تهرانی‌ها ضرب‌المثلی داشتند با این مضمون که «آنچه از دزد باقی مانده،‌گیر رمال می‌افته.» و معمولاً این اصطلاح را زمانی به کار می‌بردند که کسی دچار مشکلی شده بود و به جای مدیریت کردن آن، بیشتر به آن دامن زده و مشکل را بزرگ‌تر می‌کرد.

اما بشنوید از چگونگی شکل‌گیری این ضرب‌المثل در کوچه‌پسکوچه‌های پایتخت. ماجرا از این قرار است که در روزگاران نه چندان دور تهران کسانی که مالشان را دزد می‌برد برای پیدا کردن مال‌شان به رمال‌ها مراجعه می‌کردند. رمالان هم معمولاً از سادگی این افراد سوءاستفاده می‌کردند و گاهی یک سوم و حتی نصف مال سرقت شده را از فرد مالباخته اجرت می‌گرفتند.

معمولاً هم کار رمالی رمال‌ها جواب نمی‌داد و دزد زده بعد از چند بار رفت‌وآمد و خرج پول بسیار خسته می‌شد و از مالش دست می‌شست و به این‌ترتیب هیچ‌وقت به مال و اموالش نمی‌رسید. در جلد دوم کتاب «طهران قدیم» اثر «جعفر شهری» آمده که در این مواقع هر وقت کسی از فرد مالباخته می‌پرسید که آیا کار رمال‌ها جواب داده و توانسته اموالش را پیدا کند، دزد زده با حسرت و اندوه بسیار پاسخ منفی می‌داد و می‌گفت: «هرچه برایم از دزد مانده بود‌‌گیر رمال افتاد.»