لرد بایرون، شاعر رمانتیک و جنجالی قرن نوزدهم که سال‌های آخر عمرش را در یونان سپری کرد، صاحب عمارتی اعیانی بود که به ضمیمه عنوانش، از عمویش به ارث رسیده بود. عمارت نیمه متروکی که آن زمان بایرون به آن نقل مکان کرد، امروز به دری مخفی برای ورود به زندگی رازآلود طبقه اعیان انگلستان قرن نوزدهم می‌ماند.

به گزارش همشهری آنلاین، شاعر و نمایشنامه‌نویس رمانتیک‏، جورج گوردون بایرون (۱۸۲۴-۱۷۸۸) معروف به لرد بایرون‏، یکی از چهره‌های رازآلود تاریخ ادبیات بریتانیا است. او هم‌زمان بدبین و آرمانگرا، شوخ‌طبع و هپروتی و سرسخت و باهوش بود. مشهور است که لیدی کارولین لمب، نویسنده و منتقد او را «دیوانه، بد و خطرناک برای شناختن» توصیف کرد. وقتی ده ساله بود، با درگذشت عمویش صاحب ارث و میراث شد و لقب لرد بایرون نیز به او رسید.

اولین شعرش بازخورد خوبی از جامعه منتقدان دریافت نکرد. او هم البته در جواب به منتقدان شعر طنزی سرود. او بعد از مهمانی‌ها و شب‌های دیرهنگام می‌نوشت: «اگر برای خالی کردن ذهنم ننویسم، دیوانه خواهم شد.» بایرون می‌گفت که او تنها به این انگیزه بیرون می‌رود که اشتهای تازه‌ای برای تنها شدن پیدا کند. البته بایرون به معنای امروزی نویسنده‌ای حرفه‌ای نبود‎؛ او به تعداد کلمات مشخصی در روز یا روز کاری اعتقادی نداشت. او اغلب سفر می‌کرد تا خود را به اتاق یا منظره الهام‌بخشی برساند. 

عمارت نیوستد ابی(Newstead Abbey)، خانه‌ای موروثی در جنگل شروود افسانه‌ای و احاطه‌شده در باغ‌هایی بی‌نقص، که شاعر انگلیسی سال‌های ۱۸۰۸ تا ۱۸۱۴ را در آن‌جا گذراند، به نوعی بازتاب‌دهنده روحیه دمدمی‌مزاج بایرون بود. او این عمارت را در ده سالگی به ارث برد؛ خانه‌ای تقریبا ویرانه و غیر قابل سکونت. هرچند در آن زمان برای پسربچه‌ای در زمانه او خانه‌ای رویایی بود: عمارتی کامل با اشباح و ارواح و داستان‌های عجیب و غریب رویدادهای خانوادگی.

نیوستد در قرن دوازدهم توسط پادشاه هنری دوم به عنوان صومعه آگوستینی ساخته شد و اجزای آن در طول قرن‌ها از بین رفت. جد بایرون، جان بایرون، آن عمارت را در قرن شانزدهم به خانه‌ای برای سکونت بدل کرد و از سنگ‌های صومعه برای تلفیق معماری گوتیک و تئودور در ساخت خانه استفاده کرد. 

در سال ۱۸۰۸، هنگامی که بایرون به این عمارت نقل مکان کرد، به سختی ۲۱ سال داشت و به تازگی در مجلس اعیان بریتانیا صاحب کرسی شده بود. بایرون برای بازسازی مکانی که مدت‌ها بود از پوسیدگی رنج می‌برد، کار چندانی نکرد. او از سالن بزرگ بارون به عنوان سالن شمشیربازی و تیراندازی استفاده کرد، محل کار خود را با جمجمه‌هایی که در محوطه املاک پیدا کرده بود، تزئین کرد و محل اقامت قبلی را به عنوان اتاق خواب خود بازسازی کرد. 

اتاق مجلل، تخت سایه‌بان آن که با منسوجات گلدار و برنج فرفورژه مزین شده است، به جا مانده از دوره بازسازی گسترده خانه توسط صاحب بعدی آن، دوست دوران کودکی بایرون، توماس ویلدمن است. اضافات و بازسازی‌های بعدی سبک‌های رنسانس، ویکتوریایی و نئوگوتیک را در بر می‌گیرد. در باغ، بنای یادبودی برای سگ بایرون، بوتسواین، ساخته شده که روی آن نوشته شده قصیده‌ای برای یک سگ‎، که البته بسیار بزرگتر از یادبود خود بایرون است.

بایرون احتمالا به خاطر سوابقش در روابط عاشقانه، در ۲۸ سالگی انگلستان را برای همیشه ترک کرد. مدتی به سوئیس رفت و اوقاتش را با پرسی و مری شلی گذراند، بعد راهی ایتالیا شد و چند سال در این کشور زندگی کرد. در آخر به یونان رفت و در جنگ استقلال یونان با عثمانی،به یونانی‌ها کمک کرد.  او در ۳۶ سالگی در یونان پس از یک دوره بیماری و البته در حالی که برای مردم آن کشور قهرمان محسوب می‌شد، درگذشت و پیکرش به زادگاهش بازگردانده شد. 

منبع: لیت‌هاب و گاردین

برچسب‌ها