تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۳۸۷ - ۱۸:۱۷

حسن سبحانی*: واژه سیاست دارای مفهومی از تدبیر و مصلحت است و این به معنای آن است که در گفتار یا اعمال سیاستمدارانه منطقا باید کاردانی و درایت لحاظ شود.

به همین دلیل هم است که سیاست در اصطلاح وضعیتی را تجربه می‌کند که در آن جامعه به نحوی از تضادها و ناهمگونی‌های خود می‌کاهد و به سمت همزیستی، جهت‌گیری و حرکت می‌کند.

با لحاظ این توافقات در علم سیاست باید بررسی کرد که سیاسیون ما و کسانی که کار سیاسی می‌کنند تا چه میزان درایت و تدبیر مورد انتظار سیاست را در قول و فعل خویش متجلی می‌کنند؟

آنچه می‌تواند در این خصوص به عنوان معیار قرار گیرد، منافع ملی و ملاحظه آن است و ما فکر می‌کنیم هرگاه اهل سیاست با نهادهای حاکم و مستقر در قدرت به‌گونه‌ای مواجه شده که از توافقات آنها خوشحال ‌شوند و از کاستی‌ها و تصمیمات غیرقابل دفاع آنان انتقاد کنند، در آن صورت هم درایت و تدبیر و مصلحت را - که جوهره کار سیاسی است - اعمال کرده‌اند و هم با نقادی، استمرار تصمیمات ناصحیح یا ناقص را در معرض تصحیح قرار می‌دهند و عامل تغییر جهت‌گیری نهادهای حاکم می‌شوند که در نهایت از آنجا که ارتقا به سمت پیشرفت و توسعه را نوید می‌دهد، سببی برای خوشحالی جامعه است.

از سوی دیگر همین مفهوم از سیاست بر ارکان و اجزای نهادهای حاکم نیز باید ساری و جاری باشد؛ به گونه‌ای که آنها نیز از نقد سیاست‌هایشان دفاع کنند و عملا نشان دهند که آنچه قابلیت بی‌توجهی و بی‌اعتنایی می‌یابد تخریب است که عنایت به آن همه را از کسب منافع ملی دور می‌کند؛ لیکن نقد در اولین فرصت مورد توجه واقع می‌شود زیرا یاری‌رسان و توفیق‌دهنده ارکان قدرت نیز هست.

آنچه در جامعه ما به عنوان سیاست و کار سیاسی می‌گذرد هر چند کاملا عاری از تدبیر و درایت و مصلحت سنجی ماندگار نیست لیکن به نشانه‌ای از در حال توسعه بودن کشور و به‌خصوص در مواردی که به منافع گروه‌های رقیب برای کسب قدرت مربوط می‌شود آمیختگی بسیاری با بی‌تدبیری و سوءدرایت دارد و به همین دلیل هم هست که عاملان در قدرت نه امکان یاری‌شدن از طریق نقد را می‌یابند و نه فرصت باورکردن نقد از سوی رقیب سیاسی را دارند.

زیرا فرض بر آن است که دیگران نه به نیت رفع مشکلات بلکه به داعیه تخریب روش و منش کسانی که در قدرت هستند فعالیت می‌کنند؛

در حالی که منطقا در همین جامعه در حال توسعه نیز نباید موضوع تا این اندازه عمیق باشد بلکه به نظر می‌رسد بسیاری از منتقدان از آن بابت که شیوه نقد را نمی‌دانند بر نقد خودشان جامه تخریب می‌پوشانند؛

در حالی که دل در هوای منافع ملی دارند و بسیاری از عوامل قدرت با‌ سوءتفاهماتی که دارند هر بیان و نظری از رقیب سیاسی را با سوء نظر آنان هماهنگ می‌یابند، بنابراین اصولا به آن اعتنایی نمی‌کنند و این است که باید گفت، گویی بسیاری از سیاسیون ما سیاست
 نمی‌دانند.

* عضو هیات علمی دانشگاه تهران