همشهری آنلاین - محسن مهدیان: ممکن است سؤال کنید این بحث چه ارتباطی بهعنوان یادداشت دارد. عنوان این یادداشت پل انیسالدوله است. پل انیسالدوله کجاست؟ انیسالدوله کیست؟ چه ارتباطی به این مقدمه دارد؟
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
انیسالدوله قهرمان اصلی این متن کوتاه است. درباره اخلاق کارگزاری زیاد شنیدهاید. اما این بار این اصل حکومتی را با روایت هویت یکی از محلههای تهران بخوانید. کسی که نامش در تاریخ تهران ثبت شده و زندگیاش برای ما آموزنده است.
یکبار هم اخلاق کارگزاری را با سبک زندگی انیسالدوله بخوانید؛ اینکه کارگزاری سادهزیست و متشرع میتواند در نظام طاغوت هم نقشآفرین و حقطلب باشد.
اما پل انیسالدوله؛ این پل در شمیران و در یکی از روستاهای قدیمی آن به نام امامه است. اگر وارد این روستا شوید با خانوادههایی مواجه میشود که نام خانوادگیشان انیسی است. این پل به نام دختری نامگذاری شده است که حدود ۱۴۰ سال پیش در این روستا به نام فاطمه متولد شده و در همین روستا نیز سرنوشتی بر او رقم میخورد که زن تاریخساز دربار ناصرالدین شاه میشود.
فاطمه دختر چوپان ۱۳ سالهای است که در یک روز تابستان برای دیدن کاروان ناصرالدین شاه که برای شکار به روستای امامه سفر کرده است نشان میشود. شاه وقتی او را میبیند عاشق شده و قصد میکند دخترک را همراه خود به قصر ببرد و همین هم میشود. فاطمه بعد از ورود به حرمسرا به علت ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی به سرعت مورد اعتماد شاه قرار میگیرد و لقب انیسالدوله پیدا کرده و صیغه شاه میشود. بعد از این نقش فاطمه در دربار تغییر کرده و بسیار کلیدی میشود.
وی به دلیل چشیدن طعم فقر و زندگی مذهبی که داشته توانست به سهم خود روی شاه اثرگذار باشد که بخشی از آن در تاریخ ثبت شده است. وی که فردی خیرخواه و خداجو بود مورد اعتماد شاه قرار گرفت و تا انجا پیش رفت که مورد مشورت شاه در مسائل سیاسی و اجتماعی بود. وی بعدها بهرغم پیشنهاد شاه حاضر نشد به عقد دائم وی دربیاید و از شاه خواست در همان نسبتی که وارد دربار شده باقی بماند.
انیسالدوله به جهت عقاید مذهبی وقتی ناصرالدین شاه میخواست با یک هیئت رسمی در مسکو دیدار کند چون مجبور بود برای رعایت تشریفات حجابش را کنارگذارد با شاه همراه نشد و در تهران ماند. انیسالدوله در ماجرای تنباکو نیز نقش بسزایی در همراه کردن شاه با میرزای شیرازی داشت. تا آنجا که به خدمه دستور داد قلیانها را چون حرام است سوا کند و وقتی شاه اعتراض کرد که چه کسی آنها را حرام کرده است گفت همان که من و تو را به هم حلال کرده است.
میگویند وقتی ناصرالدینشاه بدخلق بود یا بر کسی غضب میکرد، یکی از بهترین راهها برای آرام کردنش توسل به بانویش انیسالدوله بود. آنقدر این شیوه کارساز شده بود که بخشی در حرم شاه عبدالعظیم را مشخص کرده بودند برای بستنشینی و تظلمخواهی به انیسالدوله.
انیس بسیار خیرخواه بود. معروف است شاه هر روز باید حمام و لباس نو به تن میکرد و انیسالدوله لباسها را گرفته و به نیازمندان میداد. این زن موقوفات بسیاری دارد و در راه تعظیم عزاداری و اهلبیت(ع) انفاق بسیاری کرده است.
حد فاصل بین گلندوک و بوجان، درهای است که امروز آب ندارد. اکنون روی دره، پل آهنی است که از موقوفات انیسالدوله است. انیس در همان ایامی که زن اول دربار بود به مردم روستای خود سر میزند و این پل را ظاهراً برای رفتوآمد مردم روستایش میسازد. از دیگر موقوفات او ۲۵۴ باب مغازه در متراژهای مختلف است. موقوفاتی نیز در روستاهای دارآباد، فرحزاد، کاشانک و... دارد. وقف نیمتاج الماس به آستان مقدس امام رضا(ع)، تعمیر در نقره مسجد گوهرشاد، چاپ و توزیع رایگان کتاب ناسخالتواریخ مربوط به شرح حال حضرت فاطمه(س)، اهدای جلیقه الماس به بارگاه حضرت علیبن ابیطالب(ع) در نجف، اهدای پرده مروارید به آستان حضرت حسینبنعلی(ع) در کربلا و... از جمله موقوفات و کارهای نیک انیسالدوله است.
پشت سر این موقوفات و پل انیسالدوله داستانی خواندنی است از حضور زنی مشترع در دربار و نقشآفرینی به نفع نیازمندان و فقرا و تظلمخواهی دردمندان. سرنوشت انیسالدوله حکایتی جالب از دختر فقیری است که وقتی در کسوت یک کارگزار درآمد به علت خیرخواهی و زندگی مشترعانه و سابقه کوخنشینیاش توانست در مسیر دین و مردم نقشآفرینی کند.
منتشر شده در همشهری محله منطقه ۲۲ در تاریخ ۱۳۹۶/۲/۱۹