن امتناع دارد. می‌گویم‌: «جالب است بعضی‌ها به حرف این تذکردهنده‌های حجاب گوش نمی‌کنند. اگر تأثیر ندارد چرا اصلا اینجا هستند؟» سر صحبت باز می‌شود؛ «خبری که نیست. دروغ می‌گویند که اینجا تنش وجود دارد. روزهای اول که این خانم‌ها مستقر شدند همه ترسیدند. بعضی‌ از مسافران بعد از دریافت تذکرها باور نمی‌کردند، موضوع به همین تذکر ختم می‌شود، اما عابرانی که هر روز از اینجا رد می‌شوند، دیگر عادت کرده‌اند. واقعا کاری ندارند؛ خیلی مودب و با آرامش با همه صحبت می‌کنند.»

گمشده‌ای که پیدا شد
یکی از خانم‌ها را که حتی روسری دور گردن ندارد، دنبال می‌کنم؛ از ابتدای ورود تا سوار شدن به مترو. زیرگذر را که رد می‌کنیم خودش شک می‌کند. متوجه می‌شوم که از ایستادن خانم‌های تذکردهنده در این محل باخبر است. دستش را سمت کیفش می‌برد. انگار چیزی را گم کرده که می‌خواهد پیدایش کند. زیپ کیفش را می بندد و مسیرش را ادامه می‌دهد. به محل ایستادن خانم‌های تذکردهنده که نزدیک می‌شویم سرعتش بالا می‌رود. سرش را پایین انداخته است. حدود ۳متر از او فاصله دارم. یکی از خانم‌های مستقر در ایستگاه سمتش می‌رود و می‌گوید: «عزیزم شالت... خانم لطفا شال‌تان را روی سرتان بگذارید.» سرش را بالا می‌آورد:‌ «باشه می‌گذارم. الان مترو می‌رود.» خانم تذکر دهنده دوباره نگاهش می‌کند و با صدای آرام‌تری می‌گوید: «لطفا همین الان سرتان کنید.» سرش می‌کند. روسری، همان گمشده‌ای است که چند قدم قبل در کیفش را برای دیدنش باز کرده بود؛ حالا پیدایش می‌کند.

احیای یک واجب فراموش‌شده
محمدی یکی از بانوان تذکردهنده ایستگاه می‌گوید:‌ «در شرایط فعلی و بعد از اتفاقات تلخی که در جریان بی‌توجهی به قانون رسمی کشور رخ داد، اقشار مختلفی از مردم ناراحت بودند. بی‌حجابی و کم‌حجابی و بی‌حیایی عده‌ای قلیل، بسیاری از مردم را از طیف‌های مختلف مذهبی و غیرمذهبی ناراحت کرده بود. صدای مردم درآمده بود که چرا برای این شرایط کسی کاری نمی‌کند. ما در این شرایط به این فکر افتادیم که خودمان تذکر دادن را در قالب نهی از منکر قانونی شروع کنیم. واقعا وقتی برخی از آمارها را می‌شنویم، دلمان می‌سوزد؛ آماری که از فروپاشی خانواده‌ها بر اثر همین بی‌حجابی‌ها و بی‌حیایی‌ها در اسناد دادگاه‌ها وجود دارد.» او همان زمان با دیدن یک خانم بی‌حجاب به او تذکر می‌دهد و در ادامه می‌گوید: «ما با تعریف یک کار تشکیلاتی کاملا مردمی و هماهنگی با فراجا و دادستانی دست به‌کار شده‌ایم. کار به این شکل است که برای جلوگیری از ضربه جدی به کیان خانواده‌ها موضوع امر به معروف را در قالب این طرح احیا کرده‌ایم. افراد داوطلبی که آموزش می‌بینند و در عملیات میدان حضور دارند تنها برای تذکر به بی‌حجابی و بدحجابی اقدام می‌کنند؛ فقط تذکر لسانی. آموزش این افراد هم شامل اصول مواجهه با افراد از نظر روانشناسی، کار تشکیلاتی، سواد رسانه‌ای و عملیات میدانی می‌شود. نتیجه این آموزش هم این بوده که در مواجهه با افرادی که می‌خواستند از قانون تخطی کنند و به تذکر این ماموران گوش ندادند، حتی ناسزا هم شنیده شده است؛ ولی پاسخ بسیار نرم و همراه با ادب دریافت کرده‌اند.»
این خانم به آمار و ارقام جالبی هم اشاره می‌کند: «بد نیست بدانید که از ۱۰آبان که این طرح آغاز شده تاکنون بیش از ۱۷۰هزار تذکر لسانی در میدان داشتیم که از این بین فقط چند چالش نه‌چندان جدی پیش آمده است. بسیاری از همان معدود کسانی که کشف حجاب کرده‌اند با همین تذکر مودبانه به قانون کشور تمکین می‌کنند.» به محمدی می‌گویم که تکلیف کسانی که روسری یا شال همراه‌شان نیست چه می‌شود؟ لبخند می‌زند و می‌گوید: «مواردی داشتیم که بعد تذکر متوجه شدیم روسری و شال همراه ندارند، چند مورد اهدای روسری هم پیش آمد؛ البته خب زیاد نیست.»


بازخوردها برایمان انگیزه‌بخش بود
یکی دیگر از بانوان تذکردهنده که می‌بیند دارم با یکی از همکارانش صحبت می‌کنم، نزدیک می‌آید. او هم حرف‌های جالبی دارد: «یکی از مهم‌ترین انگیزه‌های ادامه کار برای ما بازخوردهایی بود که از خانواده‌های شهدا دریافت می‌کردیم که البته روزهای اول چون نمی‌دانستند کار از چه سویی برگزار و حمایت می‌شود به ارگان‌های مختلف ارسال شده بود، ولی درنهایت به‌دست ما رسید. جالب آن روزی بود که شخصی که به ظاهر اصلا مذهبی نمی‌رسید با کت و شلوار و کراوات پیش من آمد و از اجرای این کار تشکر کرد و گفت: چقدر خوب است که بالاخره یک کاری برای ایجاد امنیت بچه‌هایمان در جامعه دارد انجام می‌شود. یا روزی که یک آقایی که مدیرعامل یک شرکت بود، برایم تعریف کرد که با مواجهه با حضور شما احساس کردم به مرور بافت فرهنگی این منطقه تغییر کرده است. یکی از افرادی که به من بازخورد داد، می‌گفت: ‌من از زنجان آمدم. از سمت متروی طالقانی که آمدم این‌ طرف، با دیدن شرایط ذوق کردم. با همسرم تماس گرفتم و گفتم: خبر خوب! گویا تغییراتی دارد انجام می‌گیرد و به من گفت: لطفا این کارتان را قطع نکنید و ادامه دهید.» این خانم تذکردهنده می‌گوید: «ما برای این تذکر دادن به شکل مودبانه و بدون تنش، آموزش دیده‌ایم. تاکنون بیش از ۷۳۰۰ ساعت در میدان کار انجام داده‌ایم. اگر بخواهیم موضوع امر به معروف و نهی از منکر را جدی بگیریم و مسئله شدن آن را در شرایط کنونی بررسی کنیم باید بپذیریم که نهی از منکر در کشور زیاد است، اما تعداد انگشت‌شماری از آن دچار چالش می‌شود. این افراد که دچار چالش می‌شوند را نباید سرزنش کرد، بلکه بررسی‌ها نشان می‌دهد باید آموزش‌های اشتباهی که به مردم داده شده است را از مسئولان مطالبه کرد. مسئولان نباید وظیفه حمایت و آموزش این امر را فراموش کنند.»

آمار با ما حرف می‌زند
یکی دیگر از افرادی که داخل مترو مستقر و مشغول تذکر است، می‌گوید: «‌در این موضوع ما تأکید روی تذکر داریم. اگر تذکر ما پاسخگو نباشد با دوربین‌هایی که تصاویر را ضبط کرده‌اند، چهره را شناسایی می‌کنیم و معرفی به مراجع قضایی انجام می‌شود. مهم است بدانیم که تذکر ما تنها به نداشتن روسری و شال محدود نمی‌شود. نخستین بار نهاد قضایی به تذکر اکتفا می‌کند، ولی درصورت تکرار حتما برخوردهای قانونی توسط مقام قضایی صورت خواهد پذیرفت.»‌

منبع: روزنامه همشهری