یکی از دلایل این موضوع میتوانسته به تعبیر امروزی نوعی حاشیهنشینی تلقی شود. به تعبیر دیگر تهران بهعنوان یکی از مناطق پیرامونی شهر تاریخی و بزرگ ری قدیم محل اسکان غیررسمی بوده است. ظاهراً امروز هم که قرنها از آن میگذرد و ازتهران بهعنوان یک کلانشهر جهانی نامبرده میشود، از مسئله اسکان غیررسمی و سکونتگاههای فرسوده و نامناسب رنج میبرد. تهران در دوره ناصری دارای 17هزار نفر حاشیه نشین بوده است؛ این جمعیت در آن زمان در خارج از محدوده قانونی شهر مسکن و مأوا داشته و یک دهم کل جمعیت تهران آن زمان را تشکیل میدادهاند، اینک پس از گذشت حدود 150 سال از آن روزگار، براساس آمار سال 1383 وزارت مسکن و شهرسازی، جمعیت مجموعه شهری تهران حدود 12 میلیون نفر است. بررسی نتایج تمام فعالیتها و اقدامات صورت گرفته طی این سالها نشان میدهد که با وجود تلاشهای فراوان، نتایج به دست آمده با اهداف مد نظر فاصله داشته و چالش بافتهای فرسوده بهویژه در کلانشهر تهران همچنان جزو دغدغههای اصلی مدیریت شهری محسوب میشود.
جایگاه موضوع بافتهای فرسوده و مسکن در اسناد فرادست
پیشینه و ریشه اصلی توجه به موضوع مسکن و - در آن چارچوب- بافتهای فرسوده را باید در اسناد فرادست و بهویژه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران جستوجو کرد. در این ارتباط اصول 31 و 43 قانون اساسی بهطور خاص روی موضوع مسکن تمرکز و تأکید کرده است. در اصل 31 قانون اساسی آمده است: داشتن مسکن متناسب با نیاز حق هر فرد و خانواده ایرانی است. همچنین در اصل 43 روی تأمین نیازهای اساسی شامل مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان و آموزش برای تشکیل یک خانواده سالم تأکید مکرر شده است.به موضوع بافت فرسوده و جایگاه آن در قانون اساسی از یک بعد دیگر نیز میتوان نگریست؛ اگر چه در قانون اساسی بهطور خاص از بافتهای فرسوده سخنی به میان نیامده اما بر اصل مشارکتهای مردمی و دخالت شوراهای اسلامی در سطوح مختلف ملی تا محلی در زمینه برنامهریزیهای سکونتگاهی- که نوسازی بافتهای فرسوده شهری از مصادیق آن است- تأکیدات زیادی صورت گرفته است.
غیر از قانون برنامه چهارم توسعه، برنامه پنجم توسعه نیز بر ساماندهی و حمایت از تولید و عرضه مسکن با استفاده از رویکردهای مشارکتی تأکید کرده است. موضوع بافتهای فرسوده شهری نیز در همین چارچوب قابل تحلیل است و در دو حوزه اسکان غیررسمی و نواحی قدیمی و کهن شهری که در برخی مواقع باارزش تاریخی و هویتی نیز همراه است، تقسیم میشود. لذا اتخاذ هر رویکردی مستلزم توجه به رهنمودهای برنامههای فرادست و نیز مقتضیات محلی و جوامع ذینفع است.
شورای اسلامی شهر تهران و بافتهای فرسوده شهری
با توجه به اینکه امروزه در شهر تهران بالغ بر3 هزار هکتار بافت فرسوده شهری در دو حوزه اسکان غیررسمی و نواحی قدیمی و کهن شهری شناسایی شده و عرصههای زیادی هم هنوز شناسایی نشده است و جمعیت قابل توجهی از شهروندان نیز در این بخشها ساکن هستند، لذا نهادهای مختلف و از جمله شورای اسلامی شهر تهران و به تبع آن ستاد هماهنگی شورایاریها نیز پیگیری این موضوع و ارائه راهحلهای مناسب را برای رفع آن در رأس برنامههای خود قرار دادهاند. موضوع مشارکتهای اجتماعی و شهروندی در نوسازی بافتهای فرسوده شهری در سال 1386 و در سی و دومین جلسه رسمی علنی- عادی شورای اسلامی شهر تهران در دوره سوم بهطور رسمی مورد توجه قرار گرفت و مصوبهای تحت عنوان ساماندهی مشارکتهای اجتماعی در احیای بافتهای فرسوده در شهر تهران مشتمل بریک ماده واحده به تصویب رسید.
در این ماده واحده آمده است که نظر به اهمیت جذب مشارکتهای اجتماعی و اقتصادی مردم در احیای بافتهای فرسوده از طریق نوسازی، بهسازی و بازسازی در شهر تهران که از دغدغههای جدی شهروندان و مجموعه مدیریت شهر تهران است و با عنایت به ابعاد مختلف شهرسازی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، حقوقی و اجرایی موضوع یادشده، شهرداری تهران موظف است بهمنظور جذب مشارکتهای مردمی و ارتقای انگیزههای اجتماعی و اقتصادی شهروندان تهرانی در رویکرد مداخله در بافتهای فرسوده با حفظ شاخص هویت محلهها با رویکرد توانمندسازی و با استفاده از قابلیتهای ناشی از منابع و ظرفیتهای مادی و معنوی و اجتماعی موجود از طریق جذب مشارکت بخش خصوصی، عمومی و مشارکتهای اجتماعی شهروندان تهرانی براساس تأکید بر تحقق انتفاع (منفعت اجتماعی و اقتصادی) و بهرهمندی تمام حوزههای مشارکتی اعم از مدیریت شهر، بخش خصوصی و عمومی و شهروندان ذینفع در محلهها اقدامات لازم را انجام دهند.
شورایاریها و بافتهای فرسوده شهری
در پی مصوبه شورای شهر ستاد هماهنگی شورایاریها در اولین گام با دعوت از دبیران شورایاریهای مناطق 22گانه شهر تهران و مسئولان سازمان نوسازی شهری نشستی را در بهمن ماه 1388 برگزار کرد و در آن ضمن بیان مسئله، دیدگاههای آنان نیز مورد بررسی قرار گرفت و خروجی این نشست اولا به تشکیل کمیتهای بهنام کمیته مشترک هماهنگی بین ستاد هماهنگی شورایاریها و سازمان نوسازی منجر شد و دیگر آنکه تفاهمنامهای نیز درخصوص نحوه مشارکت شورایاران و مکانیسم هماهنگی بین ستاد هماهنگی شورایاریها و سازمان نوسازی به امضای طرفین رسید.
در این راستا، سازمان نوسازی شهر تهران متعهد شد تا نسبت به برگزاری دورههای آموزشی و توجیهی درخصوص بافتهای فرسوده، محدوده بافتهای فرسوده شهر تهران، ضرورت بهسازی و نوسازی، مزایای تجمیع، مشوقهای مصوب و موجود، فرایندهای اداری و سایر موارد برای شورایاران، اقدام کرده و نیز در ارتباط با تهیه و تکثیر خبرنامه، بستههای آموزشی و ترویجی و سایر اقلام تبلیغی برای اطلاع رسانی، اعتمادسازی و ترغیب ساکنان به مشارکت در نوسازی و بهسازی بافت فرسوده، راهاندازی دفاتر نوسازی در محلات فرسوده و مشاوره به ساکنین از طریق این دفاتر، اطلاعرسانی به مالکان املاک واقع در بافت درخصوص تسهیلات، بخشودگیها و مشوقهای نوسازی اقدامات لازم را انجام دهد.بررسی دیدگاه و نظرات شورایاران نشان میدهد که در محلههای مختلف شهر تهران هنوز بافتهای فرسودهای وجود دارند که شناسایی نشده یا با چالشهای مختلفی روبهرو هستند که این خود متأثر از گستردگی موضوع بافتهای فرسوده بوده و ابهام در تعریف آن و چندپارچگی در مدیریت آن است.
الزامات مداخله در بافت فرسوده
چگونگی حفظ رعایت ظرافتهای اجتماعی و فرهنگی موجود و تقویت آن در بافتهای مورد اشاره را میتوان با استفاده از تمثیل گل و گلدان تشریح کرد به این صورت که چه کار باید کرد تا گلهای موجود در یک گلدان نامناسب، شاداب و با طراوت مانده و پژمرده نشوند. در این تمثیل، گل بیانگر روابط اجتماعی و مدنی صمیمانه و گرم در نواحی کهن و فرسوده شهری است که لازم است پایدار مانده و تقویت شود. واقعیت آن است که حیات اجتماعی در بسیاری از مجموعههای ساختمانی کمرونق بوده و از روابط انسانی سرد برخوردار است. زندگی اجتماعی، احساس تعلق محلهای و حس همسایگی در شهرکها و اماکن و بافتهای فرسوده پررونق و گرم است در حالی که از چنین وضعیتی شهرکها و مجموعههای ساختمانی جدید عموماً فاصله دارند. مهم آن است که ظرفیتهای بازسازی به این نشاط محیطی و تعلق محلهای بیفزاید و امکانات و تسهیلات جدیدی در کنار ساکنان این قبیل نواحی مسکونی قرار گیرد.
در مسئله بافتهای فرسوده و در کنار موارد فوق توجه به حفظ و تعمیق حس تعلق مکانی نزد شهروندان و ساکنان نیز امری بسیار مهم و قابلتوجه است و طرحهای نوسازی و بهسازی باید بهگونهای اجرا شود که این حس تعلق مکانی نه تنها ضعیف نشود که تعمیق و تقویت نیز شود و این امر نیز میسر نخواهد بود مگر از دریچه مشارکت همهجانبه شهروندی و اجتماعی که آن نیز به نوبهخود از طریق شورایاران بهعنوان یک نهاد واسط بین جامعه محلی و سازمانهای ذیربط میسر است.
* عضو کمیسیون فرهنگی شورای شهر تهران