اتوبوس تیم ملی هم در میان اتومبیلهایی که از ورزشگاه خارج میشوند، گیر افتاده. تماشاگرانی که به کنار اتوبوس تیم ملی میرسند، به شیشههای دودی اتوبوس دقیق میشوند و برای بازیکنان تیم ملی دست تکان میدهند، ولی ملیپوشان پس از تساوی ناامیدکننده مقابل قطر، حوصلهای برای ابراز احساسات ندارند. آنها ترجیح میدادند که در پایان بازی و در انتهای فصلی خستهکننده بلافاصله به خانه برمیگشتند، ولی مجبور شدند در تونل ورزشگاه منتظر کیروش شوند که به کنفرانس مطبوعاتی رفته بود.
کیروش هم در کنفرانس مطبوعاتی علاقهای به بحث با خبرنگاران نداشت. او به سؤالات جوابهای سربالا میداد و هر بار تأیید میکرد که بازی یکطرفه بود و تیم ملی فرصتهای زیادی را برای گلزنی از دست داد. در پایان اما چهره بهت زده خبرنگاران نشان میداد که هیچکدام قانع نشدهاند و ورزشگاه را با سؤالات بیجواب زیادی ترک کردند. آنها هم مثل مسئولان فدراسیون ترجیح میدهند با کیروش چالش نکنند، ولی درصورتی که بازیهای ضعیف تیم ملی ادامه پیدا کند، بعید است که این وضعیت پابرجا باشد.
از روزی که کیروش بهعنوان سرمربی تیم ملی فوتبال انتخاب شد، انتقاد از تیم ملی هم تبدیل به یک تابو شد. شهرت سرمربی پرتغالی حتی به مربیان قدیمی هم اجازه نمیداد که علیه او صحبت کنند. البته کیروش در شروع کارش بود و از طرف دیگر سیر صعودی تیم ملی هرچند شیب کمی داشت، اما راضیکننده بهنظر میرسید. تیم ملی در مرحله قبلی بازیهای خوبی به نمایش گذاشت که اوج آن برد 6 بر صفر مقابل بحرین در تهران بود و به همین دلیل کارشناسان تنها بازی ضعیف تیم را که در منامه اتفاق افتاد، بهحساب یک روز بد گذاشتند. اما در مرحله پایانی مقدماتی که فاصله جشن صعود و حسرت حضور میتواند تنها یک امتیاز باشد، دو نمایش ضعیف متوالی همه را نگران کرده است.
نخستین شکست تیم ملی در دوران کیروش در اردوی ترکیه و مقابل آلبانی رقم خورد. البته تیم ملی مقابل حریف اروپاییاش برتری نسبی داشت و از طرفی کیروش با توجه به بازگشت دیرهنگام بازیکنان حاضر در لیگ قهرمانان آسیا، ترکیب متفاوتی را به زمین فرستاده بود. نخستین زنگ خطر در تاشکند به صدا در آمد؛ وقتی تیم ملی کاملا اسیر ازبکستان بود و در مسابقهای که میتوانست با یک نتیجه فاجعهبار به پایان برسد، سیر اتفاقات کمک کرد که ملیپوشان با سه امتیاز به تهران برگردند.
حضور صدهزار نفری تماشاگران در بازی سهشنبه شب، اهرمی برای یک پیروزی قاطعانه و البته فراموشی نمایش تاشکند بود، ولی همه آنها ناباورانه دیدند که تیم ملی 90 دقیقه را بدون فرصت مهمی روی دروازه قطر از دست داد. این بار دیگر توجیه بازی ازبکستان که تیم ملی در نتیجهگیری موفق بوده و در مرحله مقدماتی نتیجه مهمتر است هم کارساز نبود؛ بهویژه اینکه همه از مقدماتی جام جهانی 2010 خوب به یاد دارند که امتیازات بازی خانگی چقدر در صعود یک تیم سرنوشتساز است.
تیم کیروش در برابر قطر ناهماهنگ، کند و قابل پیشبینی بود و تهاجمیشدن تیم هم چارهساز نبود. حرکات ترکیبی از کناره زمین، تنها برنامه مشخص تیم ملی برای رسیدن به دروازه قطر هم خیلی زود خنثی شد تا توپهای بلند از انتهای زمین همه را بهیاد بازیهای 20 سال قبل بیندازد.
حالا همه با نگرانی منتظر بازی بعدی تیم ملی در بیروت(21شهریور) هستند و امیدوارند کیروش در این فاصله سه ماهه بتواند راهحل جدیدی پیدا کند؛ شاید او در روزهایی که برای استراحت به کشورش برمیگردد، به این نتیجه برسد که باید تعارف را کنار بگذارد و بازیکنان قدیمی ولی غیرمؤثر تیم ملی را از ترکیب خارج کند، وگرنه روزهای سختی در انتظارش خواهد بود و ممکن است رؤیای سفر به برزیل بهعنوان سرمربی جامجهانی، تبدیل به یک ناکامی در کارنامهاش شود.