دوشنبه ۵ دي ۱۳۸۴
گفت وگو با پيتر جكسن كارگردان «كينگ كونگ»
مرزهاي جديد فيلمسازي
005295.jpg
فيلم «كينگ كونگ» آخرين ساخته پيتر جكسن پس از «ارباب حلقه ها» اكنون صدرنشين جدول فروش  فيلم هاي روز جهان است. جكسن در اين فيلم توانسته با خلق  صحنه هاي جذاب و جلوه هاي ويژه اعجاب آور، روايت جالب ديگري از كينگ كونگ را بازسازي كند و مخاطب را با خود همراه سازد.
اين پروژه عظيم كه از آن به عنوان يك اثر تماشايي، گرم و دلپذير ياد شده است، در مدت كوتاه اكران خود توانسته موفقيت هاي بسياري براي سازندگانش به ارمغان آورد، به گونه اي كه به عنوان يكي از اميدهاي اصلي اسكار ۲۰۰۶ محسوب شده است.
گفته هاي پيتر جكسن درباره فيلم «كينگ كونگ» را در پي مي خوانيم:

پيتر جكسن استراليايي تبار در نيوزيلند بزرگ شده است. او سه گانه معروف و اسكاري خود «ارباب حلقه ها» را در نيوزيلند فيلمبرداري كرد و براي ساخت «كينگ كونگ» دوباره به آنجا برگشت. دوباره سازي نسخه كلاسيك «كينگ كونگ» آرزوي بزرگ و جاه طلبانه اين فيلمساز بود. حالا ديگر همه مي دانند كه جكسن در دوران كودكي با ديدن اين فيلم تحت تأثير قرار گرفت و تصميم گرفت كه در بزرگسالي فيلمساز شود. «كينگ كونگ» او برخلاف نسخه دوباره سازي شده قبلي (ساخته جان گيدمن و با بازي جسيكا لنگ) كاملاً  به قصه و حال و هواي نسخه اريژينال وفادار است. فيلم با طول زماني سه ساعت حتي طولاني تر از نسخه اصلي است.
جكسن به صراحت مي گويد كه تماشاي نسخه سال ۱۹۳۳ فيلم الهام بخش او براي فيلمسازي شد و اين در شرايطي بود كه فقط نه سال سن داشت: «در تمام اين سالها ميل عجيبي براي دوباره سازي آن داشتم و بالاخره هم اين كار را انجام دادم. در حقيقت در سن ۱۲ سالگي بود كه تصميم به دوباره سازي اين فيلم گرفتم. اين را به حساب شوخي بگذاريد، اما آن روزها احساس مي كردم مهارت هاي لازم را براي اين كار دارم. اما آن روزها خيلي هم در اين رابطه جلو نرفتم. آن روزها انجام چنين كاري بيشتر شبيه يك رويا بود.»
خالق سه گانه «ارباب حلقه ها» اعتراف مي كند كه زودتر از اينها قصد ساخت نسخه جديد «كينگ كونگ» را داشت: «يك بار در سال ۱۹۹۶ تلاش كردم اين فيلم را بسازم. اما مشكلات زياد بود و من هم عقب نشيني كردم. چون نمي توانستم بيكار بمانم به سراغ    «ارباب حلقه ها »  رفتم. مي دانيد، من از آن دسته فيلمسازاني نيستم كه فيلم هاي پيام دار مي سازند. خيلي ساده و راحت، مي خواهم فيلم هايي بسازم كه مردم را سرگرم كند. براي اين كه بتوانم براي آنها سرگرمي خوبي فراهم كنم، بايد ابزار و ادوات لازم براي اين كار را داشته باشم.»
جكسن توضيح مي دهد كه تعويق ساخت «كينگ كونگ» براي اين بود كه بتواند به «مرزهاي جديدي در امر فيلمسازي» برسد، در حقيقت، ده سال كار بر روي تريلوژي «ارباب حلقه ها» به او كمك كرد تا به اين مرزهاي جديد دست پيدا كند و بتواند از تكنيك هاي نوين و پيشرفته اي استفاده كند كه تا قبل از اين وجود نداشت. با كمك اين تكنيك ها بود كه جكسن مي توانست يك كونگ و يك فيلم مقبول و واقع گرا ارائه دهد.
005298.jpg
آدرين برودي در نمايي از فيلم كينگ كونگ
به گفته فيلمساز: «زماني كه مي خواستم پيش توليد«كينگ كونگ »    را شروع كنم، چندين پروژه ديگر هم در دستم بود. اما اين پروژه ها كه تهيه كننده يكي از آنها هم كانال مستقل چهار تلويزيون انگليس بود- كارهايي ساده، كم خرج و كوچك بودند. اما هدفم ساخت«كينگ كونگ » بود. هيچ وقت تصور نمي كردم كه درگير يك درام حماسي ماجراجويانه كه حال و هوايي اكشن و فانتزي داشت بشوم. ولي اين اتفاق در عمل رخ داد. فيلمي كه ساختم همان تصورات ماجراجويانه اي بود كه در تمام عمرم در ذهنم داشتم.»
«كينگ كونگ» جديد با يك هزينه ۲۰۷ ميليون دلاري تهيه شد. اما هزينه اوليه توليد فيلم ۱۵۰ ميليون دلار بود. جكسن مي گويد: «براي يك كار خوب بايد پول خرج كرد. در غير اين صورت حاصل كار يك چيز كم ارزش خواهد بود. هزينه توليد فيلم دوبار دست خوش تغيير شد. اول قرار شد ۱۵۰ ميليون دلار باشد و بعد تا ۱۷۵ ميليون دلار افزايش يافت. كمپاني يونيورسال نهايت همكاري خود را انجام داد تا فيلم ساخته شود. هزينه اضافي فيلم اهميت خيلي زيادي ندارد. استقبال تماشاگران از فيلم اين رقم را تحت پوشش قرار خواهد داد.
اما آيا«كينگ كونگ »جديد تماشاگران را به اندازه نسخه اريژينال هيجان زده خواهد كرد و ترساند؟ جكسن صادقانه مي گويد:«براي نسخه جديد خيلي مشكل است كه بتواند واكنشي شبيه واكنش نخستين تماشاگران نسبت به فيلم را باعث شود. از طرف ديگر تماشاگران نسبت به نسخه جديد انتظارات و توقعات بيشتري دارند، فراموش نكنيد كه تماشاگران امروزي بسيار پيچيده تر و سخت گير تر از تماشاگران دهه سي ميلادي هستند. »
آيا هدف جكسن از ساخت« كينگ كونگ »يك اثر باشكوه ديگر شبيه«ارباب حلقه ها »بود؟ او با خنده چنين پاسخ مي دهد:« شايد بيشتر از آن. مي خواستم فيلمي عاشقانه بسازم. من هميشه «كينگ گونگ» را يك قصه عشق تراژيك ديده ام. البته اكشن و ماجراجويي هم در فيلم وجود دارد، اما قصه فيلم بيشتر درباره يك عشق ديو و دلبرگونه و يك مثلث عشقي است كه رقابت ويژه اي را بوجود مي آورد. كونگ را عشق آن دختر جوان به دام مي اندازد. او به خاطر اين عشق است كه حتي تا نيويورك هم مي آيد. در پايان هم او جان خودش را بر سر عشق مي گذارد. »
005301.jpg
پيتر جكسن در حال راهنمايي جك بلك بازيگر فيلم كينگ كونگ
جكسن كه ساخت«كينگ كونگ »او را تهي كرده است، مي گويد كه ساخت نسخه جديد فيلم يك ضرورت بود:«به عنوان يك طرفدار سينما و طرفدار كونگ، حقيقتاً  مي خواستم نسخه اي از فيلم را با يك تكنولوژي مدرن ببينم. ما امروز امكانات تكنيكي فراواني داريم. با كمك اين تكنيك، مي شد كه «كينگ كونگ» عالي خلق كرد و اين همان تلاشي بود كه من سعي كردم آن را به انجام برسانم. البته، از طرفي هم ساخت اين فيلم يك ميل شخصي بود. من شيفته اين ميمون عظيم الجثه و آن جزيره اسرار آميز (جزيره اسكال) بودم. تصوير فضاي آن جزيره و محاصره كونگ توسط دايناسورها هميشه در ذهنم بود. در رأس همه اينها ارتباط عاطفي بين كونگ «  وآن دارو» (كاراكتر اصلي فيلم كه «في وراي» نقش او را در نسخه اصلي بازي مي كرد) قرار داشت. »
ممكن است ساخت نسخه دوباره سازي شده يك اثر قديمي، حتي باعث شود كه ارزش آن نسخه قديمي هم كم رنگ شود. اين نظري است كه از سوي تعدادي از منتقدين سينمايي- و البته نه فقط در ارتباط با« كينگ كونگ »به زبان آورده مي شود- اما جكسن موافق اين نظريه نيست:« اگر نسخه جديد كم ارزش و سردستي باشد، مي توان چنين اظهار نظري كرد. اما من به عنوان يك دوستدار قديمي ماجراي كينگ كونگ همه تلاش خودم را كردم تا هم نسبت به اصل قصه وفادار بمانم و هم فيلمي بسازم كه باعث افزايش اعتبار و آبروي نسخه اصلي شود، به هر حال، «كينگ كونگ» جديد روايت شخصي و عاشقانه من از اين اثر كلاسيك پرسروصداي سينمايي است.»
ترجمه: كيكاوس زياري

گفت وگو با علي اكبر صادقي، نقاش
توجه به سمبل هاي شرقي
005304.jpg
عكس از :شهيد كربلايي احمد
الهه رحماني خاكي
علي اكبر صادقي متولد ۱۳۱۶ تهران در عرصه نقاشي، فيلمسازي و ساخت فيلم هاي انيميشن از پيشكسوتان صاحب سبك اين امر به شمار مي رود. در دوران دبيرستان نقاشي آبرنگ را زير نظر آواك هايراپتيان آموخت. در سال ۱۳۳۷ وارد دانشگاه هنرهاي زيباي تهران شد و در سال ۳۸ سبك خاصي را در هنر ويتراي يا شيشه بند منقوش با حال و هواي سبك ايراني ابداع كرد. صادقي در طول دوره كاري خود شيوه هاي مختلفي را در زمينه هاي گوناگون همچون ساختن آفيش فيلم، گرافيك تبليغاتي و جعبه سازي و جلد كتاب تجربه كرده است. وي همزمان در زمينه نقاشي آبرنگ و رنگ روغن و تصويرگري كتاب نيز به فعاليت مشغول بود. علي اكبر صادقي تاكنون بيست و يك نمايشگاه داخلي و يك نمايشگاه انفرادي در گالري شهر لاشودوفوند سوئيس داشته است.
صادقي در سال ۱۳۵۶ به نقاشي به سبك سوررئاليسم روي آورد و در سال ۶۷ پس از سالها دور بودن از نقاشي آبرنگ آن را مجدداً از سر گرفت. او مي گويد؛ هنگام رهايي از تنشهايي كه مرا به نقاشي سوررئاليستي مي كشاند و در لحظات آرامش روحي به سراغ نقاشي آبرنگ مي روم.
آخرين نمايشگاه آثار سوررئال صادقي چندي پيش در گالري گلستان برگزار شد و ما گفت وشنودي با هنرمند داشتيم. او درباره آثارش چنين گفت: سوررئال تخيلات خاص انسان است كه مافوق واقعيت را نشان مي دهد و زماني است كه نقاش صرفاً ايده خود را نقاشي مي كند. مي توان گفت در پاره اي موارد همانند خواب و رويا است. مثلاً تصويري را به اجرا درمي آوري كه در آن سر بريده خود را زير بغل گذاشته اي و بدون مشكلي حركت مي كني. اين سبك به ديدگاه هاي خاص هنرمند توجه دارد كه با طرح و رنگ به اجرا درمي آيد.
او ادامه مي دهد: كارهاي رنگ روغني كه من انجام مي دهم بيشتر در سبك سوررئال است و به صورت فرمهاي كتابي يا فرنگي نيست. بلكه نوعي سوررئال خاص است كه خود آن را ايجاد كرده ام و سمبل هاي آن جنگي است. اين انتخاب موضوع به اين علت است كه من هميشه معتقدم انسان موجودي جنگجو است؛ از زمان تولدش، براي زندگي، وطن، عشق و... حتي با مرگ خود نيز در حال جنگ است. وجود اين سمبل ها را در آثارم هيچ گاه نمايي واقعي از انسانهاي در حال جنگ در نظر نگرفته ام، بلكه فطرت انسان را در بقا و ستيز با زندگي در قالب جنگجوياني با رداي جنگ كه طرحي از لباسهاي قديمي است، ديده ام و هميشه سعي كرده ام پيام و حرف خود را در قالب اين سمبلها با رنگ و طرح هاي مختلف به بيننده القا كنم.
صادقي درباره چگونگي ايجاد چنين ايده هايي در ذهن خود مي گويد: «انگيزه اين گونه كار كردن در من بعد از فيلم» من آنم كه... »تقويت شد. اين فيلم موفق به دريافت جايزه صلح سيد الك شد. در اين فيلم سناريوي گفتاري و تصويري به گونه اي طراحي شده بود كه غيرواقعي مي نمود و به سوررئال نزديك بود. چنانچه در قسمتي از سناريوي آن گفته مي شود«با شمشير همچون خيار تر به دو نيم كرد »پس از اين فيلم از سال ۱۳۵۶ تا به امروز من با اين سبك به اجراي آثارم با رنگ روغن مي پردازم و فيلم سازي را تقريباً كنار گذاشته ام.
اين هنرمند در خصوص موضوع و نحوه اجراي آثارش در آخرين نمايشگاه خود مي گويد: آخرين نمايشگاه من متشكل از هفده پرتره از پهلواناني با فرمهاي قديمي بوده است. پرتره ها هر يك به نحوي با ميخ هاي متفاوت آراسته شده بود. مثلاً چهره يا دهان يا پيشاني آنها با ميخ مزين شده اند. اين كارها آخرين فرم اجرايي كارهاي من است كه با سبك خاص سوررئال به تصوير كشيده شده اند.
وي در ادامه مي گويد: در اجراي كارهايم هميشه به دنبال خلق تكنيك جديدي هستم؛ چرا كه من از فرم كاري يكنواخت در اجراي آثار زود خسته مي شوم؛ البته در تمام آثارم نطفه كار يكي است. با اين وجود با تكنيكهاي مختلف حول اين سمبلها كار مي كنم.
در ابتدا روي يك تخته ضخيم طراحي مي كنم و بعد جاي ميخ ها را مشخص كرده و سوراخ هايي ايجاد مي كنم و روي آن بوم مي كشم. از روي ميخ ها جاي آنها را روي بوم مشخص مي كنم، سپس به پردازش كلي اثر مشغول مي شوم. در مجموع اين فرم كار بسيار مشكل و وقت گير است.
صادقي در حدود دو سال پيش نمايشگاهي از آثارش را با نام ائتلاف برپا كرد كه از روي آثار اين نمايشگاه يك فيلم انيميشن با همين نام ساخته شد. او در اين باره مي گويد: پس از مدتها وقفه در امر فيلمسازي؛ دو سال پيش انيميشن ائتلاف را كه سمبل پردازش آن سيب و نيزه بود به همراهي يكي از دوستان عليرضا كاويان ساختم. در اين فيلم به موضوع از بين رفتن انسانيت اشاره كردم و با تصاويري كه از هجوم سربازان با تير و نيزه به نمايش درآوردم خواستم يادآوري كرده باشم. مسائلي از جمله هجوم استعمارگران را براي به دست آوردن سرزمين مردم مظلوم در عصر حاضر. چنانچه در اين فيلم استفاده از رنگهاي قرمز و آبي را كنايه اي از رنگ پرچم كشورهاي استعمارگر همچون آمريكا در نظر گرفتم.
در اين نمايشگاه ۴۰ اثر را به نمايش گذاشته بودم كه بر اساس همين آثار سناريويي  نوشتم كه با همكاري عليرضا كاويان در خصوص كارهاي كامپيوتري و حركتي آن، اين فيلم انيميشن را به عرصه اجرا رسانديم.
اين انيميشن در جشنواره پويانمايي كانون پرورش فكري كودكان موفق به دريافت جايزه ويژه هيأت داوران شد و جايزه دوم داوران ايراني را از آن خود ساخت. اميدوارم اين اثر بتواند در جشنواره هاي كشورهاي خارجي نيز كسب عنوان كند.
صادقي همچنين مي گويد: من هميشه سعي كرده ام به عنوان يكي از پيروان اين سبك در جهت گسترش و حفظ ارزشهاي فرهنگ ايراني بودن، در اجراي آثارم از سمبل هاي اين مرز و بوم و معيارهاي شرقي بودن استفاده كنم. اين در حالي است كه اكثر سوررئاليسم هاي كشورمان بيشتر به سبك فرنگي و مدرن به اجراي كار مي پردازند.
هر سبك راه و روش خاص خود را دارد مثلاً سبك انتزاعي بيشتر روي پياده كردن رنگ روي بوم و ارتباط آنها با يكديگر تأكيد دارد و يا امپرسيونيسم كه هنرمند با احساسي كه به اطراف خود دارد و آنچه را كه به واقع مي بيند روي بوم خود مي آورد. ولي متأسفانه در ايران آثار و نقاشي هايي كه توسط اكثر هنرمندان ارائه مي شود از لحاظ نحوه اجرا بسيار شبيه يكديگر است. ولي اگر بخواهيم به روش صحيح اجراي آثار هنري اشاره كنيم بايد بگوييم كه هر كس بايد با استفاده از خلاقيت و استعداد سبك خاص خود را به دور از تقليد و كپي انتخاب كند و براي اجراي صحيح آن از تحقيق و مطالعه دريغ نكند. چنانچه مثلاً هيچ كس نمي تواند مثل حافظ شعر بگويد زيرا هريك از اين افراد در زمان خود با افكار خاص خودشان كار مي كردند كه تقليد از آنها جايز نيست.
متأسفانه در حال حاضر اكثر هنرمندان كشور ما با دنياي هنر امروز آشنايي زيادي ندارند و به كارهاي خود راضي هستند. اين باور نادرست زماني در مسير صحيح خود قرار مي گيرد كه ما در ابتدا خوب ديدن را ياد بگيريم و سپس به هر فرمي كه مي خواهيم نقاشي بكشيم و با علم كامل به هنر بنگريم؛ زيرا كه در دنياي امروز نوآوري حرف اول را مي زند.

نگاه
درباره «كينگ كونگ» جديد سينما
ديو و دلبر كلاسيك
«كينگ كونگ» پيتر جكسن سومين نسخه سينمايي عظيمي است كه قصه يك هيولاي عظيم الجثه عاشق اما بخت برگشته را روي پرده بزرگ تعريف مي كند. فيلمنامه فيلم را فيليپ باينز و فران والش براساس قصه فيلمنامه نسخه اصلي فيلم (كه در سال ۱۹۳۳ ساخته شد) نوشته است، كينگ كونگ، هم علمي - تخيلي و فانتزي است و هم دلهره آور، هم اكشن و ماجراجويانه است و هم درام، هميشه در كتاب هاي تاريخ از عجايب هفت گانه دنيا صحبت شده است، بعد از تماشاي «كينگ كونگ» مي توانيم هشتمين چيز عجيب و غريب دنيا را هم به آن هفت تاي ديگر اضافه كنيم.
نائومي واتس، جك بلك، آدرين برودي و اندي سركيس بازيگران اصلي فيلم هستند. برخلاف نسخه هاي قبلي كه نزديك دو ساعت بود، فيلم جكسن سه ساعت طول مي كشد. فيلم محصول مشترك آمريكا و نيوزيلند است و جكسن سال قبل كل صحنه هاي آن را در سرزمين مادري خويش نيوزيلند فيلمبرداري كرد. ساخت فيلم در سكوت كامل انجام شد، جكسن مثل پروژه هاي محرمانه نظامي، به هيچ خبرنگاري اجازه حضور در صحنه فيلمبرداري را نداد. وي اخبار بسيار كمي هم در طول ساخت فيلم در اختيار نمايندگان رسانه هاي گروهي قرار داد.
قصه
كارل دنهام (بلك) يك كاشف و فيلمساز است كه همراه با گروه همكار خود براي ساخت يك فيلم راهي جزيره اي دور افتاده مي شود. اين جزيره مرموز، آدمهايي غيرمتمدن و موجوداتي خطرناك دارد: در بدو ورود به جزيره اهالي بومي «آن دارو» (واتس) بازيگر زن گروه را مي ربايند. جك دريسكول ( برودي) كه به «آن دارو» علاقمند است، بقيه را تشويق مي كند كه براي نجات جان «آن» تلاش كنند. بزودي همه متوجه مي شوند كه «آن دارو قرار است براي اهالي جزيره نقش يك قرباني را بازي  كند. در جزيره يك هيولاي عظيم الجثه زندگي مي كند كه كينگ كونگ نام دارد و اهالي جزيره هر سال تعدادي از زنان و دختران خود را به عنوان طعمه به وي تقديم مي كنند. كونگ دلباخته«آن دارو »مي شود و از او در مقابل دايناسورها و ديگر حيوانات عظيم الجثه محافظت مي كند.
كارل دنهام كه احساس مي كند كونگ مي تواند يك منبع خوب مالي براي او باشد، تصميم مي گيرد اين هيولا را به دام انداخته و با خود به نيويورك ببرد. وي قصد دارد با نمايش دادن او ثروتي به هم بزند. و در اين راه«آن دارو »مي تواند طعمه خوبي براي اين هدف باشد. كونگ دستگير و به زنجير كشيده مي شود. در نيويورك مردم با خريد بليت خود را آماده ديدار با كونگ مي كنند. اما كونگ در اولين حضور خود در شهر نيويورك، با ديدن«آن دارو »كه مورد هجوم خبرنگاران قرار گرفته ، خشمگين شده و به جمعيت حمله مي كند. او با برداشتن«آن دارو »خود را به بزرگترين و رفيع ترين ساختمان شهر مي رساند و به بالاي آن پناه مي برد. جنگنده هاي نظامي به كونگ حمله مي كنند و جنگي بين آنها در مي گيرد. كونگ كه زخمي شده، از بالاي آسمانخراش به زمين افتاده و مي ميرد.
كينگ كونگ در يك نگاه
«كينگ كونگ »يك اثر تماشايي، گرم و دلپذير است كه ژانرهاي مختلفي را در دل خود دارد. اما بيش از هر چيز بايد آنرا يك قصه دلدادگي«ديو و دلبر »گونه معرفي كرد. پيتر جكسن كارگردان فيلم براي ساخت آن ۲۰ ميليون دلار دستمزد و درصدي از سود حاصل از فروش آن را دريافت كرد. اين بالاترين رقمي است كه تا به امروز به يك فيلمساز براي كارگرداني فيلمي پرداخت شده است. ساخت«كينگ كونگ »آرزوي بزرگ پيترجكسن در مقام كارگردان بود. او در سن نه سالگي نسخه اصلي فيلم را در تلويزيون ديد و سخت شيفته آن شد. همين فيلم باعث شد تا او تصميم بگيرد در بزرگسالي فيلمساز شود. در سن دوازده  سالگي بود كه جكسن به خودش قول داد روزي اين فيلم را دوباره سازي كند.
در حقيقت جكسن مي خواست نسخه جديدكينگ كونگ   را بلافاصله پس از اتمام كارگرداني«ترس آفرين ها »ي خود (محصول ۱۹۹۶) جلوي دوربين ببرد. اما در آن زمان بحث اجازه ساخت نسخه دوباره سازي شده فيلم داغ بود و هنوز هيچ كمپاني فيلمسازي موفق به كسب اجازه در اين رابطه نشده بود. پس جكسن به سراغ پروژه جاه طلبانه و سه قسمتي«ارباب حلقه ها»    رفت. از يك نظر ساخت ً«ارباب  حلقه ها »براي جكسن حكم يك فريب را پيدا كرد و از  سوي ديگر اين فيلم جكسن را به چنان شهرت بين المللي رساند كه او توانست، به راحتي كارگرداني نسخه جديد«كينگ كونگ »را به عهده بگيرد همچنان كه جلوه هاي ويژه كامپيوتري و ديجيتالي اين سه گانه كمك كرد تا چهره منطقي تر و مقبول تري از كونگ خود در فيلمش ارائه دهد.
جكسن؛ كونگ عظيم الجثه را با كمك كامپيوتر ديجيتالي خلق كرد، اما براي صحنه هايي كه اين هيولا از نزديك ديده مي شد، او از بازي اندي سركيس بهره گرفت. سركيس در صحنه هايي از فيلم با پوشيدن لباس ميمون و يك گريم سنگين. بر روي چهره اش، يك كونگ معصوم، عاشق و مغموم ارائه مي دهد. او براي اينكه بتواند نقش يك ميمون را بهتر بازي كند، مدتي را در آفريقا گذراند و به مطالعه درباره زندگي و نوع رفتار ميمون ها پرداخت. تجربه بازي در نقش گولوم (موجود كامپيوتري«ارباب حلقه ها ») به وي كمك كرد تا بهتر در قالب كونگ فرو برود.«في وراي »كه در نسخه اصلي نقش«آن دارو »  را بازي كرد، قرار بود در نسخه جديد به عنوان بازيگر مهمان ظاهر شود، او قرار بود آن جمله معروف و افسانه اي فيلم (آه نه، اين هواپيماها نبودند كه او را كشتند، اين زيبايي بود كه باعث مرگ كونگ شد) را در پايان ماجراها به زبان بياورد. اما مرگ به وي فرصت بازي در فيلم را نداد.
كونگ ۸۰۰ نماي مينياتوري دارد و برخي از صحنه هاي آن عينا شبيه نسخه اصلي فيلمبرداري شده اند. كار فيلمبرداري فيلم به قدري سخت و دشوار بود كه باعث كاهش وزن شديد پيتر جكسن كارگردان آن شد. منتقدين سينمايي، فيلم را به شدت پسنديده اند. انستيتو فيلم آمريكا فيلم را به عنوان يكي از ده كار برتر سال ۲۰۰۵ معرفي كرد و بسياري از آن به عنوان يكي از اميدهاي اصلي اسكار ۲۰۰۶ اسم مي برند.

هنر
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |