به شهادت تاریخ و وجدان، گسترش اسلام، پیش و بیش از آن که نتیجه راه‌های رسمی وشناخته شده مانند فتوحات باشد، محصول جذابیت‌های معنوی نهفته درآن است.

 گواه آن که شمار قابل توجهی از علاقه‌مندان به اسلام از فرهیختگانی هستند که پس از پیمودن راه‌های دشوار پژوهش، پویایی و صداقت، سرانجام در منزل اسلام بار افکنده‌اند. دکتر مصطفی محقق داماد در این مقاله، پس از مقدمه‌ای کوتاه در این‌باره، مواردی از این جذابیت‌ها را در سیره وگفتار برخی از این گروندگان برمی‌شمارد.


برای گسترش اسلام و نفوذ آن در جوامع مختلف، علی رغم وجود اختلاف وگونه‌گونی زمان‌ها و مکان‌ها، بی‌گمان می‌توان عنصری مشترک یافت. عنصر مشترک در نفوذ وگسترش حیرت آور اسلام در سرزمین‌های پهناور، آن هم در فاصله زمانی بسیار کوتاه، به گواهی اسناد ومنابع معتبر تاریخی، چیزی جز تأمین و فراهم ساختن همگانی ترین خواست‌های فطرت سلیم بشری نیست.

اگر برای اثبات این مدعا، در خصوص وقایع قرون اولیه اسلامی، به ارائه شواهد واسناد کهن نیازمند باشیم، برای فهم گرایش‌های اعجاب‌آور متفکران بزرگ قرون معاصر که در گوشه وکنار دنیا درکمال آزادی با مطالعه ومقایسه تعالیم ادیان مختلف، به دین اسلام گرویده ودر مقابل فشارهای سیاسی و هجوم تلخ‌گویی‌های همکیشان پیشین خود با قامتی استوار ایستاده و انگیزه خود راآورده‌های اسلامی اعلام داشته‌اند، راه چندان دور ودرازی را نباید بپیماییم.

اگر برای تحقیق در باره کیفیت وانگیزه گسترش اسلام در ایران، روم، هند وشرق دور در قرون اولیه وگذشته بیش از هزار سال پیش احتمالاً دچار چون و چرا باشیم ویا با مدعّی مواجه شویم، خوشبختانه جمال چهره هزاران متفکر معاصر شرقی وغربی گرویده به دین اسلام برای اثبات جذّابیت اسلام، حجت موجّه ماست.

حدود چهارقرن است که مسیحیت، اعم از کلیسای کاتولیک ویا سایر شعب مسیحیت، دارای سازمان تبلیغات مستقل، متشکل و منظم است. همه ساله گروهی ازکشیشان را با سیاست‌های از پیش تعیین شده آموزش می‌دهند و با صرف هزینه‌های بسیار سنگین، به اقصی نقاط جهان به مأموریت تبلیغاتی اعزام می‌کنند.

سازمان تبلیغات وابسته به مسیحیت از حمایت دولت‌های بزرگ مسیحی برخوردار است و اگر موفق شوند کسی را به آیین مسیحیّت در آورند، همه گونه تسهیلات مادی برای او فراهم می‌سازند. با وجود این، بنا برتحقیقات خود اروپاییان، تقریبا پیشرفت مسیحیت متوقف شده است و تبلیغات کشیشان، حتی در سر زمین‌های پررونق پیشین، مانند برخی از کشورهای آفریقایی نیز دیگر تأثیر چندانی در رواج مسیحیت ندارد.

در کتاب «دایره المعارف مسیحیت» که در دو جلد چاپ شده است صریحا آمده است که هم اکنون 437رادیوی کاتولیک در ایتالیا به زبان‌های مختلف مشغول تبلیغ مسیحیت هستند، ولی باز هم گریز از مسیحیت امری مسلم است.

در حالی که علی رغم مجهز نبودن مسلمانان به سازمان تبلیغاتی متشکلی همانند ارگان‌های تبلیغاتی مسیحیان و فقدان اعتبارت و امکانات مالی، اسلام همچنان به پیشرفت خود حتی در صنعتی‌ترین کشورهای جهان ادامه می‌دهد و روز به روز بر اعتلا وکشش آنان افزوده می‌شود، تا آن جا که قدرت‌های بزرگ مسیحی را به شگفتی همراه با نگرانی واداشته است.

 راز گسترش

این پرسشی است که در درجه نخست برای خود مسیحیان مطرح شده است. موجب خوشبختی است که در میان انبوه گرویدگان به اسلام دانه‌های درشت، چهره‌های تابناک علم وادب و متفکران نامدار صاحب قلم بسیارند که در آثار مکتوبشان پاسخ این پرسش را به صراحت داده‌اند.

 آن چه این نوشته در صدد بیان آن است، همان چیزهایی است که در نوشته‌های متفکرانی که با مطالعه به اسلام گرویده‌اند آمده است و من می‌کوشم آن‌ها را با استناد بیان کنم. مطالعه آثار متفکران گرویده به اسلام نشان می‌دهد که برای آنان عناصر جـــذاب در اسلام، مختلف وگوناگون است، ولی چند نکته در اغلب آثار آنان مشترک است؛ مثلا اغلب ‌از سادگی‌ اصول‌ اسلام‌ و از سازواری‌ این‌ اصول‌ با عقل‌ ومنطق‌ سخن‌ می‌گویند‌. برخی نیز به عدالت و‌ مساوات‌ اسلامی‌ اشاره می‌کنند.‌ سرگذشت‌ برخی‌ از اینان‌، که‌ در سرزمین‌ خود هیچ‌ کم‌ نداشتند و باز هم‌ به‌ مسلمانی‌ روی‌ آوردند، شگفت‌انگیز است‌. برای نمونه می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

 کنت دو بنوال

کلـود الکساندر کـنت‌ دو بنوال
 (Claude Alexandre comte de Bonneval) به‌ سال‌ 1675 در یکی‌ از توابع‌ شهرستان‌ لیموژفرانسه به‌ دنیا آمد. در نوجوانی‌ به‌ نیروی‌ دریایی‌ فرانسه‌ پیوست‌ و در 26 سالگی‌ (1701 میلادی‌)، با درجه‌ سرهنگی‌ به‌ گارد سلطنتی‌ انتقال‌ یافت‌.

ولی‌ به‌ علت‌ درشت گویی به‌ معشوقه‌ لویی‌ چهاردهم‌، مغضوب‌ شد. در نتیجه‌ از خدمت‌ به‌ فرانسه‌ چشم‌ پوشید و به‌ ارتش‌ اتریش‌ پیوست‌. در مدت‌ 22 سال‌ اقامت‌ در اتریش‌، در جنگ‌های‌ متعدد‌ شرکت‌ جست‌ و به‌ درجه‌ ژنرالی‌ رسید. اما در آن‌ جا هم‌ مغضوب‌ و زندانی‌ شد. پس‌ از آزادی‌ از زندان‌ در سال‌ 1729 به‌ ترکیه‌ عثمانی‌ پناهنده‌ شد و اسلام‌ آورد و نام‌ احمد بر خود نهاد.

 واقعه‌ مسلمان‌ شدن‌ کنت‌ دو بنوال‌ و پیوستن‌ او به‌ ارتش‌ ترکیه‌ در دنیای‌ مسیحیت‌ آن‌ روزگار بازتاب‌ نامطلوبی‌ داشت‌ و مسیحیان‌ معتقد را از کنت‌ و ژنرال‌ پیشین‌ متنفر کرد. از این‌ رو داستان‌های‌ بسیار درباره‌ او رواج‌ دادند و اسلام‌ آوردن‌ او را مصلحتی‌ و برای‌ انتقام‌ گرفتن‌ از کسانی که‌ موجب‌ طرد او از اتریش‌ شده‌ بود دانستند. اما گروهی‌ از آزاد اندیشان‌ این‌ گونه‌ توجیهات‌ را نپذیرفتند و در پیِ کشف‌ علت‌ واقعی‌ مسلمان‌ شدن‌ کنت‌ برآمدند.

 یکی‌ از آنان‌ ولتر بود که‌ از دیرباز به‌ تحقیق‌ در باره‌ اسلام‌ پرداخته‌ بود و اینک‌، پس‌ از سال‌ها جفا در حق‌ پیامبر، و به‌ دنبال‌ مطالعاتی‌ پیگیر در مستندترین‌ نوشته‌های‌ روزگار خود، گرایشی‌ نسبت‌ به‌ اسلام‌ در او پدید آمده‌ بود.(1) از این‌ رو بسیار مایل‌ بود که‌ بداند چه‌ انگیزه‌ای‌ کنت‌ را به‌ اسلام و مسلمانی‌ راه‌ نموده‌ است‌.

 ولتروقتی نوشته‌های کنت را پس از مرگش دید در جواب‌ شوالیه‌ چنین‌ نوشت‌: «نمی‌دانم‌ در این‌ محمد [ص‌] چه‌ چیزی‌ وجود دارد که‌ اعجاب‌ همه‌ را برمی‌انگیزد». (2)

 نوشته‌ بنوال‌ در ولتر تأثیر بسیار نهاده است‌. از همین‌ تاریخ‌ بود که‌ ولتر در داوری‌ خود در باره‌ پیامبر اسلام‌(ص) تجدید نظر کرد و به‌ دفاع‌ از آیین‌ او پرداخت‌.

دلایلی‌ که ولتر‌ برای‌ اثبات‌ برتری‌ اسلام‌ نسبت‌ به‌ مسیحیت‌ اقامه‌ کرد نیز همان‌ دلایلی‌ بود که‌ کنت‌ دو بنوال‌ در خاطرات‌ خود به‌ آنها استناد جسته‌ بود؛ از جمله این که:«محمد(ص‌) آیین‌ خداپرستی‌ را به‌ جهانیان‌ آموخت، زکات‌ و کمک‌ به‌ همنوع‌ را واجب‌ دانست‌، قمار و شراب‌ و دیگر اسباب‌ لهو و لعب‌ را تحریم‌ کرد... آیینش‌ همان‌ آیین‌ ابراهیم‌ حنیف‌ است‌ که‌ همیشه‌ وجود داشته‌ است‌، ولی‌ یهودیان‌ آن‌ را تحریف‌ کرده‌اند...»(3)

 بدین‌ گونه‌ راهی‌ که‌ بنوال‌ برگزید و دلایلی‌ که‌ برای‌ گرویدن‌ خود به‌ اسلام‌ اقامه‌ کرد، نه‌ تنها موجب‌ جلب‌ چند تن‌ دیگر از فرانسویان‌ و گرایش‌ آنان‌ به‌ اسلام‌ شد، بلکه‌ یکی‌ از بزرگ‌ترین‌ نویسندگان‌ قرن‌ هجدهم‌ یعنی ولتر را نیز تحت‌ تأثیر قرار داد و عقاید او را در باره‌ حقیقت‌ اسلام‌ دگرگون‌ کرد. ما در ذیل به نحوه گرایش خودولتر خواهیم پرداخت.(4)

 ولتر

شاید کمتر کسی از آشنایانِ با ادبیات جهانی است که نام «ولتر»(5) را نشنیده باشد. زندگی این فیلسوف فرانسوی تحولات عظیمی به خود دیده است. در مقطعی از عمرش یعنی ازحدودسال‌های 1705 تا 1742 میلادی که وی دوران دبیرستان را در دبیرستان لوئی کبیر (Louis La Grand) می‌گذراند، از اسلام به طور سطحی اطلاعاتی به گوشش رسید و به علت یافتن احساسی منفی، در تألیف نمایشنامه زشت و ناروای خرافات(فناتیسم) به گونه‌ای از پیامبر اسلام(ص) نام بردکه حتی پیروان سایر ادیان را نیز به خشم آورد.(6)

 انتقادات او از اسلام تا آن جا شهرت یافت که نویسندگان زیادی وی را «دشمن محمد» عنوان دادند.(7) ولتر به انتقاد بسنده نکرد و در پی آن شدکه راز گسترش اسلام و پیشرفت عظیم مسلمانان را دریابد. وی در مقطع بعد یعنی در سال‌های 1742تا 1763 به بعد به مطالعه وتحقیق در این باب پرداخت و با پشتکاری عجیب، منابع وآثار مربوط به تمدن ملل شرقی را بررسی کرد، ونتیجه آن شد که آثار این مقطع از زندگی او، همه، بیانگر پختگی او ست وگواهی می‌دهد که در باب گسترش اسلام وتحول معتقدات مسلمانان ونیز ریشه برخی آداب وسنن اسلامی به افکاری عمیق دست یافته و واقعیتهارادرک کرده است.

درمقدمه چاپ جدید نمایشنامه فناتیسم (1748م) او دیگر ولتر سابق نیست ومطالبی را آورده است که به هیچ وجه به آثار پیشین او شباهت ندارد. نگرش او نسبت به اسلام با تحول روبرو شده است و دیگر پیامبر اسلام(ص) راجاعل و دروغزن نمی‌نامد، بلکه با اعجاب تمام مردی می‌داندکه«بزرگ‌ترین انقلاب روی زمین را پدید آورده است»(8).

 ولتر این جمله را در مقطعی می‌نویسد که هنوز صراحتاْ به اسلام نگرویده وگویی هنوز در حال تحقیق و بررسی و تلاش برای رسیدن به حقیقت است. سرانجام به ستایش صریح و دفاع از اصول عقاید مسلمانان می‌پردازد. ستایش وی از اسلام در اثری تحت عنوان «گورستان خرافات» (La tombeau du fanatisme ) ونیز «شرعیات مردی شریف»
(a catechisme de l,honnete home) تاحد حماسه اوج می‌گیرد.

در اواخرعمر(1772م) ولتر کتابی تألیف کرد که عنوان آن چنین است: «سرانجام باید به سویی گرایید». منظورش این است که سرانجام باید دینی از میان ادیان را برگزید. وی در این کتاب آشکارا اسلام را از همه ادیانِ روی زمین برتر می‌داند.

 آثار اخیر ولترکاملاگواهی می‌دهد که آن‌چه وی رابه اسلام جذب کرده دو چیز است :
الف. معارف اسلامی: ولتر توحید را که نخستین اصل از اصول اعتقادی اسلام است، ستایش می‌کند و از خدای مسیحیت، که با تناقض همراه است، بیزاری می‌جوید.

 ولترچنان تحت تأثیر تعلیمات قرآن در باره توحید قرار گرفته که درآثارش خداوند را با همان تعبیرات سوره توحید ستوده است: «او قائم بالذات است. هیچ‌کس به او هستی نبخشیده ولی همه، هستی خود را ازاو دارند. هرگز نزاییده و هرگز زاییده نشده است. در سراسر کاینات بسان اونتوان یافت.»(9)

ولتردر آثارش به اعتقاد به قیامت نیزشهادت می‌دهد. او معتقد است که اعتقاد به وجود خدا مستلزم اعتقاد به روز جزاست(10).

ب. شریعت اسلامی: از نظر ولتر، شریعت اسلامی که تعلیم دهنده «همزیستی مذهبی» و «تسامح دینی» است، نشانه حقانیت آن است. وی در کتاب «باید به سویی گرایید» اسلام را«دینی معقول وجدی وپاک ودوستدار بشریت» می‌داند ومی گوید: «این‌ها نشانه حقیقت اسلام است، فضیلتِ «همزیستی مذهبی» را نیز به آن بیفزایید».(11)

 بولن ویلی یه

یکی دیگر از اشراف نامدار فرانسوی که در قرن هجدهم به اسلام روی آورد، «هانری کنت دوبولن ویلی‌یه» است. او آثار زیادی از خودبه جای گذاشته و در آخرین اثرش با نام «زندگی محمد» چنان از شخصیت پیامبر (ص) دفاع کرده که حساسیت بسیاری از مسیحیان را فراهم ساخته است. نوشته وی در زمان حیاتش چاپ نشد.

 هفت سال پس از مرگ وی در سال 1729 یکی از ناشران انگلیسی به نام«ژان گانیی» استاد زبان عربی در دانشگاه اکسفورد که از حرمت واعتبار فراوان برخوردار بود، پیشنهاد کرد که نوشته‌های«بولن ویلی‌یه» را ویرایش و برای چاپ آماده کند.

 «گانیی‌یه» در نامه‌ای ازاو خواست که دست‌نوشته‌هارا برای او بفرستد و قول داد که چنانچه محتوای آن را مغایر با «دین مبین مسیح»نیابد، به ویراستاری و رفع کاستی‌های آن همت گمارد. ناشر که از نامه او به طرز تفکر «گانیی‌یه» پی برده بود، سال بعد بدون مشورت با وی کتاب را به چاپ رساند.

گانیی یه با دیدن کتاب سخت برآشفت وافسوس خورد که چرا نتوانسته است «این دیو ملعون (کتاب بولین ویلی یه) را در نطفه خفه کند و او را یکراست به دوزخ بفرستد». سپس به منظور نقد کتاب بولن ویل یه، کتابی که خودش به زبان لاتینی درباره پیامبر اسلام نوشته بود به فرانسه ترجمه کرد؛ مقدمه مفصلی برآن افزود و در سراسر آن با استناد به روایات مجعول و یا تحریف شده، کوشید داوری‌های بولن ویلی یه را تکذیب کند.(12)

بولین ویلی یه در کتاب خود، چه آورده بود که این چنین احساسات مذهبی گانیی یه، استاد نامدار دانشگاه اکسفورد، را برانگیخت؟ پاسخ این است که«بولین ویلی یه» علی رغم فشار انبوهی از تبلیغات علیه پیامبر اسلام(ص) درمجامع غربی، به صراحت نوشته است: «محمد (ص‌) قانون‌ گذاری‌ بزرگ‌ و خردمند بود که‌ دینی‌ مهذّب‌ برای‌ جهانیان‌ به‌ ارمغان‌ آورد. خداوند که‌ بر همه‌ چیز آگاه‌ است‌، او را فرستاد تا مسیحیانِ گمراه‌ را متنبّه‌ گرداند، بت‌ها را خرد کند، ایرانیان‌ خورشید پرست‌ را مطیع‌ سازد و آیین‌ خداشناسی‌ را از دیوارهای‌ چین‌ تا سواحل‌ اسپانیا بگستراند.»(13)

 او درجای دیگر نوشته است: «بنابراین‌، مشیت‌ الهی‌ بود که‌ پیامبر اسلام‌ را به‌ کاری‌ چنین‌ سترگ‌ برانگیخت‌ و آن چه‌ مبلغان‌ متعصب‌ مسیحی‌ در باره‌ او گفته‌اند افسانه‌های‌ کودکانه‌ای‌ بیش‌ نیست‌. همین‌ گونه‌ است‌ داستان‌ بحیرا یا سرجیوس‌ مسیحی‌ و ابن‌ سالم‌ یهودی‌. چگونه‌ ممکن‌ است‌ محمد(ص‌) در طول‌ بیست‌ و سه‌ سال‌ رسالت‌ خود و در شرایط‌ مختلفِ تبعید و هجرت‌ و جنگ‌ و پیروزی‌ و شکست‌، همواره‌ یک‌ راهبِ مسیحیِ «نادان‌» و یا یک‌ خاخام‌ یهودیِ «نادان‌تر از او را» همراه‌ داشته‌ باشد تا بتواند با آنان‌ مشورت‌ کند؟

 و چگونه‌ می‌توان‌ نظام‌ فکری‌ عمیق‌ و اصیل‌ اسلامی‌ را، که‌ از خداشناسی‌ واقعی‌ و از فطرت‌ انسان‌ برخاسته‌ است‌، نتیجه‌ مشورت‌ با چنین‌ کسانی‌ دانست‌؟ تحقق‌ آن چه‌ محمد(ص‌) انجام‌ داد تنها در سایه‌ نبوغ‌ عظیم وفوق بشری‌ که‌ خداوند به‌ او عطا فرموده‌ بود، میسر شد. محمد(ص‌) سجایایی‌ عالی‌ و فصاحتی‌ فوق‌ بشری‌ داشت‌، چندان‌ که‌ می‌توانست‌ نادان‌ترین‌ و خردمندترین‌ مردم‌ روزگارِ خود را به‌ آسانی‌ متقاعد سازد و به‌ دین‌ اسلام‌ معتقد گرداند».(14)

 «آیین‌ او چنان‌ بر فطرت‌ انسان‌ منطبق‌ است‌ که‌ برای‌ تبلیغ‌ آن‌ هیچ‌ نیازی‌ به‌ جبر و قهر نیست‌. کافی‌ است‌ اصول‌ آن‌ را به‌ مردم‌ بفهمانند تا همه‌ به‌ آن‌ بگرایند. از این‌ رو اسلام‌ در مدتی‌ کمتر از 40 سال‌ در قلب‌ نیمی‌ از مردم‌ روی‌ زمین‌ جای‌ گرفت‌».(15)

‌ هانری کربن

در زمان خود ما شادروان پروفسور «هانری کربن» شیفته معارف اسلامی به روایت شیعی می‌شود و برای دریافت معارف اهل بیت (ع) به ایران می‌آید و مدت مدیدی به منظور فراگیری این معارف از سرچشمه اصلی آن در ایران سکنی می‌گزیند واز محضر عالمان بزرگ شیعی از جمله علامه طباطبایی کسب فیض می‌کند.

 او عاشق معارف اهل بیت (ع) است واین واقعیت در آثار مختلف وی مشهود است. در اثر گرانسنگش «درباره اسلام ایرانی»(16) در 4 مجلد می‌خواهد بگوید ایرانیان قرائت خاصی از اسلام دارند که همان قرائت شیعی است.

مهم ترین کاری که کربن کرد معرفی معنویت تشیع به جهان غرب بود. پیش از او تشیع را یک مذهب سیاسی ویا به تعبیر دیگر نهضتی سیاسی اجتماعی محض می‌دانستند و به معنویت تشیع توجهی نداشتند.

او معتقد بود اگر ما تشیع را فقط به جنبه‌های سیاسی و اجتماعی محدود کنیم، در شناخت آن دچار اشتباهی بزرگ شده ایم. می‌گوید: «اولین و آخرین توجیه و تبیین تشیّع، آگاهی وشعوری است که تشیع از خود، از جهان، از انسان، از معنای حقیقی وحی، از امام و از مبدا و از معاد دارد».(17)

به نظر کربن تعالیم ائمه(ع) منشأ تأملات فلسفی قرار گرفته و فلسفه و به طور کلی علوم عقلی اسلامی، نشأت گرفته از تعالیم آن بزرگواران است. در حالی که مستشرقان سعی کرده اند تا حیات عقلی اسلامی را بر گرفته از یونان معرفی کنند.

آن چه کربن را مجذوب ساخته بود تنها و تنها معارف اهل بیت (ع) است. وی به صراحت در باره اقامتش در ایران می‌نویسد: «من یک پژوهشگرم، یک زائرم، یک مسافرم، یک باز دید کننده مفتون، مفتون عرفان شیعی، عرفای بزرگ شیعه. من زیبایی این بار گاه جلال را نشان می‌دهم».(18)

مرحوم استاد آیت الله حاج شیخ مرتضی حایری اعلی الله مقامه نقل فرمودند که از مرحوم علامه طباطبایی پرسیدم که‌هانری کربن با چه معتقداتی از دنیا رفت؟ گفت: به نظر من او یک شیعه واقعی و پیرو اهل بیت‌(ع) و مؤمن به تمام معارف خاندان پیامبر بود که دار فانی را وداع کرد.

 کوپر

در این جا به تجربه شخصی در زندگی خود اشاره می‌کنم: به خاطر دارم در سال‌های 53بود که مرحوم استاد شهید مطهری با من در قم تماس گرفتند و کوپر را به من معرفی کردند. او از لندن آمده و مدتی در دانشگاه جندی شاپور تدریس کرده بود. علاقه‌مند به آشنایی با معارف اسلامی به‌خصوص علوم عقلی اسلامی بود. فارسی نمی‌د انست. به پیشنهاد شهید مطهری قرار شد سلسله مباحثی را برای او مطرح کنم.

آن بزرگوار از طریق مطالعه مسلمان شده‌بود و به هیچ وجه تظاهر به این امر نمی‌کرد. گاه که در اتاق تنها بود، بسیار نماز می‌خواند و بعدها به من گفت که نمازهای دوران گذشته را قضا می‌کند. عاشق معارف اسلامی بود. در حالی که تمام خانواده اش مسیحی بودند، او یک مسلمان واقعی و شیعه اهل بیت بود. خدایش رحمت کند.

 اینک وقت آن است بگوییم که این همه مواهب و اشتیاق‌ها و تب و تاب‌ها، ثمره وجود روحانی پیامبر اسلام(ص) است.‌ای رسول گرامی اسلام!‌ای پیامبر رحمت!‌ای خسروعالم!
خسروا گوی فلک در خم چوگان تو باد
ساحت کون و مکان عرصه میدان تو باد
خدا تورا به عظمت نگهدارد و مرام تو را تا ابد مستدام بدارد! هوالذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کلِّه(19) 


 پانوشت‌ها

1. نک‌: جواد حدیدی‌، اسلام‌ از نظر ولتر، چاپ‌ پنجم‌، مرکز نشر دانشگاهی‌، 1374، صص‌ 204 - 231.
2. نک‌: همو، همان
3.همان
4. دراین جا مایلم برای صدیق دانشمندم شادروان مرحوم دکتر جواد حدیدی همکارعزیزمان درهیات علمی دایره المعارف بزرگ اسلامی طلب رضوان ورحمت واسعه حق متعال کنم. آن عزیز برای تحقیق در این‌ منظور، مجموعه‌ خطی مکاتبات‌ بنوال‌، تحت‌ شماره‌های‌ n.a.F. 5104, 9658, 13090 در کتابخانه‌ ملی‌ پاریس‌ را بررسی‌ و در اختیار اهل پژوهش قرارداد‌. آنچه من آوردم بخشی از فراوردهای ایشان بود.
5.فرانسوا ماری آروئه مشهور به ولتر(Voltaire francois Marie Aroute) (1694-1778م) فیلسوف فرانسوی ویکی از بزرگ ترین شخصیت‌های فرانسه در قرن هیجدهم.(فرهنگ معین)
6.نمایشنامه فناتیسم در سال 1739 با عنوان Mohamet ou le fanatisme به نمایش گذارده می‌شود واز همان آغاز خشم همه حتی پاپ را بر انگیخت.
7.حدیدی، دکترجواد، صداقت ولتر در ستایش از اسلام، مطبوع در مجموعه مقالات«رهروان حقیقت»، نشر دانشگاهی، تهران1380
8.کلیات فلسفی اسپینوزا، ج24ص555 به نقل از همو.
9.مرکور دو فرانس، آوریل سال 1745به نقل از همان
10.کلیات، ج24، ص 326به نقل از همو
11.کلیات، ج28ص547به نقل از همو.
12.حدیدی، همان، ص13
13. Boulainvilliers, Henri comte de..., La vie de Mahomet, Amsterdam, 1731, p.177.
14. همان‌، ص‌ 164.
5. همان‌، ص‌ 144.
16.En Islam Iranien 1975 این اثر گرانقدر با وجود آن که به زبان‌های مختلف از جمله عربی ترجمه شده است، ولی تاکنون به زبان فارسی ترجمه نشده. این کتاب خوشبختانه هم اکنون توسط انجمن حکمت وفلسفه ایران در دست ترجمه است.
17.زائر شرق، گردآوری و تدوین شهرام پازوکی، ص6.
18.یادی از‌هانری کربن، ص148
19.توبه/33. فتح/28. صف/9