تنها فرزند مقتول که اصرار داشت قاتل پدرش هر چه زودتر قصاص شود، شب عید قربان خواب عجیبی دید و قاتل پدرش را بخشید.

به گزارش همشهری آنلاین، ماجرای این جنایت به سال ۹۵ برمی‌گردد. ۲۷ آبان آن سال گزارش قتلی در بازار آهن تهران به پلیس اعلام شد و تیمی از کارآگاهان جنایی برای بررسی موضوع راهی محل حادثه شدند.
تحقیقات نشان می‌داد که درگیری میان ۲نفر از آهن فروشان بازار رخ داده و یکی از آنها با ضربات چاقو به‌شدت زخمی شده که پس از انتقال به بیمارستان جانش را از دست داده است. مقتول مردی بود ۳۷ساله و قاتل نیز از هم صنفی‌های او در بازار آهن بود که با توجه به سرنخ‌های موجود خیلی زود بازداشت شد.

متهم به قتل که ۳۵ساله بود در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد و با قرار قانونی بازداشت شد. وی گفت: با مقتول در بازار آهن کار می‌کردم و همکار بودیم اما از مدتی قبل به‌دلیل اینکه با یکدیگر مراوده‌های کاری و مالی داشتیم دچار اختلافاتی شدیم. این اختلافات مالی میان ما شدت پیدا کرد تا اینکه روز حادثه با هم درگیر شدیم و من درحالی‌که به‌شدت عصبانی بودم، کنترلم را از دست دادم و با چاقو ضرباتی به مقتول زدم اما قصد کشتن او را نداشتم. وی ادامه داد: وقتی شنیدم او فوت شده به‌شدت ناراحت شدم و پشیمانم.

متهم به قتل پس از بازسازی صحنه جنایت روانه زندان شد و پس از مدتی در شعبه دهم دادگاه کیفری پای میزمحاکمه رفت. در جلسه محاکمه اولیای دم درخواست قصاص قاتل را کردند و به این ترتیب عامل جنایت با حکم دادگاه به قصاص محکوم شد. هرچند با اعتراض قاتل، پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد اما قضات دیوان نیز مهرتأیید بر حکم صادر شده زدند و به این ترتیب پرونده به شعبه دوم اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد تا مقدمات اجرای آن فراهم شود.

در شرایطی که قرار بود عامل جنایت به‌زودی پای چوبه دار برود و قصاص شود، پسر مقتول که تنها فرزند مقتول بود دیروز راهی دادسرای جنایی تهران شد و به‌خاطر رضای خدا و احترام عید قربان قاتل پدرش را بخشید و با گذشت وی، قاتل از چوبه دار و مجازات مرگ گریخت.

برای آرامش روح پدرم، قاتلش را بخشیدم

پسر ۱۶ساله است می‌گوید وقتی پدرش را از دست داد ۱۰سال بیشتر نداشت. او که تا چند روز قبل اصرار داشت قاتل پدرش را بالای چوبه دار ببیند و مجازاتش کند، از تصمیمش برای بخشیدن او می‌گوید.

چه اتفاقی افتاد که باعث شد این تصمیم بزرگ را بگیری و به قاتل پدرت زندگی ببخشی؟

شب عید قربان خواب عجیبی دیدم که هنوز وقتی جزئیات خوابم را به یاد می‌آورم حیرت‌زده می‌شوم.  انگار که پدرم از آن دنیا برایم پیغام فرستاد تا قاتلش را ببخشم. من بارها خواب پدرم را دیده بودم اما این‌بار ماجرا فرق می‌کرد. هربار او را خوشحال می‌دیدم اما این‌بار در حال قربانی کردن یک گوسفند بود. به من گفت از خونخواهی گذشت کن و قاتلم را ببخش. او  چند بار  این جمله را تکرار کرد و از من خواست تا به قاتلش زندگی ببخشم.

بعد از آن وحشت‌زده از خواب پریدم. نزدیک به اذان صبح بود. حیرت زده بودم و به سراغ مادرم رفتم. او را از خواب بیدار کردم و برایش جزئیات خوابم را شرح دادم. او هم گفت که بارها خواب پدرم را دیده که پیغامش بخشش بوده است. مادرم آرامم کرد و گفت درخواست پدرت بخشش قاتلش است. من هم منتظر نشستم تا ساعت کاری اداره‌ها شروع شود و بعد به همراه مادرم و وکیل‌مان راهی دادسرای جنایی شدیم و قاتل پدرم را بدون هیچ چشمداشتی بخشیدم.

نظر مادرت چه بود؟

مادرم بارها خواب پدرم را دیده بود. او هم هر بار پس از دیدن خواب پدرم، ‌به بخشش فکر می‌کرد اما وقتی می‌دید من اصرارم بر قصاص است حرفی نمی‌زد و می‌گفت کاری را انجام بدهم تا دلم را آرام کند.

حالا که قاتل پدرت را بخشیده‌ای چه احساسی داری؟

احساس می‌کنم روح پدرم آرام گرفته است. از وقتی حکم قصاص قاتل پدرم تأیید شده و او در آستانه مرگ قرار گرفته است، او به خواب مادرم می‌آید و پریشان است. انگار مرده‌ها هم از امور این دنیا آگاه می‌شوند، نمی‌دانم هرچه هست من امروز با بخشش قاتل پدرم آرام گرفته‌ام و مطمئنم روح پدرم نیز در آرامش است.

برگردیم به روز حادثه، ‌از همان روز درخواستت قصاص قاتل پدرت بود؟

وقتی پدرم را از دست دادم ۱۰سال بیشتر نداشتم. با این حال خشمی از قاتل پدرم در دلم بود و از او نفرت داشتم که حق زندگی را از پدرم گرفت و من در آن سن کم یتیم شدم. در همه این سال‌ها بارها جای خالی پدرم را احساس کرده‌ام اما با تقدیر نمی‌توانم بجنگم. یادآوری آن روزها و اتفاقات تلخی که برایم افتاد و توفانی به پا شد، ‌عذابم می‌دهد. به همین دلیل بود که دلم می‌خواست قاتلش قصاص شود.

اما پدرم روح بزرگی دارد و یادم است که وقتی زنده بود همیشه از بخشش صحبت می‌کرد به جای انتقام. ‌ ای کاش هیچ وقت کسی جای ما قرار نگیرد.  چون سخت‌ترین تصمیم دنیا، ‌تصمیم درباره حق زندگی و مرگ یک انسان دیگر است.

خانواده قاتل هم برای رضایت تلاش می‌کردند؟

بارها به مقابل خانه ما آمدند و درخواست بخشش کردند. حتی قاتل هم از زندان با ما تماس می‌گرفت و درخواست بخشش می‌کرد. پشیمان بود و آنطور که شنیدم در زندان همه از او راضی‌اند.  او می‌گفت توبه کرده و در همه این سال‌ها با عذاب وجدان زندگی کرده است. 

منبع: روزنامه همشهری

برچسب‌ها