تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۰

همشهری آنلاین- علی کدخدازده: زلزله رودبار که آمد، بی‌نظمی در امداد رسانی مشهود بود. زلزله بم که آمد، عدم هماهنگی در امداد رسانی مشهود بود. زلزله غرب کشور هم همین ویژگی‌ را داشت.

دو روز اول خيلي‌ها حتي يك جرعه آب نداشتند و يا بيش از نياز زلزله‌زدگان چادر فرستاده شد اما به خيلي‌ها نرسيد. در برخي نقاط انبوه تجهيزات بود در پاره‌اي ديگر ساعت‌هاي حياتي نجات از دست رفت.

انبارها از آب و مواد غذايي پرشده اما دمپايي و پد بهداشتي كم است. پيكرها به خاك سپرده شده اما نظام حمايت از كودكان يتيم به صورت ساختاري در محل مستقر نيست.

تازه متوجه شديم كه پائيز است و دوباره بايد كاميون‌ها پلاستيك بار بزنند براي پوشش سرپناه‌ها. برق مجددا بازگشته اما از امروز قرار است سرويس بهداشتي موقت تهيه شود و خبري از حمام صحرايي نيست.

مردم گروه گروه به منطقه مي‌روند. نيروهاي نظامي و انتظامي مستقر، خواب به چشم ندارند و كمك مي‌كنند. كاروان‌هاي هلال احمر، وزارت بهداشت، وزارت نيرو و نظاير آن مشغول كار و رفت‌و‌آمد هستند. اما اين حجم انرژي مصرفي توسط مردم و نهاد‌ها، به همان اندازه بازده ندارد.

اصولا در كشوري زندگي مي‌كنيم كه اتلاف در آن زياد است؛ اتلاف انرژي، وقت، پول و...

بين گروه‌ها، سازمان‌ها، احزاب، فرهنگ‌ها و نظاير آن معمولا نوعي رقابت هست اما در مواقع بحراني همه يك صدا مي‌شوند؛ و با يك نيت؛ كمك به كاهش آلام. اما چرا حتي در اين مواقع نيز به رغم خواست قلبي و تلاش جدي همه، باز هم اين ميزان اتلاف و آشفتگي است؟

جامعه هميشه در شرايط تعادل واقعي و سازگاري واقعي قرار دارد. به عبارتي اگر گندم كاشته شود، گندم درو مي‌شود.

جامعه خونسرد و واقع‌گراست از اين روي به شعارها و آرزوها كاري ندارد. در جامعه‌اي كه بي‌نظمي در آن نهادينه شده نمي‌توان انتظار داشت در بزنگاه‌ها نظم برقرار شود؛ حتي اگر با تمام وجود خواهان آن باشيم.

در جامعه ما بيشتر نهاد‌ها و سازمان‌ها به راحتي مي‌توانند حرف و برنامه ديگر سازمان‌ها و نهادها را وتو كنند.

مثلا فرض بر اين است كه در يك استان، نهاد استانداري تصميم‌گير نهايي باشد اما واقعيت اين است كه چنين نيست.

فرض بر اين است كه فرماندهي سياست اقتصادي يك كشور در دست نهاد اجرايي باشد اما نه تنها چنين نيست بكله درون نهاد اجرايي نيز سياست واحد ديده نمي‌شود.

وظيفه اصلي و راهبردي آموزش و تربيت كودكان با كدام نهاد است؛ نهاد خانواده، نهاد آموزش و پرورش، نهاد‌هاي فرعي آموزشي، صدا و سيما، نهاد‌هاي ديني و فرهنگي؟ معلوم نيست و هيچ كس مسئوليت آن را بر عهده نمي‌گيرد؟

امنيت ملي به عنوان يك موضوع مهم كشوري را چه نهادي رصد مي‌كند و كدام نهاد شاخص تشخيص رسمي آن است و اصلا تعريف مورد وثوق از امينت ملي را كدام نهاد يا ساختار مي‌دهد كه ديگران خود را با آن تنظيم كنند و بر اساس آن حركت كنند؟ مشخص نيست.

پاسخگوي نهايي در خصوص حذف تيم فوتبال جوانان بالاخره كيست؟ تصميم گير نهايي در مورد حضور يا عدم حضور بانوان در ورزشگاه‌ها كيست؟ متولي طراحي و نظارت بر كنترل مصرف آب در كشور كدام نهاد يا سازمان است؟ كدام نهاد مي‌تواند براي كاهش آلودگي هوا، بايد قدرت اقدام رسمي و قطعي داشته باشد؟ همه قوا از عدم اجراي درست اصل 44 قانون اساسي انتقاد دارند، چه سازمان يا نهادي بايد پاسخگوي آن باشد؟ افراد متخلفي كه به مجازات زندان محكوم مي‌شوند بايد در زنداني با مديريت واحد مستقر شوند، آيا همه زندان‌ها زير نظر سازمان زندان‌هاست؟ مسئول كنترل و حمايت از كودكان كار كدام سازمان يا نهاد است؟ پاسخگوي كيفيت آموزش عالي و ضعف ارتباط آن با صنعت كدام نهاد است؟ 


موارد، بسيار بيشتر از آن چيزي است كه آمد. جامعه ما در وضعيت "تفسيري" قرار دارد. احتمالا سخنگوهاي رسمي براي بسياري از اين پرسش‌ها، پاسخ‌هاي كاغذ نوشته و رسمي دارند. اما زندگي اجتماعي به سخن‌هاي رسمي كار ندارد به اقدامات و واقعيت‌هاي عملي كار دارد و بر اساس آن تربيت مي‌شود.

در "جامعه تفسيري" هر نهاد و سازمان و حتي افراد با تفسير و نيت خود اقدام مي‌كنند و با همان تفسير نيز در بزنگاه‌ها از زير بار مسئوليت و پاسخ‌دهي شانه خالي مي‌كنند.

تا در بر اين پاشنه مي‌چرخد، زلزله ديگر هم هيمن شرايط را خواهد داشت همانطور كه بعد از زلزله بم همين را نوشتم و شد. اين ناشي از هوش نويسنده نيست بلكه متاثر از منطق كنش‌هاي اجتماعي است.

برچسب‌ها