علی پزشکی: دکتر غلامرضا اعوانی سال‌هاست به مقوله علم، حکمت و تمدن اسلامی دلمشغول است و در این مورد صاحب‌نظر و دیدگاه‌های خاصی نیز هست.

 اگرچه ایشان علم را در زمره علوم الهی می‌بیند اما معتقد است که برای پیشرفت و توسعه علمی باید تعریف دقیق علم و علوم‌انسانی را تبیین کنیم. او معتقد است که این علوم اکنون به هر دلیلی در کشور ما مغفول مانده و در مورد آن قدری غفلت شده است و قدری هم دست‌اندر‌کاران به علوم دیگر بیشتر توجه کرده‌اند. دکتر اعوانی، عضو پیوسته فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران است و همچنین ریاست انجمن بین‌المللی فلسفه اسلامی (ISIP) ،عضویت در هیأت‌مدیره فدراسیون بین‌المللی انجمن‌های فلسفه جهان (FISP) و ریاست بخش فلسفه اسلامی آن از دیگر مسئولیت‌های کنونی دکتر اعوانی است.

  • امروز یکی از مسائل مهم علمی کشور، مسئله علوم‌انسانی است. اهمیت علوم‌انسانی را در چه می‌دانید؟ برای حل معضلات علوم انسانی چه باید کرد؟

علوم‌انسانی همانطور که از نامش مشخص است، با انسان ارتباط دارد. انسان پیچیده‌ترین موجود در کل نظام هستی است. تنها انسان است که در میان موجودات، مظهر همه اسماء الهی است. انسان می‌خواهد و می‌تواند هرچه را که شناختش امکان دارد، بشناسد. چیزی نیست که متعلق به علم انسان نباشد. در قرآن که کتاب حکمت است، خداوند در آیات ابتدایی سوره بقره، راجع به تعریف انسان می‌گوید: «خداوند همه اسماء خودش را به انسان آموخت» (یعنی در وی قرار داد). خداوند با اسماء خود شناخته می‌شود. انسان، مظهر همه اسماء خداوند است. فرشتگان با آن عظمت وجودی‌شان، مظهر صفاتی از صفات الهی‌اند، اما‌ شأن انسان این است که مظهر همه اسماء الهی است. این انسان روح هم دارد. روح، حضور خداوند در ماست. بنابراین ما تمام صفات الهی را در خود داریم و بالقوه، انسان کامل هستیم. انسان خلاصه هستی است و تمام مراتب وجود در او هست؛ یعنی خداوند در یک وجود، تمامی مراتب وجود را خلاصه کرده است. بنابراین خودشناسی از اهمیت والایی برخوردار است: «من عرف نفسه، فقد عرف ربه». انسان اگر خودش را بشناسد، خدایش را شناخته است و شناخت انسان و خداوند از طریق علوم‌انسانی بیشتر از علوم دیگر میسر است. شعار سقراط، شعار ساده‌ای است که بر سردر معبد دلفی نوشته شده است: «ای انسان خودت را بشناس». بنابراین اهمیت علوم‌انسانی بر هیچ‌کس پوشیده نیست. علوم‌انسانی وجود انسان را در این جهان، در آن جهان و در ارتباط با خداوند از وجوه مختلف تبیین می‌کند.

این علوم اکنون به هر دلیلی در کشور ما مغفول مانده ‌است. قدری غفلت شده است و قدری هم دست‌اندرکاران به علوم دیگر بیشتر توجه کرده‌اند. بحمدالله 12، 10سالی است که علوم‌انسانی مورد توجه قرار گرفته. ما نباید از گذشته خود غفلت کنیم. کارهای بزرگی پیرامون علوم‌انسانی در فرهنگ ایران‌زمین انجام شده است و منابع عظیمی از گذشتگان خود در اختیار داریم. گذشتگان ما در سطح جهانی آثاری دارند که اکنون هم مورد توجه است، اما وجه برتری ما نسبت به گذشتگان این است که منابعی اکنون در اختیار داریم که مثلا در اختیار ملاصدرا یا ابن‌سینا نبوده است. آثار و متون مهم فرهنگ‌های دیگر در اختیار ماست؛ ولی به‌عنوان مثال ابن‌سینا هیچ علم دقیقی درباره فرهنگ هند و چین نداشته است. ما در علوم‌انسانی ضعیف هستیم. باید کار کنیم و به نکات ذیل توجه ویژه داشته باشیم:
- درخصوص علوم‌انسانی نباید حکم کرد که چه‌کسی و چه چیزی بنویسد. این علوم مانند چشمه جوشیدنی است و تزریق‌کردنی نیست. علوم‌انسانی ما، باید به‌صورت خودجوش و به صرافت طبع متعالی شود.
- این علوم با کثرت توجه و استفاده از منابع سرشار گذشته و وضع موجود ما، خوا‌ه‌ناخواه پیشرفت می‌کنند.
- و نکته آخر اینکه از شناخت فرهنگ‌های دیگر و مطالعه متون دیگر مکتب‌های دنیا نباید غافل شد و باید متون اصلی همه مکتب‌ها را خواند؛ به‌عنوان مثال بحث‌های مکتب‌های هند و چین و دیگر فرهنگ‌ها می‌توانند مکمل بحث‌های ما باشند. امروزه منابعی را در اختیار داریم که هرگز بزرگان ما در گذشته به آنها دسترسی نداشته‌اند.

  • جنابعالی معیارهای پیشرفت علمی را در چه می‌دانید؟

اساس دانشگاه‌های غربی از عالم اسلام گرفته شده است و اسلام حق بزرگی برگردن غرب دارد. اسلام دانش یونانیان را گرفت و بسط و ارتقا داد. تحول عظیمی که در عالم اسلام صورت گرفت، همه علوم را دگرگون کرد و علوم از اینجا به عالم غرب رفت. وقتی متون اسلامی از سال 1096میلادی به‌دست مسیحیان افتاد، شهر تولدو یا طلیسطله در اندلس یا اسپانیای امروز مرکز ترجمه شد. به‌عنوان مثال بیشترین ترجمه پس از انجیل، متعلق به کتاب قانون ابن‌سینا بود که قرن‌ها تدریس می‌شد.

ترجمه این کتاب‌ها و متون دیگر اسلامی، باعث پدیدآمدن دانشگاه به‌معنای امروزی کلمه شد و دانشگاه‌های بزرگی چون آکسفورد، کمبریج و پاریس در پی آن به‌وجود آمدند و پس از آن بود که صدها دانشگاه دیگر یکی پس از دیگری تأسیس شد. اینها همه تحت‌تأثیر متون اسلامی به‌وجود آمد. پس از آن غربیان به سراغ متون یونانی رفتند و علوم یونان را احیا کردند.

این دانشگاه‌ها سنتی داشتند که آن را حفظ کردند و معیارهایی داشتند که این معیارها باقی ماند. آنها حق دارند که ادعا کنند معیار و سنتی برای پیشرفت علم دارند. ما دانشگاه‌های خود را حفظ نکردیم و عمر آنها کوتاه بود. در واقع، سنت باقی ماند اما دانشگاه از بین رفت. ما در عالم جدید، سنت و معیار را از غرب گرفتیم. علم بدون معیار نمی‌تواند باشد. امروز دانشگاه، یک نهاد جهانی است و ما نیز باید معیار داشته باشیم تا بتوانیم رقابت کنیم اما باید بدانیم که علم آنها چگونه ظهور و بروز کرده است. آنها در پیشرفت علمی خود به کیفیت توجه کردند و از متون اسلامی و دیگر متون بهره‌بردند و صاحب علم شدند. ما اکنون دانشمندانی داریم که ورای این معیارها هستند. معیار کمیت در دانشگاه‌های غربی، ممکن است که لازم باشد اما کافی نیست.

علم در سنت ما کمی نیست بلکه کیفی است. ما باید بیشتر از اینها به کیفیت توجه کنیم. اگر ایران را با کشورهای دیگر مقایسه کنیم، ایرانیان چه در عالم اسلام و چه در عالم غیراسلام، بزرگ‌ترین دانشمندان و علوم را داشته‌اند. ‌شأن و عظمتی که ایرانیان داشته‌اند و خدمتی که به علم، به‌خصوص علوم اسلامی کرده‌اند، از مقام بالایی برخوردار است.

این موارد اقتضا می‌کند که ما به علم به‌معنای گذشته توجه کنیم. صرف‌نظر از ضروریاتی که دنیای امروز دارد، مسئله کیفیت علم، همانند گذشته باید مورد عنایت ما باشد. ابن‌سینا اگر امروز بود، شاید هزار مقاله می‌نوشت، ولی ابن‌سینا را عظمت فکری، کیفیت دانش و قله‌های دانشی که به آنها دست یافته، ابن‌سینا کرده است. اگر ما بتوانیم به آن قله‌ها برسیم، مسئله کمیت هم خودبه‌خود حل می‌شود. به قول معروف چون که صد‌ آید، نود هم پیش ماست. در غرب به قله‌های دانش و کیفیت توجه ویژه شده است و می‌شود و دانشگاه‌ها به علوم‌انسانی نیز بسیار توجه می‌کنند. بهترین دانشگاه‌های دنیا، بهترین رتبه را در علوم‌انسانی دارند.

  • اکنون فرهنگستان علوم به‌عنوان یک نهاد متولی حوزه علوم در کشور چه نقشی در بررسی وضع علم ما و پیشبرد مرزهای دانش می‌تواند داشته باشد؟

فرهنگستان علوم مجمع بهترین دانشمندان علوم این کشور است؛ دانشمندانی که با دقت فراوان و پس از بحث‌ها و نظرات مختلف موافق و مخالف میان دانشمندان با رأی‌گیری انتخاب می‌شوند. فرهنگستان علوم نزدیک به 50عضو پیوسته و 150عضو وابسته و همکار مدعو دارد که همگی در زمره دانشمندان طراز اول این کشورند؛ بنابراین از لحاظ علمی مرجعی به جامعیت فرهنگستان در کشور نمی‌توان پیدا کرد. حیف است که از این دانشمندان استفاده بهینه نشود. فرهنگستان نهادی است تعریف‌شده و در سطح بالا که از لحاظ علمی کارهایی در توانش است که در توان مراکز سیاستگذاری علمی دیگر نیست. دو مسئله وجود دارد؛ یکی اینکه تاکنون از فرهنگستان‌ها چه استفاده‌ای شده است؟ و دوم اینکه بعد از این چه استفاده‌ای خواهد شد؟ این دو مسئله حائز اهمیت است.

یکی از وظایف فرهنگستان بالا بردن سطح علمی کشور است؛ یعنی ترسیم افق‌های بالای علم بر عهده فرهنگستان است. این کارها کم‌وبیش در فرهنگستان انجام شده ولی خیلی بیشتر از اینها امکان‌پذیر است. باید سطح امکانات فرهنگستان بالا رود. دانشمندان این کشور در بسیاری از مسائل علمی، راهبردی و سیاستگذاری علمی کنار گذاشته شده‌اند. به‌نظر من اگر از فرهنگستان نظر بخواهند و در تصمیم‌گیری‌ها و سیاستگذاری‌های علمی کشور لااقل آن را طرف مشورت قرار دهند، به حل مسائل کمک می‌شود. هیچ رقابت و دشمنی‌ای هم وجود ندارد بلکه فرهنگستان در فضای دوستانه می‌تواند یک بازوی مشورتی خوب باشد. البته در بعضی موارد از فرهنگستان نظر خواسته شده و انصافا به‌نظر فرهنگستان توجه شده است اما این موارد اندک است و باید بیشتر شود.

به‌طور خلاصه باید بگویم که فرهنگستان ‌شأن بالایی دارد. اگر می‌خواهیم سطح علم و دانشگاه‌های کشور پیشرفت کند باید به حرف دانشمندان و مجامعی مثل فرهنگستان گوش کنیم. تنها حسن‌نیت کافی نیست. ورود در بحث‌ها و شناخت ماهیت آنها نیز مهم است و اعضای فرهنگستان می‌توانند طرف مشورت باشند. به‌نظرم اگر از فرهنگستان‌ها در مسائلی که گفته شد، استفاده بهینه شود، خودبه‌خود فعالیت فرهنگستان نیز بیشتر می‌شود و بیشتر به چشم می‌آید.

آخرین نکته هم این است که «فلسفه» در ایران نقش مهمی داشته و دارد. اکنون می‌بینیم که بسیاری از مسئولان این کشور فلسفه خوانده‌اند و حکمت می‌دانند. در رأس ایشان حضرت امام راحل قرار دارند که یک حکیم بودند و حکمت ایشان نقش مهمی در پیشبرد اهداف این انقلاب داشت. این مسئله اتفاقی نیست. بنابراین از فلسفه نمی‌توان روگرداند. در فرهنگستان نیز استادان فلسفه و حکمت هستند و اتفاق مبارک این است که ریاست فرهنگستان بر عهده یک فیلسوف گذاشته شده است. این موضوع می‌تواند به بسیاری از فعالیت‌های فرهنگستان، مسائل علمی و فرهنگی مرتبط با فرهنگستان، وظایف و افقی که می‌تواند فرهنگستان در پیشرفت و ارتقای سطح علم، دانش و فرهنگ کشور ترسیم کند، کمک کند.

برچسب‌ها