اسدالله افلاکی: تالاب انزلی مدت‌هاست به‌دلیل تجمع رسوبات، ورود پساب‌های صنعتی، فاضلاب‌های شهری و خانگی، زهاب‌های کشاورزی و وجود آزولا در وضعیت بحرانی قرارگرفته است.

قرار است طی یک برنامه 5ساله با اعتباری بالغ بر 90میلیارد تومان این زیست‌بوم لایروبی شود. توقف دفن زباله در جنگل سراوان تا پایان سال‌جاری، احداث تصفیه‌خانه‌های صنعتی و اجرای پروژه‌های فاضلاب شهری و جلوگیری از ورود آن به تالاب، از دیگر اقداماتی است که در دستور کار قرار گرفته است؛ اقداماتی که مسئولان معتقدند اجرایی‌شدن آنها می‌تواند نام تالاب انزلی را از فهرست تالاب‌های در معرض خطر مونترال خارج کند. با این همه، کارشناسان می‌گویند آنچه بیش از همه این موارد، این زیست‌بوم آبی را تهدید می‌کند ساخت کنارگذری است که سال‌ها مورد مناقشه موافقان و مخالفان بود تا اینکه این طرح از چرخه گردش ارزیابی زیست‌محیطی خارج و تصمیم‌گیری در باره آن به معاون علمی و فناوری ریاست‌جمهوری واگذار شد.

براساس نظر معاون علمی و فناوری رئیس‌جمهوری، قرار است پل‌هایی با دهانه‌های 60 متر برای کنار گذر انزلی ایجاد شود؛ تمهیدی که به گفته مدیرکل محیط‌زیست گیلان، مانع تغییر رژیم آبی این زیست‌بوم می‌شود. این در حالی است که کنار گذر تحت هر شرایطی که ساخته شود چه در کناره تالاب و چه در محدوده تالاب، حتی اگر تغییری در رژیم آبی تالاب ایجاد نکند انواع آلودگی‌های ناشی از تردد خودروها به‌ویژه آلودگی صوتی نه تنها به قلب تالاب نفوذ می‌کند که محیط آرام و فضای امن پرندگان را ناامن خواهد کرد و دیگر مجالی برای زمستان گذرانی پرندگان و سایر زیستمندان این تالاب باقی نخواهد گذاشت. فارغ از این حرف‌ها، انزلی روزگار خوبی ندارد. 95درصد سیاه کشیم خشک شده است؛ پناهگاه‌های سرخانگل، چوکام و سلکه هم وضعیت‌شان چندان تعریفی ندارد. در یک عبارت تالاب انزلی با مرگ دست و پنجه نرم می‌کند.

مه تا روی تالاب پایین آمده بود و ما دو ساعت بود که منتظر بودیم تا کمی هوا باز شود تا بتوانیم با قایق روی تالاب انزلی گشت بزنیم. از صبح هوا مه‌آلود بود؛ مهی از جنس دیگر؛ متفاوت با مهی که نفس تهران را گرفته بود. روز قبل با 9خبرنگار از تهران آمده بودیم تا در نخستین نشست خبری مدیرکل جدید محیط‌زیست گیلان شرکت کنیم. نشست 3بعدازظهر بود و اگر مه مجال می‌داد بهترین فرصت بود برای بازدید از تالاب انزلی. 9صبح بالای سکویی ایستاده بودیم و برحسب عادت دستمان را در‌آن هوای مه آلود سایبان کرده بودیم و دوردست‌ها را می‌جستیم و البته چیزی دستگیرمان نمی‌شد. سکو‌یی که برفراز آن ایستاده بودیم درست پشت ساختمان سه طبقه‌ای قرارداشت که تابلوی زرد رنگی بر سر در ساختمانش نصب شده بود با این نوشته: «سر‌محیط‌بانی پناهگاه حیات‌وحش سلکه». کنار در ورودی هم تابلوی زرد رنگ دیگری دیده می‌شود که روی آن با حروف درشت نوشته شده بود: «مرکز بازدید‌کنندگان پناهگاه حیات‌وحش سلکه» و با حروفی ریزتر در پایین تابلو این کلمات به چشم می‌خورد: «اداره حفاظت محیط‌زیست صومعه‌سرا». یک ساعت گذشته بود و هوا همچنان مه آلود بود و ما کلافه بودیم و لحظه شماری می‌کردیم تا آسمان گره از پیشانی باز کند تا بتوانیم با قایق به دل تالاب بزنیم.

ساعت از ده‌ونیم گذشته بود که بالاخره چهره آسمان از هم گشوده شد و ما بی‌آنکه زمان را از دست بدهیم سوار بر قایق شدیم. محمود آشتا، محیط‌بانی که 12 سال سابقه کار داشت و سراسر خدمتش را صرف حفاظت از عرصه‌های تالابی انزلی و پناهگاه‌های حیات وحش کرده بود با بادگیری که برتن داشت قایق کوچک موتوری را از کانال باریکی از میان نیزارها به سمت تالاب پیش می‌برد. همان اول، قایق به گل نشست و او با مهارت با چوب بلندی قایق را از گل رهاند. این کار در سفر 2ساعته ما روی تالاب بارها تکرار شد و هربار که محیط‌بان چوب را به کف تالاب می‌نشاند و به آن فشار می‌آورد تا قایق را برهاند چنان بوی تعفنی از کف تالاب برمی‌خاست که باید دماغت را می‌گرفتی. بوی تعفن خبر از وضعیت رقت بار تالاب می‌داد. واقعیت این است که رویشگاه نیلوفرهای آبی با مرگ دست و پنجه نرم می‌کند؛ وقتی سال‌هاست فاضلاب‌های شهری بی‌هیچ مانعی به این تالاب می‌ریزد نباید جز این هم انتظاری داشته باشیم!

نیزارها قد کشیده‌اند

از تالاب هیچ نمانده بود جز پهنابی بزرگ که به هر سمت آن نگاه می‌کردی زباله‌های شهری را می‌دیدی؛ از ظروف یکبار مصرف گرفته تا لاستیک مستعمل اتومبیل و بسته‌های خالی تنقلاتی چون پفک، چیپس و بیسکویت. همه جا حتی در میانه تالاب، نیزارها عجیب قد کشیده و از دل آب بیرون زده بودند. صدای شلیک گلوله‌های شکارچیان لحظه‌ای قطع نمی‌شد. فصل شکار بود و محیط‌بانی که قایق را می‌راند می‌گفت اینها همه با مجوز، شکار می‌کنند. با این همه گه‌گاهی توده‌ای از پرندگان مهاجر را بر سطح آب می‌دیدی و قایقران با مهارت به آنها نزدیک می‌شد تا 2عکاسی که درقایق بودند بتوانند از پرواز‌شان بر سطح آب و اوج گرفتنشان عکس بگیرند و چه ذوقی می‌کردند از شکار صحنه‌هایی که به‌ندرت مجال عکاسی از آن برای عکاسان فراهم می‌شود. و البته در این گیرودار قایق‌هایی را می‌دیدی که باسرعت از کنارت می‌گذشتند با مسافرانی که جلیقه نجات پوشیده بودند، لابد به قصد سیاحت و می‌توان حدس زد که قوطی‌های خالی آب میوه و پاکت‌های پفک و زباله‌های مشابه چطور در سطح تالاب رها می‌شوند.

تیر خلاص به تالاب

قایقران با پشت سرگذاشتن پناهگاه حیات‌وحش سرخانگل به سمت کنارگذر انزلی راند. در طول مسیر در برخی نقاط سطح آب به اندازه‌ای پایین رفته بود که کف تالاب به شکل جزیره‌های کوچک نمایان بود. کناره این جزایر کوچک که گاه از چند متر مربع تجاوز نمی‌کرد پر شده بود ازانواع زباله‌های رها شده در تالاب. به بخشی از کنار گذر رسیدیم جایی که پلی را با پایه‌هایی قرمز رنگ بر فراز تالاب احداث کرده بودند. در امتداد این سازه ناهمگون در هر دو طرف با ماشین آلات سنگین راه‌سازی‌ به جان تالاب افتاده بودند تا نیم نفس باقی مانده تالاب را بگیرند. انگشت به دهان می‌ماندی از آن همه بی‌مهری با تالابی که روزگاری سمبل تالاب‌های ایران بود.

تالاب دارد قربانی سازه‌های کنارگذری می‌شود که به بهانه کاهش بار ترافیکی انزلی در دست ساخت است. در کناره سازه ناتمام فلزی که پایه‌های قرمز رنگش را چون میخی بر دل تالاب و در آب کم عمق آلوده به لجن کوبیده بودند زباله بیداد می‌کرد. چند نفر با یک دستگاه بیل لودر در محل حاضر بودند و موتور جوش بزرگی هم روی همان سازه فلزی نیمه تمام قرار داشت. داشتم عکس می‌گرفتم که یکی از دست‌اندرکاران ساخت کنارگذر فریاد زد: نگیر. گفتم از شما نمی‌گیرم و زاویه دوربین را کمی چرخاندم. لجم گرفته بود. می‌خواستم بگویم اگر کارتان درست است چرا از عکس گرفتن واهمه دارید. خودم را کنترل کردم چراکه می‌دانستم مشکل چیز دیگری است و اصلا چرا باید سربه‌سر کسی می‌گذاشتم که مامور بود و معذور؟

از همه زوایا عکاسی کردم. از کنار گذر که فاصله گرفتیم دستگاه بزرگی مشغول لجن‌کشی بود درست روبه‌روی مهمانسرای قلم گوده. قایقران ما را به سمت دیگری برد که بخش دیگری از فعالیت ساخت کنارگذر را ببینیم. این بخش از کنارگذر در نزدیکی ساحل دردست ساخت است. پلی از جنس فلز و بتون بر فراز این بخش تالاب خودنمایی می‌کرد با پایه‌هایی به رنگ زرد. دریک سمت پل تابلویی نصب شده بود مبنی بر ممنوعیت تردد بر فراز پل و در دو سمت پل جایی که به خشکی می‌رسید بلدوزرها زیرسازی کرده بودند تا ساخت کنارگذر - این رؤیای مسئولان محلی- محقق شود.

ساعت، یک و نیم بعدازظهر را نشان می‌داد که به طرف سلکه حرکت کردیم. قایقران این بار با شتاب می‌راند و با چپ و راست کردن قایق از مسیری می‌راند که برای عبور قایق ایمن بود و تنها محیط‌بان با تجربه‌ای مثل او می‌دانست که باید از کدام مسیر عبور کند تا کف قایق به گل ننشیند. صدای موتور قایق و شکافتن امواج درهم می‌آمیخت. باد سردی می‌وزید و من در جهت مخالف حرکت قایق پشت به باد نشسته بودم. به سلکه بازگشتیم؛ درست همان جایی که سوار شده بودیم. گوشی همراه مسئول گروه مدام زنگ می‌خورد. باید عجله می‌کردیم تا به نشست خبری مدیرکل برسیم. به محل نشست رسیدم؛ سالنی بزرگ با میزی در وسط و دور تا دور آن خبرنگاران محلی نشسته بودند؛ حدود 40خبرنگار و جایی برای نشستن گروه مانبود. صندلی‌هایی در کنار سالن چیده بودند. نشستیم و گوش ‌کردم به سؤال همکاران خبرنگارم و تک‌تک چهره‌ها را از نظر گذراندم بیشتر به قصد یافتن آشنایی و نیافتم.

مهندس امیر عبدوس، مدیرکل جدید محیط‌زیست گیلان که پیش از این، مدیرکل زیستگاه‌ها و امور مناطق بود، با معاونانش در صدر میز نشسته بود و به پرسش‌های خبرنگاران پاسخ می‌داد. دغدغه ما با خبرنگاران محلی تفاوتی نداشت جز آنکه آنها در برخی مسائل زیست‌محیطی استان ریزتر از ما نگاه می‌کردند. (مباحث این نشست خبری 13 آذرماه جاری در همشهری منعکس شد)

با ساخت کنارگذر موافقم

نشست که به پایان رسید به سراغ عبدوس رفتم. از او پرسیدم با ساخت کنارگذر موافقید؟ گفت:« به‌عنوان یک کارشناس قلبا با نظر معاون علمی و فناوری رئیس‌جمهوری مبنی بر ساخت کنارگذر موافقم. به این دلیل که همین الان شهر انزلی دچار ترافیک شدیدی است که معضلات زیست‌محیطی فراوانی را ایجاد می‌کند. ضایعات و خسارتی که در حال حاضر به‌خاطر نبود کنارگذر بر تالاب و محیط‌زیست وارد می‌شود از ضایعات و خسارت ناشی از احداث کنارگذر بسیار بیشتر است.» وی ادامه داد: «این پروژه با شرایطی که در نظریه معاون علمی و فناوری رئیس‌جمهوری ذکر شده می‌تواند کمترین خسارت را بر تالاب وارد کند. درحال حاضر هم، پروژه کنارگذر به‌گونه‌ای در حال اجراست که تالاب شرایط اکوسیستمی خودش را حفظ کرده و آب در دوطرف کنار گذر جاری و ارتباط اکوسسیتمی کاملا پا برجاست و مشکل چندانی مشاهده نمی‌شود.» عبدوس البته به این گفته هم بسنده نکرد و افزود: «آمادگی آن را دارم که با هر کارشناس منتقد ساخت کنارگذر، در محل اجرای پروژه مناظره کنم.»

بازگشت

هشت و نیم شب بود که رشت را به قصد تهران ترک کردیم. راننده که حرکت کرد باخود گفتم ‌آیا تالاب انزلی تاب کنارگذر را دارد یا سرنوشت محتوم دریاچه ارومیه در انتظار این تالاب است؟ پاسخ این پرسش را همه ما می‌دانیم؛ هم منتقدان کنارگذر که همچنان فریاد می‌زنند و هم کسانی که بر ساخت آن پای می‌فشارند.