این شهر در اوایل قرن بیستم یکی از بزرگترین شهرهای دنیا محسوب میشد و بزرگترین مرکز تجاری آسیا بود، اما طی دوران مائو شکوه و جلال خود را از دست داد. در کمتر از یک قرن دوباره شانگهای اعتبار گذشتهاش را باز یافت و آنگونه که از معماری مدرن آن بر میآید، اکنون این شهر جایگاه خود را دوباره بهعنوان یکی از بزرگترین موتورهای اقتصادی جهان به سرعت به دست میآورد.
براساس گزارشی که در سایت ملزومات انعکاس یافته است، این شهر یکی از مهمترین مراکز بزرگ تجاری جهان محسوب میشود و تمرکز مراکز گردشگری در شانگهای باعث شده تا این شهر بیش از پیش رشد کند. 18 بنای بلند مرتبه بالای 200 متر در این شهر سیمایی جذاب به این شهر داده است. وجود برج تلویزیونی مروارید مشرق با 468 متر ارتفاع بر شکوه این شهر قدیمی افزوده است و به آن جذابیت خاصی داده است. شانگهای یکی از شهرهای پر جمعیت جهان است. هر چند داشتن جمعیت 1/13 میلیون نفری در کشوری مانند چین چندان به چشم نمیآید اما حضور این تعداد از شهروندان و ارائه خدمات شهری به آنها بیتردید کار توانفرسایی است.
وجود بناهای بلندمرتبه برای بندر شانگهای خالی از دردسر نبوده است تا آنجا که دردسری تازه برای این شهر از منظر مدیریتی بهوجود آورده است.برج سازی در بزرگترین شهر چین، شانگهای، برای جلوگیری از فرو رفتن و نشست کردن این شهر زیر وزن بتن و فلز محدودشده است! در این مورد باید توضیح داد که قسمتهایی از شهر شانگهای عمدتا بهدلیل سنگینی وزن ساختمانهای ساخته شده در دهه گذشته به میزان یک تا یک و نیم سانتیمتر در سال در حال نشست است. در طول دهه گذشته خط آسمان(skyline) شهر شانگهای به کلی تغییر کرده است.
به گزارش Saturday's China Daily شانگهای حدود 3هزار ساختمان دارای حداقل 18 طبقه را در خود جای داده و 2 هزار آسمانخراش پر ارتفاع دیگر نیز یا در حال ساخت و یا در مرحله نقشه کشی است.
ساختمانهای مرتفع شاید از دور ظاهر بدی نداشته باشند ولی باعث مشکلات متعددی میشوند، از جمله معضلی که در شانگهای رخ داده است.واقعیتی که از نظر ساکنین شهر(شانگهای)نیز دور نمانده مسدود شدن جریان هوا توسط این ساختمانها در طول تابستانهای گرم و طاقت فرسای 10 سال گذشته است.
از مشکلات دیگری که ساختمانهای بلند ایجاد میکنند با سختی روبهرو کردن عملیات اطفای حریق است.همچنین بیماریهای مسری در مناطقی که انبوهی جمعیت بالاست با سرعت بیشتری گسترش مییابد. شانگهای هماکنون منزلگاه بلندترین برج چین است و بلندترین برج جهان نیز در این شهر در حال ساخت است.
بهمنظور جلوگیری از نشست سطحی شهر شانگهای، باید احداث آسمانخراشهای جدید متوقف شود ولی با وجود این همه برجهای مرتفع ساخته شده و یا در حال ساخت این اقدام ناکافی بهنظر میرسد.
آنچه نام شانگهای را در عصر حاضر بر سر زبانها انداخته موضوع سازمان همکاری شانگهای است. سازمان همکاری شانگهای یا به اختصار SCO، سازمانی میاندولتی است که برای همکاریهای چندجانبه امنیتی تشکیل شده است. این سازمان در سال ۲۰۰۱ توسط رهبران چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان بنیان گذاشته شد. سازمان همکاری شانگهای در حقیقت ترکیب جدید سازمان «شانگهای ۵» است که در سال ۱۹۹۶ تأسیس شده بود، ولی نام آن پس از عضویت ازبکستان به «سازمان همکاری شانگهای» تغییر داده شد.
علاوه بر اعضای اصلی، ابتدا مغولستان در سال ۲۰۰۴ و یک سال بعد ایران، پاکستان و هند بهعنوان عضو ناظر به سازمان ملحق شدند.
پذیرفته شدن ایران به عضویت سازمان همکاریهای شانگهای به موضعگیری دو کشور بانفوذ عضو این سازمان، یعنی روسیه و چین بستگی خواهد داشت. هرچند موضعگیری چین و روسیه در مقابل برنامه هستهای ایران نسبتا نرمتر بهنظر میرسد، موضع سخت گیرانه آمریکا و غرب در رابطه با این قضیه امکان نخواهد داد که چین و روسیه به سادگی بتوانند ایران را به عضویت سازمان همکاریهای شانگهای بپذیرند. بعد از توافق اخیر چک و آمریکا در مورد استقرار بخشی از سیستم دفاع موشکی آمریکا در نزدیکی پراگ، مناسبات روسیه با آمریکا سردتر شده و ایران امکانات بیشتری را برای کسب حمایت روسیه به دست آورده است.
نقش این سازمان از زمان تاسیس آن تاکنون در منطقه افزایش یافته است. این سازمان، بر خلاف سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و پیمان ورشو سابق، هنوز یک معاهده دفاعی چندجانبه به شمار نمیرود.
سازمان همکاری شانگهای از دل رقابت قدرتهای بزرگ برسر منطقه ژئوپلیتیک آسیای میانه ظهور کرد. هدف اولیه تاسیس این سازمان، غیرنظامی کردن مرز بین چین و شوروی بود.
گروه «شانگهای ۵» در ۶ اردیبهشت ۱۳۶۵ برابر ۲۶ آوریل سال ۱۹۸۶ با امضای توافقنامهای بهمنظور «تعمیق اعتماد نظامی در مناظق مرزی» توسط رهبران وقت کشورهای قزاقستان، جمهوری خلق چین، قرقیزستان، روسیه و تاجیکستان بهوجود آمد. این کشورها مجدداً در تاریخ ۲۴ آوریل سال ۱۹۹۷ توافقنامهای بهمنظور «کاهش نیروهای نظامی در مناطق مرزی» در مسکو به امضا رساندند.
نشستهای کشورهای عضو شانگهای ۵ در سال ۱۹۹۸ در شهر آلماتی (قزاقستان)، در سال ۱۹۹۹ در بیشکک (قرقیزستان) و در سال ۲۰۰۰ در شهر دوشنبه (تاجیکستان) برگزار شد.
نشست این گروه در سال ۲۰۰۱ در شهر شانگهایچین برگزار شد. در این نشست نخست کشور ازبکستان بهعنوان عضو جدید پذیرفته شد که عملا نام گروه را به «شانگهای ۶» تغییر داد، سپس در ۱۵ ژوئن سال ۲۰۰۱، سران کشورهای عضو در نشستی ضمن قدردانی از عملکرد گروه شانگهای ۵، تأسیس «سازمان همکاری شانگهای» را به هدف افزایش سطح همکاریها اعلام کردند.
سران کشورهای عضو در ۱۷ خرداد ۱۳۸۱ (ژوئن ۲۰۰۲) در شهر سن پترزبورگ کشور روسیه گرد آمدند تا جزئیات اساسنامه سازمان را - شامل اهداف، ساختار و راهکارها - به بحث و بررسی بگذارند. پس از این توافقنامه موجودیت سازمان عملاً از نظر حقوق بینالمللی رسمیت پیدا کرد.
چارچوب توافقنامه همکاری اقتصادی کشورهای عضو پیمان نخستین بار در نشست مورخ ۲۳ سپتامبر ۲۰۰۳ تهیه و به امضا رسید. در این نشست رئیس دولت چین پیشنهاد کرد که برنامه بلندمدتی برای تشکیل منطقه آزاد تجاری در سازمان تهیه شود. وی در این پیشنهاد ضمناً چندین راهکار کوتاه مدت برای افزایش سطح بازرگانی در میان کشورهای عضو ارائه داد. یکسال پس از این پیشنهاد، در ۲۳ سپتامبر ۲۰۰۴، سندی شامل یکصد برنامه مشخص برای افزایش سطح بازرگانی میان کشورهای عضو به امضا رسید.
در نشست مسکو مورخ ۲۵ اکتبر ۲۰۰۵، دبیر کل سازمان اعلام کرد که طرحهای مشترک سازمان در زمینه انرژی دارای اولویت بالا هستند. این طرحها شامل کشف، استخراج و بهرهبرداری از حوزههای نفت و گاز و استفاده مشترک اعضا از منابع آب شیرین هستند.
اما در این غول آسیایی دغدغههای فرهنگی نیز وجود دارد تا آنجا که برخی میپرسند آیا شانگهای به راستی شهری تهی از فرهنگ است؟
زمانی که در مقالهای انتقادآمیز، شانگهای بهعنوان شهری که از نظر فرهنگی چیزی برای ادعا ندارد عنوان شد، این سؤال پیش آمد که به راستی آیا قدمتی 100 ساله برای داشتن فرهنگی ارزشمند کافی نیست؟ اگر چنین باشد کشوری چون آمریکا در مقایسه با چین و مصر، با تمدنی هزار ساله، حرفی برای گفتن ندارد. در واقع، آمریکا کشوری است بیهیچ معبد تاریخی یا دیوارهایی کهن با قدمتی 2 هزار ساله؛ کشوری عاری از آثار باستانی چند هزار ساله، اما این سرزمین خاستگاه فلسفه مدرن و بسیاری از کشفیات علمی بوده است. به این ترتیب، آیا میتوان نسبت بیفرهنگی به آن داد؟ به همین نسبت شانگهای نیز اگرچه چون پکن یا سوزهو قدمت تاریخی ندارد، اما از خاستگاههای مهم صنعت مدرن و مرکز اقتصادی چین به شمار میرود.
اگرچه تاریخچه این شهر قدمت چندانی ندارد، اما در سال 1890 مرکز تفکر و اندیشههای کشور چین به شمار میرفت. اگر فرهنگ را تنها در ظهور و جلوه هنرهایی چون فیلم و نمایش بدانیم، از آنجا که بسیاری از آنها نظیر اپراهای سنتی شهر بهدلیل نبود و گرایش نسل جوان به ادامه آنها از یاد رفته اند، در سطح جهان نیز بسیارند شهرهایی که به همین دلیل بسیاری از سنن و هنرهای دیرین خود را از دست دادهاند. بهطور اساسی میتوان گفت، فرهنگ، مربوط به مردم و جامعه بوده و برای آن چند تعریف و برداشت مختلف وجود دارد: نخست آنکه فرهنگ، کیفیتی درون خود مردم یا جامعهای است که از آنها نشأت میگیرد و چیزی است که به آنها اندیشیده میشود.
در تعریفی دیگر، فرهنگ به معنای باورها، عقاید و ویژگیهای خاص یک جامعه، قبیله یا گروه سنی مشخص است. با توجه به این تعاریف، میتوان گفت مردم شانگهای چون شهرشان تنها 100 سال قدمت دارند و هنوز به یک هزاره نرسیده تا فرهنگی غنی داشته باشند، در زمینه رفتاری و یا فعالیتهایی خود چیزی برای گفتن ندارند. اگر شانگهای به راستی کویری تهی از فرهنگ است، چگونه میتواند ستارگان ورزشی چون یائومینگ و لیوزبانگ را داشته باشد، چگونه میزبان رویدادهای جهانی ورزش است، چطور دانشگاههای ملی برجسته و مطرحی دارد، چرا هر ساله هزاران گردشگر، دانشجو و سرمایهگذار را به این شهر جذب میکند و چگونه ارزشمندترین نمونههای روزنامه نگاری جهان را بهوجود آورده است؟شهری با روحی زنده، در فضایی جهانی با ملتی که همواره آماده و سرزنده به فعالیت میپردازند تا بیاموزند به تازههای دنیا اشراف یابند و برای پیشرفت حرکت کنند.
بحث دیگر این است که آیا فرهنگ بیگانه بر فرهنگ چینیها تاثیر گذاشته و شانگهای ویژگیهای قومی خود را از دست داده و آیا بهدلیل علاقه آن به فراگیری زبان انگلیسی و میزبانی رویدادها و فستیوالهای غربی زبان انگلیسی تهدید برای آنها محسوب میشود و بالاخره آیا رشد اقتصادی و جهانی شدن استانداردهایشان سبب شده موسیقی، رقص و اپراهای سنتی آنها کم کم به فراموشی سپرده شود، در پاسخ باید گفت: نخست آنکه اقتصاد جهانی برای شانگهای، تخریب نبود، بلکه تنها فرهنگ داخلی آن را غنا بخشیده و به آن هماهنگی یکسانی داده است. ازسوی دیگر، چین و اروپا هزاران سال است که شاهراهی چون جاده ابریشم را برای تبادلات فرهنگی خود در اختیار دارند. دوم آنکه اگر فراگیری زبان انگلیسی تهدیدی برای هویت فرهنگی چین بود، نمیتوان توجیهی برای برنده جایزه نوبل فیزیک سال 1979 داشت چرا که وی با وجود آنکه چینی مقیم آمریکا بود، بیانات خود را با افتخار و اعتماد کامل به زبان چینی ایراد کرد.
اگر آموختن زبان انگلیسی تهدیدی فرهنگی به شمار میرفت، چگونه میتوانستند تلاشها و دستاوردهای خود را به مرزهای خارج از چین انتقال دهند؟ آیا میتوان از زبان که وسیله ارتباط است نه حکومت، برای انتقال اندیشه و فرهنگ بهرهای نبرد؟ در این میان آنچه جلوه بیشتری دارد، از میان رفتن نمایشها، رقصها، موسیقی و اپراهای سنتی چین به واسطه تهاجم فرهنگ غرب است که در 5 هزار سال قدمت طولانی با تغییرات سلسلهای و امپراتوریهای آن از یاد رفته و نوع دیگری جایگزین آن شده است.
این تغییر از سوی سلسلههای چینی صورت گرفته، نه خارجیها چرا که در هر عصر و دورهای نوآوری خاصی انجام یافته که گذشته را کمرنگتر کرده است. و باز آیا میتوان تنها به این دلیل که از گیتار و پیانو بیش از سازهای سنتی استفاده میشود، این نوع موسیقی را جدا از فرهنگ چین دانست؟ شاید سالها پس از این نیز چیز دیگری جایگزین رفتارهای امروز شود چرا آنچه امروز بخشی از زندگی مردم است نیاز به گذشت زمان دارد تا از آن بهعنوان فرهنگ یاد شود؟
شانگهای در یک نگاه
- شانگهای بزرگترین پایگاه صنعتی چین است. بزرگترین مجتمع فولاد، پتروشیمی و بزرگترین کارخانه اتومبیل سازی، هواپیماسازی، کامپیوتر و... در این شهر مستقر است.
- شانگهای دارای بزرگترین شبکه تلویزیونی کابلی است.
- پرفروشترین روزنامههای چین در شانگهای منتشر میشوند.
- شانگهای بزرگترین مرکز مالی در سطح چین است. بزرگترین بازار بورس در شانگهای قرار دارد.
- بزرگترین منطقه آزاد تجاری- صنعتی چین در منطقه جدید پودونگ شانگهای واقع شده است.
- میزان تولید ناخالص داخلی (GDP) شانگهای بالاترین رشد را در سطح چین داشته است.
- بزرگترین ساختمان مالی آسیا در منطقه پودونگ شانگهای احداث شده است.
- بزرگترین برج تلویزیونی آسیا به ارتفاع 468 متر در شانگهای قرار دارد.