تاریخ انتشار: ۲ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۵:۲۶

یونس شکرخواه: این یادداشت مروری دارد بر کتاب ۲۲۶ "قدرت‌هایی برای رهبری" (قدرت رهبری / قدرت‌های لازم برای رهبری) اثر جوزف نای که انتشارات دانشگاه آکسفورد در فوریه سال ۲۰۰۸ منتشر کرده است

جوزف نای[۱] لیبرال را می‌توان نقطه مقابل ساموئل هانتینگتون[۲] محافظه‌کار به شمار آورد. اما او به دلیل نوع مشاغل در دولت و دانشگاه؛ نوع رابطه‌اش با رسانه‌ها و نیز نوع آثارش می‌تواند لولای عمل و نظر در عرصه فعل وانفعالات آکادمی و قدرت برای سیاست خارجی آمریکا با تمرکز بر خاورمیانه باشد.

کتاب ۲۲۶ صفحه‌ای او به نام "قدرت‌هایی برای رهبری"[۳] (قدرت رهبری / قدرت‌های لازم برای رهبری) که انتشارات دانشگاه آکسفورد در فوریه سال ۲۰۰۸ منتشر کرده است، از همین زاویه اهمیت فراونی دارد. این کتاب دارای یک مقدمه و پنج فصل است:

فصل اول: رهبری[۴]

فصل دوم: رهبری و قدرت[۵]

فصل سوم: گونه‌ها و مهارت[۶]

فصل چهارم: هوش بافتمندانه[۷]

فصل پنجم: رهبران خوب و بد[۸]

کتاب در عین حال یک ضمیمه نیز دارد.

جوزف نای متولد سال ۱۹۳۷ است. او پس از اخذ دکتری در سال ۱۹۶۴ در دانشکده علوم سیاسی دانشگاه هاروارد[۹] به تدریس پرداخت. نای که رئیس دانشکده کندی دانشگاه هاروارد[۱۰]؛ رئیس شورای اطلاعات ملی[۱۱]؛ (هماهنگ کننده برآوردهای اطلاعاتی برای رئیس جمهور آمریکا) دستیار وزیر دفاع[۱۲] در امور امنیت بین‌المللی در دولت بیل کلینتون و نیز دستیار معاون وزیر خارجه[۱۳] آمریکا بوده است؛ نظریه نئولیبرالیسم[۱۴] را در سال ۱۹۷۷به همراه رابرت کوهن[۱۵] در کتاب قدرت و وابستگی متقابل[۱۶] مطرح ساخت. آن‌ها در این کتاب ضمن تائید مقوله رئالیسم؛ لیبرالیسم را در کانون توجه قرار دادند

از دیگر سو، نام جوزف نای با عبارت قدرت نرم[۱۷] گره خورده است. بدون درک مباحث مرتبط با قدرت نرم؛ فهم آرای او دشوار است. مفهوم قدرت نرم توسط او به عرصه نظریه‌های روابط بین‌الملل وارد شده است و به همین سبب است که توصیه می‌کنم برگردان فارسی کتاب او "قدرت نرم: ابزارهای موفقیت در سیاست‌های جهانی"[۱۸] به عنوان پایه‌ای برای درک آرای وی مطالعه شود. این کتاب توسط انتشارات دانشگاه امام صادق (ع) به بازار نشر عرضه شده است.

"قدرت هوشمند"[۱۹]، برساخته دیگر جوزف نای، زمانی اوج گرفت که در دولت‌های کلینتون و اوباما به بخشی از ادبیات سیاسی تبدیل شد. [۱]

او در کتاب "قدرت‌هایی برای رهبری" که مثل همیشه مهارت‌های ساده‌نویسی روزنامه‌نگارانه؛ تجارب پژوهشی و چارچوب‌های نظری را توامان به کار گرفته است؛ فصول اول و دوم را به مقولات رهبری و رهبری و قدرت اختصاص می‌دهد و در این دو فصل به اهمیت رهبران؛ به درس‌های تاریخ در این زمینه‌ها و به تلقی‌های قهرمان‌انگارانه از رهبری و به طور کلی به مطالعات و پژوهش‌های مرتبط با زمامداری و رهبری می‌پردازد. بحث قدرت نرم دوباره در این فصل‌ها مورد تاکید قرار می‌گیرد و  به بحث قدرت پیروان[۲۰] پیوست زده می‌شود.   جانمایه حرف او در این فصول تکیه بر "آمیزه قدرت‌های سخت و نرم"[۲۱] است. اینکه مردم چه‌می‌خواهند (قدرت نرم) و زمامداران از مردم چه می‌خواهند (قدرت سخت).

جوزف نای در فصل سوم کتاب به گونه‌ها و مهارت‌های رهبری می‌پردازد و معتقد است رهبران شکل‌ها؛ گونه‌ها و ابعاد متفاوتی دارند. اما تاکید او عمدتا بر نوعی از کاریزمای جدید است که مدل‌هایش را در سازمان‌ها و جوامع دمکراتیک نوین می‌جوید.

جوزف نای در فصل سوم کتاب به یک گونه‌ سازی بزرگ دست می‌زند و در واقع شیوه‌های رهبری را به دو گونه تحولی[۲۲] و سوداگرانه[۲۳] تفکیک می‌کند.  (Nye, ۲۰۰۸)

از نگاه او رهبران تحولی عمدتا به ارتقای سطح آگاهی و به عبور دادن پیروان خود از سطح منافع شخصی می‌پردازند و رهبری کاریزماتیک فقط بخشی از این رویه مبتنی بر رهبری تحولی است و این در حالی است که به عکس؛ رهبری سوداگرانه؛ بر منافع شخصی و نگرش‌های مبتنی بر تنبیه و پاداش استوار است.  (pp. ۶۱-۶۲)

البته نای به هیچیک از این دو سویه و گونه نمی‌پیوندد؛ او نمی‌گوید بالاخره یک رهبر را باید دوست داشت یا از او ترسید.

از دیدگاه او رهبران می‌توانند در شرایط گوناگون و به عبارت بهتر در گستره‌ها و بافت‌های مختلف؛ به انتخاب‌های نرم و سخت از منوی موجود بپردازند (Nye, ۲۰۰۸, p. ۶۴)

فرمول نای در کتاب "قدرت‌هایی برای رهبری" تکیه رهبران مدرن بر قدرت‌های نرم و هوشمند و در عین حال تکیه بر شرایط متوازنی از قدرت سخت است. او از بسیاری از افراد و نظریه‌ها از روانشناسی فرویدی[۲۴] تا لینکلن و هیتلر[۲۵] مثال می‌آورد. اما شاید ملموس‌ترین مثال او رویه‌ها و رفتارهای جک ولش[۲۶] مدیر شرکت جنرال الکتریک[۲۷] باشد که در عین استفاده از رفتارهای بالا به پائین از مدیریت هوشمند عاطفی[۲۸] نیز استفاده می‌کند (Nye, ۲۰۰۸, p. ۶۳).

عبارت "مهارت‌های انتقادی"[۲۹] از تاکیدهای نای در همین بخش از کتاب است. او دوباره در اینجا بر آلیاژ قدرت‌های نرم و سخت تاکید می‌ورزد و برای جنبه نرم موضوع سه مهارت را گوشزد می‌کند: هوش عاطفی[۳۰](دیگران شما را چطور می‌بینند)، ارتباطات (موثر) و بصیرت (انتخاب قدرت نرم یا سخت یا هر دو با توجه به بافت حاکم) [۳۱]

هوش عاطفی؛ مدیریت بر خود؛ نظم و ظرفیت ایجاد همدلی در جذب پیروان تعریف می‌شود؛

ارتباطات در اینجا با صفت "موثر"[۳۲] همراه می‌شود؛

و بالاخره بصیرت؛ قدرت تصویر بخشی به ایده‌ها در بطن ارتباط‌ها در مسیر الهام بخشیدن به دیگران تعریف می‌شود.

جوزف نای در همین فصل از کتاب دو نوع از مهارت‌ها را نیز برای اعمال قدرت سخت (که در رهبری سوداگرانه مورد استفاده است) ضروری می‌داند: مهارت‌های سازمانی[۳۳] و  مهارت‌های سیاسی ماکیاولی. [۳۴]

مهارت‌های سازمانی از نظر جوزف نای؛ قدرت مدیریت ساختارها؛ جریان‌های اطلاعات و مدیریت سیستم‌های پاداشی در مسیر حفظ سازمان است.

مهارت‌های سیاسی ماکیاولی هم استفاده از انواع رویه‌های معطوف به قدرت سخت است که از نظر جوزف نای از ارعاب تا مذاکره را در بر می‌گیرند

هوش بافتمندانه عنوان فصل چهارم کتاب و ظاهرا  از غامض‌ترین بخش‌های کتاب جوزف نای است. اینجا پای چند متغییر در تبیین این هوش بافتمندانه به میان می‌آید و چیزی شبیه به یک رگرسیون چندمتغییره شکل می‌گیرد: "رهبری یک رابط قدرت است میان رهبران و پیروان؛ اما قدرت به بافت وابسته است" (۲۰۰۸, p. ۸۵)

اگر چه به نظر می‌رسد که جوزف نای در این بخش از کتاب می‌خواهد بر مقولاتی چون بافت فرهنگی، توزیع منابع قدرت، نیازها و مطالبات پیروان؛ بحران‌ها و وضعیت‌های اضطراری و جریان‌های اطلاعات تاکید کند و در عین حال، هوش بافتمندانه را نوعی قدرت تشخیص روندها در مواجهه با دشواری‌ها و در عین حال قدرت تطبیق در شکل‌دهی به رخدادها اعلام کند (۲۰۰۸, p. ۸۸) اما او در این بخش عمدتا در حد تبیین و نظر دهی باقی می‌ماند و الگوی کاربردی مشخصی را به دست نمی‌دهد. فصل چهارم یا همان هوش بافتمندانه صرفا توضیح واضحات و می‌تواند در خوش بینانه‌ترین حالت نوعی مقدمه‌گویی برای یک نظریه قلمداد شود.

فصل پنجم با عنوان رهبران خوب و بد؛ دروازه خروج از کتاب است؛ دروازه خروجی که می‌تواند درب ورود به اتاق فکر جوزف نای درباره رهبران خوب و بد نیز باشد.

نای اعتراف می‌کند که: "یکی از مشکلات تعریف رهبران خوب و بد این است که راه‌هایی که مردم واژه خوب را به کار می‌برند؛ گنگ ومبهم است. " (p. ۱۱۱)

اما او در ارائه تعریف به خوانندگان کتاب؛ معیارهایی از رهبری خوب را به دست می‌دهد که درباره هر دو گروه رهبران تجاری و سیاسی صدق می‌کند. جوزف نای معیارهایش را در قالب اهداف؛ ابزارها و پیامدها طبقه‌بندی می‌کند: (p. ۱۱۲)

دو مفهوم رهبری خوب

خوب

موثر

اخلاقی

اهداف

توازن رئالیسم و ریسک در بصیرت

ارزش نیت‌ها؛ اهداف

ابزارها

کارایی ابزارها در قبال اهداف

کیفیت ابزارهای به‌کار رفته

پیامدها

موفقیت در کسب اهداف گروهی

نتایج خوب برای درون و بیرون گروه

البته نای در جنبه اخلاقیات با تکرار ماجرای رابطه بیل کلینتون و مونیکا لوینسکی اعلام می‌دارد که حفظ این جوانب در هر دو جنبه آشکار و خصوصی[۳۵] ضرورت دارد.

سایر ملاحظات مورد نظر او در رابطه با رهبران خوب و بد به موارد مشخصی چون خدمت به خود در برابر فریب خدمت به گروه؛   تمایز قائل شدن میان شیوه‌های رهبری تحولی و سوداگرانه، رهبران و نهادها، معنا و هویت، اخلاقیات پیروان، انتخاب ابزارها و نقش قدرت نرم خلاصه می‌شود.

جوزف نای پیروان خوب را نیز در دو عرصه طبقه‌بندی می‌کند: (p. ۱۳۶)

 پیروان خوب و بد

وفاداری اندک

وفاداری زیاد

تفکر مستقل[۳۶]

الینه شده

تفویض قدرت شده

تفکر پذیرا[۳۷]

منفعل

هم فرم

نای در واپسین سطور کتابش می‌گوید رهبری را نمی‌توان مقدمتا از کتاب‌ها فراگرفت (p. ۱۴۴) و به همین سبب است که او عمدتا بر درس‌های تاریخ و یافته‌های روانشناسی و نیز تبیین مهارت‌ها اکتفا می‌کند و به درستی خاطرنشان می‌سازد که تاریخ هنر، نقاش بزرگ خلق نمی‌کند، اما می‌تواند شم‌ها را توسعه و آموزش دهد.

او همه تلاشش را به خرج می‌دهد تا عصاره ادبیات و مهارت‌های مربوط به رهبری را در یک کتاب از عرصه‌های نظریه‌های سازمانی، روانشناسی و علوم سیاسی به توصیف بکشد؛ او سعی می‌کند تلفیق قدرت‌های نرم و سخت را نوعی قدرت هوشمندانه برای رهبری اعلام کند.

کتاب او؛ یا بهتر بگویم اودیسه روشنفکری جوزف نای به پایان می‌رسد؛ اما این پرسش بزرگ تاریخ که رهبران چگونه ظهور می‌کنند و چگونه یک تنه مسیر تاریخ را تغییر می‌دهند کماکان به قوت خود باقی می‌ماند.

[۱]. Joseph S. Nye Jr.  

[۲] . Samuel P. Huntington

[۳] . The Powers to Lead, Oxford University Press, February ۲۰۰۸

[۴] . Leadership

[۵] . Leadership and Power

[۶] . Types and Skills

[۷] . Contextual Intelligence

[۸] . Good and Bad Leaders

[۹] . Harvard University's Kennedy School of Government

[۱۰] . Dean of the Harvard University

[۱۱] . Chairman of the National Intelligence Council

[۱۲] . Assistant Secretary of Defense

[۱۳] . Deputy Undersecretary of State

[۱۴] . Neoliberalism

[۱۵] . Robert Keohane

[۱۶] . Power and Interdependence

[۱۷] . Soft Power

[۱۸] . Soft Power: The Means to Success in World Politics

[۱۹] . Smart Power

[۲۰] . The Power of Followers

[۲۱] . The Mixture of Hard and Soft Power

[۲۲] . Transformational Leadership

[۲۳] . Transactional Leadership

[۲۴] . Freudian psychology

[۲۵] . Lincoln, Hitler

[۲۶] . Jack Welch

[۲۷] . General Electric CEO

[۲۸] . Emotionally Intelligent Leadership

[۲۹] . Critical Skills

[۳۰] . Emotional Intelligence

[۳۱] . Vision

[۳۲] . Effective

[۳۳] . Organizational Skills

[۳۴] . Machiavellian Political Skills

[۳۵] . Public and Private Morality

[۳۶] . Independent Thinking

[۳۷] . Compliant Thinking

[۱]. Smart Power, The Huffington Post, November ۲۹, ۲۰۰۷

منبع: همشهری آنلاین