همشهری دو - امید‌ مهد‌ی‌نژاد‌: حسین بن علی- سلام خدای بر او- حج به‌جای آورد و عبدالله بن‌عباس و عبدالله بن جعفر با او بودند.

 آنگاه هركه از مردان و زنان بني‌هاشم در ميان حج‌آورندگان بودند جمع آورد و هركه از انصار كه مي‌شناخت. پس پيغمبراني فرستاد تا همراهان رسول را كه به صلاح و بندگي شهره‌اند و حج مي‌گزارند گرد آورند و از آنان احدي فرو نگذارند. ساعتي بعد، 700تن يا كمي بيش در خيمه‌گاه حسين در منا گرد آمدند كه اكثر از تابعان و اندك از اصحاب بودند.

آنگاه حسين در ميان آنان به سخن برخاست و پس از حمد خداي، گفت: «اين طاغوت با ما و پيروانمان آن كرده كه ديده‌ايد و دانسته‌ايد و بدان گواهي داده‌ايد. اينك از شما پرسشي دارم. اگر آنچه مي‌گويم راست است به راستي‌ام گواهي دهيد و اگر كذب است انكارم كنيد. و شما را به حق خداوند بر شما و به حق رسول بر شما و به حق قرابتم با رسول، آنگاه كه از اين‌‌جاي رفتيد و آنچه مي‌گويم به ديگران رسانديد و ياورانتان را فراخوانديد، آنان را به آنچه از حق ما مي‌دانيد فرا بخوانيد كه مي‌ترسم اين حق فراموش شود. مي‌ترسم حق واژگون گردد و از ميان برخيرد. اگرچند خداوند نور خويش را به تمامي مي‌پراكند، ولو كافران را خوش نيايد».

آنگاه هرآنچه از قرآن كه در حق ايشان نازل شده بود، خواند و راز گشود و هر حديث از نبي كه در باب او و پدرش و مادرش و برادرش بود روايت كرد و صحابي مي‌گفت: «آري آري، شنيديم كه رسول اين فرمود» و تابعي مي‌گفت: «آري آري اين را از صحابه شنيده‌ايم».

پس گفت: «شما را به خدا سوگند، كه اينها كه گفتم جز بر آن‌كس كه به او و به دينش وثوق داريد روايت نكنيد». آنان جمله شنيدند و شهادت دادند و پراكنده شدند.
و اين، قربِ سالي پيش از آن بود كه معاويه بميرد.