حجت الاسلام والمسلمین قرائتی: در قرآن، به اندازه توحید و شرک، روی هیچ‌چیزی تکیه نشده است. در این جلسه‌ سیمایی از تکیه بر خدا و تکیه بر غیر خدا را بحث می‌کنیم.


1 - خداوند، خالق، مالک، عالم و قادر. «لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْض» (بقره/255) هستی برای اوست. خالق است، «الَّذی خَلَقَ فَسَوَّی» (اعلی/2) کارایی همه‌‌چیز به‌دست اوست. آتش هم که می‌سوزاند با اراده خدا می‌سوزاند. چون اگر خدا نخواهد، آتش هم نمی‌سوزاند. همینطور که آتش ابراهیم را نسوزاند.
از یک تک سلول یک انسان ساخت. شما از آب و خاک چه می‌سازی؟ خشت، آجر، سرامیک و سفال، خداوند از خاک چه می‌سازد؟ چند صد رقم میوه، چند صد رقم گل. خدا بر هر کاری قادر است، خسته نمی‌شود. مثل چشم، یک نگاه به میخ بکن، یک نگاه به کوه بکن. برای چشم شما یکسان است.
2 - خداوند، عزّت بخش مؤمنان. معنای عزت این نیست که خانه و ماشین و تلفن دارد. عزت یعنی نفوذ ناپذیر. زمینی که سفت است، بیل می‌زنی فرو نمی‌رود، کلنگ می‌زنی فرو نمی‌رود، عرب‌ها می‌گویند: «ارضٌ عزاز» مؤمن عزیز است یعنی هرکاری می‌کنی، روحش را سوراخ کنی، سوراخ نمی‌شود. پولش بدهی، امضا کند، می‌گوید: رشوه نمی‌گیرم.
شاعر درباره امام حسین(ع) می‌گوید: تیرها بدنت را سوراخ کردند. اما آنچه نشد سوراخ کنی، در روح تو نفوذ نشد. ایمان به خدا به آدم عزت می‌دهد.
به که تکیه کنیم؟ «وَ تَوَکَّلْ عَلَی الْحَیِّ الَّذی لا یَمُوت» (فرقان/58) به کسی که «لا یَمُوت» نمی‌میرد. همه می‌میرند.
3 - خداوند، هادی و حامی اهل ایمان. خوبان را حمایت می‌کند. «وَ هُوَ یَتَوَلَّی الصَّالِحینَ» (اعراف/196) متولی افراد صالح است. خدا قول داده تو اگر صالح باشی، من به تو کمک می‌کنم.
4 - دل‌ها دست خداست. «فی قُلُوبِهِمُ الرُّعْب» (احزاب/26) رعب یعنی ترس. یک سوسک در خانه می‌آید. همه جیغ می‌کشند. می‌گویی: بابا سوسک که شاخ ندارد. زهر ندارد، دندان ندارد. اصلاً سوسک کاری ندارد. ولی همه خانه جیغ می‌کشند. خدا خواسته باشد وحشت بیندازد یک سوسک بس است.

این خدا، اما غیرخدا چه؟

5 - غیرخدا، عاجز و فانی. با دست خودشان، با سنگ بت می‌تراشیدند. بعد مقابل مجسمه زار زار گریه می‌کردند. قرآن می‌گوید: بابا این روح ندارد، عقل ندارد، فهم ندارد. تو برایش گریه کنی، یا بخندی، «قالَ أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ» (صافات/95)
آنهایی هم که وجود دارند عاجز هستند. «لَنْ یَخْلُقُوا ذُبابا» (حج/73) فانی هستند. «کُلُّ شَیْ ءٍ هالِک» (قصص/88)
6 - کار برای خدا، باقی و ماندگار. تخم مرغی را که شما رنگ می‌کنی، با یک خرده آب دهان پاک می‌شود. اما دم طاووسی که خدا رنگ کرده، هرچه هم شلنگ بگیری پاک نمی‌شود. شما برای سالگرد جدّ خودت حاضر نیستی پول بدهی اما برای امام حسین پول می‌دهی. چون جدّ شما طبیعی مرده، امام حسین در راه خدا رفته است. گچ‌کارها یک اصطلاحی دارند، می‌گویند: گچ باید کشته شود، گچ مرده دیوار را سفید می‌کند. گوسفند را بکشی، گوشتش حلال است. گوسفند خودش بمیرد گوشتش حرام است.
7 - غیرخدا، عامل رکود یا سقوط. دیگران عامل رکود هستند. مرا رشد نمی‌دهند، «فَکَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماء» (حج/31) به غیرخدا تکیه نکن، سقوط می‌کنی. امیرالمؤمنین می‌فرماید: قیمت تو بهشت است، ارزان خودت را بفروشی، به یک کف و سوت و صلوات، باخته‌ای. «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَی غَیْرِکَ» (شرح نهج‌البلاغه/ج6/ص178) باختند آنهایی که خودشان را با غیرخدا معامله کردند.

برچسب‌ها