پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره - ۳۶۲۵
مسخ انسان يا اختلالات ژنتيك؟
آدم ماهي 
اين ماهي عجيب و غريب را پسري به نام آرون كرندل اهل ديترويت كه براي ديدن پدربزرگ و مادربزرگش به خانه آنها رفته بود، در درياچه رابينسون صيد كرد
محققان عقيده دارند: كشف چنين پديده اي مهمترين و مهيج ترين كشف دهه هاي اخير است 
028674.jpg
محمد رضا نصيري 
اين يك پري دريايي نيست، اما مثل اين موجود تخيلي تركيبي است از انسان و ماهي. آدم ماهي چندي پيش توسط شركت ژاپني سگا دريم كست به بازي هاي كامپيوتري راه يافت. در اين بازي شما مي بايست آدم ماهي را از مرحله تخم تا مرحله بلوغ كامل بزرگ مي كرديد. جرقه طرح اين بازي با جست  وجو در موزه ها و فسيل هاي ماقبل تاريخ در ذهن سازندگان اين بازي كامپيوتري شكل گرفت.
يك افسانه كانادايي هم هست كه روايت يك آدم گربه  صورت را نقل مي كند. افسانه هايي از اين دست بر اساس اين تئوري شكل گرفته است كه مواد هسته اي مي تواند روي ژن انسان تغييرات ماهوي ايجاد كند، با اين حال، آدم ماهي ديگر از يك افسانه يا بازي كامپيوتري فراتر رفته و به يك واقعيت تبديل شده است. ظاهرا 19 سال قبل از آنكه اين موجود عجيب نقش اول يك بازي كامپيوتري را ايفا كند، شخصي در كره جنوبي در عالم واقعيت با دخالت در قانون طبيعت به خلق چنين موجودي دست زده است.
انتشار عكس ماهي آدم نما و پخش آن از يك شبكه تلويزيوني نگراني هايي را درباره تشعشعات راديواكتيو بر طبيعت به وجود آورده است. پيش از اين، اخبار دروغين متعددي درباره حيوانات آدم نما يا آدم هاي جانورنما منتشر شده بود. حتي عكس هايي نيز در اين زمينه به سايت هاي اينترنتي راه يافته است كه با استفاده از تكنيك هاي كامپيوتري، مخاطب را فريب مي دهد، اما دفتر نمايندگي خبرگزاري رويترز در كره جنوبي اصل خبر اخير را تاييد كرده است و مي نويسد: يكي از 2 ماهي 19 ساله اي كه صورت آن مشابه صورت يك انسان است در چونگجو، 14 كيلومتري جنوب سئول نگهداري مي شود. اين ماهي حاصل جفتگيري ماهي كپور Carp و ماهي leather carp است كه در يك حوض خانگي در چونگجو نگهداري مي شوند. هر كدام از اين ماهي هاي ماده 80 سانتيمتر طول دارند و قطرشان به 50 سانتيمتر مي رسد. مالك اين ماهيان مي گويد كه هرچه سن آنها بيشتر مي شود، صورتشان هم بيشتر به صورت انسان شباهت مي يابد.
سال گذشته پسر 8 ساله اي كه براي اولين بار با پدربزرگش در درياچه كارولايناي جنوبي مشغول ماهيگيري بود، توانست صيد قرن را از آن خود كند؛ يك ماهي با صورت انسان. زيست شناسان كه از اين پديده متحير شده بودند اعتراف كردند كه تاكنون چنين نوع ماهي كه مشخصا دماغ و دندان هايي شبيه به انسان داشته باشد، مشاهده نكرده اند. دكتر گرگوري هيكنز، يكي از زيست شناسان باسابقه مي گويد: ما هنوز نتوانستيم بفهميم كه آيا اين ماهي به يك گونه اي خاص از آبزيان كه قرن ها در آبهاي آمريكاي شمالي زندگي مي كرده اند، تعلق دارد يا اينكه محصول سرهم بندي ژنتيك است يا يك جهش ژنتيك به شمار مي رود كه مولود تغييراتي است كه در طبيعت رخ داده است.
هيكنز با ذوق زدگي ادامه مي دهد: كشف چنين پديده اي مهمترين و مهيج ترين كشف دهه هاي اخير است.
اين ماهي عجيب و غريب را پسري به نام آرون كرندل اهل ديترويت كه براي ديدن پدربزرگ و مادربزرگش به خانه آنها رفته بود در درياچه رابينسون صيد كرد.
كلايتون، پدربزرگ 71 ساله اين پسرك به وي كمك كرد تا اين ماهي 5/7 اينچي را با قلاب از آب بيرون بكشد. پيرمرد مي گويد: من ماهي را از قلاب جدا كردم و جلوي نوه ام گرفتم تا اندازه اش را خوب ببيند، سپس به او گفتم: تو يك ماهيگير خوب هستي. داشتم ماهي را داخل سطل مي انداختم كه آرون گفت: نگاه كن پدربزرگ، اين ماهي شبيه دايي استيو است! كلايتون كه اول فكر كرده بود نوه اش دارد سربه سر او مي گذارد، نگاهي به ماهي انداخت و از تعجب نزديك بود كه ماهي از دستش رها شود. كلايتون ادامه داد: بعد ماهي دهانش را شروع به باز و بسته كردن كرد، مثل اينكه مي خواست حرفي بزند، من هم سريع در سطل انداختمش. در همان حال كه ماهي در سطل اين ور و آن ور مي پريد، پيرمرد با خود فكر مي كرد كه چه كاري انجام دهد، بهتر است. كلايتون مي گويد: مطمئن نبودم كه اين ماهي را به آب بيندازم و همه چيز را فراموش كنم يا اينكه آن را به دانشمندان تحويل دهم. البته علم شانس آورد كه اين پيرمرد راه دوم را انتخاب كرد و ماهي را به يكي از استادان كالج اين شهر تحويل داد.
پيرمرد ترجيح مي دهدبه خاطر كنجكاوي و شايعه سازي مردم و خبرنگاران به طور كامل خودش را معرفي نكند. از آن زمان تاكنون اخبار متناقضي در اين رابطه نقل شده است كه بيشتر آنها زاييده تخيل است. كلايتون از انتشار اينگونه شايعات اظهار تعجب مي كند. مردم مي گويند كه آدم ماهي از من خواسته بود او را دوباره به آب برگردانم. اين شايعه در حالي به وجود آمد كه منظور من اين نبود. من هيچ  وقت چنين حرفي نزدم، فقط گفتم ماهي مدام دهانش را باز و بسته مي كرد، انگار كه از من مي خواست رهايش كنم.
البته مي دانيم كه باز و بسته كردن مداوم دهان فقط مختص آدم ماهي ها نيست و خصوصيت تمام آبزيان به حساب مي آيد. پس از اين واقعه مسوولان شهري اقدام به تحقيقات گسترده كردند و دكتر هيكنز را از ايالت مايامي براي همكاري فراخواندند.
تا اين لحظه هنوز اطلاعات تازه اي درباره اين اتفاق نادر پخش نشده است. افرادي هم مامور شده اند تا با گشت زني در اطراف محل كشف اين ماهي ويژه، انواع ديگر آن را بيابند. يكي از مقامات فرمانداري معتقد است: بايد مشابه اين ماهي در همان مكاني كه صيد شده باز هم وجود داشته باشد.نگراني آنها اين است كه مبادا تشعشعات راديواكتيو احتمالي در فاضلاب نيروگاه هاي هسته اي نزديك به درياچه كرولاينا موجب به وجود آمدن اين نوع ماهي عجيب شده باشد.
اين تجربيات و كشفيات شواهدي است براي اثبات يك موضوع فلسفي قديمي يعني مسخ . شايد طبيعت در حال تجربه اي برعكس فرضيه داروين است؛ به اين ترتيب كه پروسه تبديل ميمون به انسان طبق نظريه داروين معكوس شده و به مسخ انسان و تبديل تدريجي او به جانوران تغيير جهت داده است.

دريا لرزه و پس از آن ...
وجود شمار زياد قربانيان متعلق به كشور هاي غربي، آنهم در دوران جشن هاي آخر سال، موجب شد تا فاجعه بيشتر جنبه جهاني بگيرد و رسانه ها به طرز بي سابقه اي آن را بپوشانند. شايد اگر اين تعداد غربي در ميان قربانيان نبود، چنين پوششي انجام نمي گرفت 
028671.jpg
عكس: مهدي قاسمي 
سونامي مطابق آمار تا امروز 150 هزار كشته، 500 هزار زخمي و 5 ميليون آواره بر جاي گذاشته است و ابعاد آن در خاطره بشريت نمي گنجد. اين فاجعه انساني جنبه بين المللي دارد، 8 كشور آسيايي و 5 كشور آفريقايي به صورت مستقيم ضربه ديده اند و 10هزار نفر نيز از 45 كشور ديگر جهان در آن جان باخته اند 2 هزار سوئدي، يكهزار آلماني، 700 ايتاليايي، 500 اتريشي، 200 فرانسوي، 200 نيوزلندي و شماري مكزيكي، كلمبيايي، برزيلي، فيليپيني و..
ايناسيو رامونه مردم كشور هاي غربي، احساسات عميقي را به مناسبت اين فاجعه از خود نشان دادند و همدردي مشروعي در مقابل چنين درماندگي انساني و اين همه ويراني و درد، با ميل شديد به كمك رساني و همبستگي گرم و پويا همراه شد. به گواه سازمان هاي بشر دوستانه، چنين موج همبستگي، چه از سوي دولت ها و چه مردم، بي سابقه است. اين فوران همبستگي با قربانيان مصيبت اقيانوس هند باعث شد تا بسياري از هم ميهنان، از وراي فاجعه، واقعيت تلخ زندگي روزمره شهروندان اين كشور ها را نيز دريابند و واضح است كه بسيج كمك رساني، به رغم اهميتش، براي پاسخ به مشكلات ساختاري موجود، بسيار نا كافي است.
چند واقعيت را ياد آور شويم :
وقوع يك حادثه طبيعي با ابعاد مشابه در يك كشور غني بيشتر از كشوري فقير قرباني بر جاي مي گذارد. مثلا، زمين لرزه بم در ايران، با شدت 8/6 درجه ريشتر كه درست يك سال قبل، روز 26 دسامبر 2003 رخ داد، بيش از 30 هزار كشته بر جاي گذاشت، حال آنكه 3 ماه قبل از آن، روز 26 سپتامبر۲۰۰۳ زمين لرزه 8 ريشتري جزيره هوكايدو در ژاپن، تنها چند زخمي ببار آورد و هيچ كس نيز كشته نشد. مثال ديگر، روز 21 مه 2003 زمين لرزه اي با شدت 2/6 درجه ريشتر، الجزاير را لرزاند كه بيش از۳ هزار كشته بر جاي گذاشت، چند روز بعد، روز 26 مه، زمين لرزه اي با شدت 7 درجه، شمال غربي ژاپن را لرزاند و كسي تلف نشد.چرا چنين اختلافات شديدي مشاهده مي شود؟ زيرا ژاپن چون ديگر كشور هاي توسعه يافته، از امكانات لازم براي به كارگيري موازين ساختماني ضد زلزله، با هزينه هاي گزاف بر خوردار است. پس آيا حتي در برابر حوادث طبيعي نيز بي عدالتي و نا برابري وجود دارد؟ بدون شك، آري. هر سال 211 ميليون نفر قرباني سوانح طبيعي مي شوند كه از اين تعداد دو سوم آنها در كشور هاي جنوب، در شرايطي كه فقر موقعيت آنها را شكننده كرده است، به سر مي برند. گزارش برنامه سازمان ملل جهت تو سعه UNDP، به نام كاهش خطرات ناشي از سوانح كه 2 فوريه 2004 منتشر شد، اشاره مي كند كه با اين حال بايد به استفاده از اصطلاح حوادث طبيعي ادامه داد، هر چند عواقب زمين لرزه، گرد باد و سيل در همه كشور ها يكسان نيست و بستگي به اتخاذ تصميمات پيشگيرانه توسط دولت ها دارد.
اگر چنين دريالرزه اي در اقيانوس آرام رخ داده بود، شمار قربا نيان بسيار كمتر مي شد، زيرا دولت هاي مجاور اين اقيانوس، بنا به ابتكار 2 قدرت بزرگ، يعني ژاپن و آمريكا، سيستم رديابي و اطلاع رساني به راه انداخته اند كه قبل از حركت امواج كشنده، اهالي سواحل اقيانوس آرام را خبردار مي كند و از آنها مي خواهد به پناهگاه ها بشتابند. اما تهيه، راه اندازي و نگهداري از چنين سيستمي قيمتي سرسام آور دارد.
فاجعه اقيانوس هند به دليل وسعت و سرعتش ما را متاثر كرد، زيرا همه اين تراژدي انساني، يك روزه اتفاق افتاد. اما اگر به مدت يك سال با همين كنجكاوي و تاثر كنوني به بررسي زندگي شهروندان اين كشور ها بپردازيم، فاجعه اي انساني با ابعادي غم انگيزتر، البته با سرعتي كمتر، را مشاهده مي كنيم. كافي است بدانيم كه هر ساله در كشور هاي حول خليج بنگال هند، مالديو، سريلانكا، بنگلادش، بيرماني، تايلند، مالزي و اندونزي چندين ميليون نفر و به خصوص كودكان به دليل عدم دسترسي به آب آشاميدني و استفاده از آب آلوده جان مي سپارند.
بالغ بر 4 ميليارد دلار كمك دولتي و خصوصي جهاني به فاجعه اخير وعده داده شده است، همه از اهميت اين رقم خشنودند و به هم تبريك مي گويند، معذلك، در مقابل ديگر هزينه ها، اين رقم جزئي است، مثلا بودجه نظامي ايالات متحده آمريكا، 400 ميليارد دلار است، هنگامي كه پاييز 2004 فلوريدا از گردبادي مهيب آسيب ديد و قربانياني، به مراتب كمتر از فاجعه كنوني بر جاي گذاشت، واشنگتن بلا فاصله كمك 3 ميليارد دلاري ارايه كرد. باري، مبالغ وعده داده شده در مقابل نياز هاي كشور هاي داغدار نا چيز است.
مطابق ارقام بانك جهاني، قرض هاي دولتي 5 كشور از ميان كشور هاي آسيب ديده، بيش از 300 ميليارد دلار است و پرداخت آن سالانه به 32 ميليارد دلار بالغ مي شود، يعني بيش از 10 برابر وعده هاي كمك رساني دلسوزانه امروزي. به نام پرداخت وام، هر سال كشور هاي فقير 230 ميليارد دلار به جيب كشور هاي غني شمال واريز مي كنند. دنياي وارونه اي است. به مناسبت فاجعه كنوني مساله وقفه در پرداخت وام از طرف كشور هاي مصيبت زده مطرح است.البته وقفه كافي نيست، بايد به طور ساده آنها را لغو كرد. همانطور كه ايالات متحده به همدستان خود در كلوپ پاريس لغو وام هاي عراق را تحميل كرده است، هر چند عراق كشوري با منابع غني گاز و نفت است. چرا چنين تصميمي را براي كشور هاي فقير تر اجرا نكنيم؟ آن هم كشور هايي كه مصيبتي بي سابقه درهمشان شكسته است؟
مطابق نظر برنامه سازمان ملل جهت توسعه UNDP، درمقياس جهاني مبلغ 80 ميليارد دلار در سال جهت پاسخ به نياز هاي اوليه انساني لازم است، منظور دسترسي به آب آشاميدني، برخورداري از سقف، غذاي مناسب، آموزش ابتدايي و خدمات اساسي بهداشتي است. اين مبلغ دقيقا برابر بودجه تكميلي مورد در خواست بوش از كنگره آمريكا، براي ادامه جنگ با عراق است.
عظمت نياز هاي كنوني بيانگر اين امر است كه همدردي انساني هر قدر هم كه قابل ارزش و لازم باشد، راه حل درازمدت نيست. احساسات نمي تواند جاي سياست را بگيرد. هر فاجعه انساني مثل ذره بيني است كه به ناگاه بر گوشه اي از جهان گذاشته مي شود و كاستي هاي ساختاري، فقر و مشكلات قربانيان، توزيع ناعادلانه و نا برابر ثروت را به نمايش مي گذارد. براي كاهش ابعاد فجايع مهيب، بايد راه حل هاي دايمي يافت و براي همه ساكنان كره زمين توزيع مجدد و متعادل را در نظر گرفت.
امروز بيش از هميشه، براي مقابله با شرايط اضطراري و به زبان ساده براي ساختن دنيايي عادلانه تر، لازم است نوعي ماليات جهاني تعريف شود. اين پيشنهادماليات جهاني بر مبادلات سرمايه معروف به ماليات توبين، شامل تجارت اسلحه يا مواد انرژي زاي غير قابل باز توليد نيز مي  شود. 20 سپتامبر 2004 اين پيشنهاد توسط روساي جمهور : لولا از برزيل، لاگوس از شيلي و شيراك از فرانسه و همچنين زاپاترو، نخست وزير اسپانيا در اجلاس سازمان ملل متحد، مطرح شد، متجاوز از 100 كشور، يعني بيش از نيمي از كشورهاي جهان از آن استقبال كردند.

حيات وحش كنيا در تايلند
028683.jpg
سال گذشته امواي كيباكي رئيس جمهوري كنيا به تايلند رفت و قراردادي با تايلند امضا كرد كه طي آن كنيا به تايلند كرگدن، شير، اسب آبي و فيل ارسال كند و در عوض ببر بگيرد و گزارش كارشناسان تايلندي را درباره تربيت فيل.
و حالا زمان عمل فرا رسيده و قرار است اولين محموله حيوانات در ماه فوريه از كنيا به پاركي در شمال تايلند ارسال شود. اما مسوولان سازمان حيات وحش كشور كنيا با اين طرح كاملا مخالف هستند و عقيده دارند اين يك تصميم سياسي است كه به مناسبت ديدار كيباكي از تايلند
اتخاذ شده است.
او مي گويد: باتوجه به مشكلاتي كه در خصوص آماده سازي حيوانات براي زندگي در قفس وجوددارد، احتمال دارد اين طرح به تعويق بيفتد.
دافنه شلدريك، يك متخصص حيوانات وحشي كه در كنيا از شهرت بالايي برخوردار است در واكنش به اين تصميم گفت :اين يك عمل غافلگير كننده است.
حيوانات وحشي كنيا در معرض خطر شكارچيان و قاچاقچيان قرار دارند.
دولت نمي داند مسبب چه درهم و برهمي شده است. انتقال حيوانات از محل سكونت طبيعي خود به قفس يك كار وحشيانه است.
مثل اينكه مشكل تصميم گيري هاي غير كارشناسانه و شتابزده فقط مختص كشور ما نيست. ديگران هم درگيرند.

بازهم شناسنامه
028689.jpg
در پي طرح شناسنامه دار شدن جنگل ها و مناطق تحت حفاظت سازمان حفاظت محيط زيست، قرار است آبخيزهاي كشور هم شناسنامه دار بشوند .ولي حكايت اين شناسنامه دار شدن چيست و آيا اين طرح به حفظ اين عرصه هاي ملي كمك خواهد كرد؟
كنترل، هدايت صحيح و حفاظت از اراضي دربرگيرنده آبراهه ها شايد بتواند راه حلي خوب براي كاربري درست و بهتر از آبهاي روان سطح كشور باشد. به قول يكي از كارشناسان منابع طبيعي ،  باران در ايران بايد به اندازه ببارد، اگر كم ببارد بدبختي از خشكسالي است، اگر زياد ببارد بيچارگي از سيل.
اما اجراي طرح هاي اينچنيني شايد بتواند گوشه اي از اين معضل ملي را به حل شدن نزديك كند.
معاون وزير جهادكشاورزي اعلام كرده عمليات آبخيزداري تاكنون درحوزه سد كرخه و سد سفيد رود اجرا شده است.

كويرها آباد شود يا نه
028686.jpg
آباد كردن كوير روياي بزرگي است كه تا حالا كله آدم هاي زيادي را به كار انداخته، حتي عده اي براي تحقق اين امر تصميم به شكاف كوه ها و پيوند اقليم مرطوب جنگل هاي هيركاني به كويرهاي مركزي كشور را داشتند. جنگلكاري در اين كويرها يكي از همين نظرها بود كه به دليل سهل الوصول تر بودن به اجرا نزديك شد. سازمان جنگل ها و مراتع و آبخيزداري اعلام كرده۳۴ ميليون هكتار از زمين هاي كويري كشور جزو كانون هاي بحراني بياباني است ولي  آيا اصلا لزومي براي سبز كردن كويرها هست؟ كوير براي خودش هويتي دارد در خور توجه . كوير ايران يكي از جاذبه هاي زيباي گردشگري جهان است. كوير هم با تمام كوير بودنش حاصل ميليون ها سال تجربه طبيعت است و هزاران گونه خاص گياه و جانور دارد كه حفظ آنها از وظايف عمده محيط زيست ها است و تلاش هاي زيادي هم در اين زمينه شده است، اما هرچه هست سازمان جنگل ها و مراتع اعلام كرده كه 34 ميليون هكتار منطقه كويري و بياباني كشور طي برنامه چهارم توسعه طرح زراعت چوب در سطح 10 ميليون هكتار اجرا خواهد شد.

كنفرانس تنوع زيستي
028680.jpg
قرار است يك كنفرانس بين المللي با شركت دانشمندان و سياستگذاران با هدف جلب توجه همگان به روند كاهش تنوع زيستي جهان در شهر پاريس برگزار شود.
ژاك شيراك، رئيس جمهوري فرانسه، در ژوئن 2003 در نشست سران گروه 8، پيشنهاد برگزاري اين كنفرانس را مطرح كرد و خودش به عنوان سخنران اصلي در كنفرانس شركت مي كند.
در اين كنفرانس يكهزار و 200 كارشناس از۳۰ كشور جهان حضور دارند. اين افراد مي توانند با ارايه راه حل هايي مانند تشكيل يك هيات جهاني از كارشناسان تنوع زيستي، به رفع اين مشكل كمك كنند.
گفتني است افزايش دماي هوا باعث انقراض 15 تا 37 درصد گونه هاي زيستي جهان شده و هم اكنون دانشمندان معتقدند كره زمين بعد از 65 ميليون سال كه نسل دايناسورها از بين رفته، شاهد بزرگترين انقراض انبوه جانوران خواهد بود.

يادداشت طبيعت
به سوي شاهراه 
حميد ذاكري 
همه ساله  چون به آخر پاييز و فصل زمستان، يعني فصل شكار مي  رسيم، بحث هاي مربوط به سافاري و ارز آوري اين رشته از اكوتوريسم هم داغ مي  شود و رسانه ها هر يك به نوعي و از ديدگاهي در اين مقوله مي  نويسند و مي  گويند و خوانندگان گرامي و مستمعان محترم مي  خوانند و مي  شنوند و چون زمستان به آخر مي  رسد و فصل بهار و زاد آوري ، يعني فصل شكار ممنوع، فرا مي  رسد قلم ها و تفنگ ها هر دو غلاف مي  شوند تا سال ديگر؛ در اين ميان آنها كه بايد بشنوند و اقدام كنند، همچنان ناشنوا و بي اعتنا باقي مي  مانند.
امسال هم، مثل هر سال، حرف و سخن درباب اكوتوريسم شكار يا به عبارتي سافاري فراوان است و در اين روزها در سايت هاي خبري و روزنامه ها اخبار و گزارش هاي جالبي به چشم مي  خورد. از جمله خبرگزاري ميراث فرهنگي مصاحبه اي كرده با يك اكوتوريست آلماني به نام آگوستينوس فون پاپن كه از لقبش معلوم است جزو طبقات ممتاز و رگ و ريشه دار سرزمين فن آوري و فلسفه است. او در اين گفت وگو به مواردي اشاره كرده كه مي    تواند بسيار مورد توجه مسوولان سازمان حفاظت محيط زيست كه متولي واقعي صنعت سافاري است، قرار گيرد. او گفته كه در آلمان سالانه فقط حداقل 600هزار گراز شكار مي    شود كه اگر ميانگين بهاي پروانه شكار هر راس آن 300 يورو باشد، رقم حيرت انگيز 180 ميليون يورو، يعني 230 ميليون دلار، حاصل ميآيد. اين فقط مربوط است به شكار ارزانقيمت گراز؛ اضافه كنيد بر آن شكارهاي اصلي ديگر را، يعني شوكا و گوزن زرد و قوچ موفلون و شاموا و روباه و مينك و مارتن نوعي سمور و خرگوش معمولي و خرگوش صحرايي از پستانداران، مرغابي  و قرقاول و كبك Perdix Perdix و كبوتر و غاز و... از پرندگان كه اگر بخواهيم تعداد شكارچي هاي آلمان را كه بيش از 320 هزار نفرند و معمولاهر سال چند تا شكار را در چنته گشت و گذارهاي پاييزي و زمستاني خود دارند، ضرب در تعدادشكار چهارپا و پرنده كنيم، به ارقام نجومي خيره كننده اي دست مي    يابيم.
حالا آلمان كه نسبتا كشور بزرگي است و گونه هاي شكاري اش خيلي محدود نيست، اما كشورهاي بسيار كوچكي مثل فنلاند و دانمارك و لهستان درآمدهاي غيرمنتظره اي از شكار دارند. يا سوئد كه تنها سه گونه قابل شكار در آن زيست مي      كند شوكا، كاريبو و گراز سالانه فقط 150 هزار پروانه كاريبو نوعي گوزن مي   فروشد.
و اما ما چه مي  كنيم؟ در كشور بزرگ و پهناور ما كه با داشتن چهار فصل كامل و برخورداري از ارزشمندترين جاذبه هاي اكوتوريستي، علاوه بر ده ها گونه تروفه، فقط 6 گونه قوچ و ميش وجود دارد اوريال، البرز، ارمني، اصفهان، لارستان، كرمان كه همگي آنها جزو پرطرفدارترين گونه هاي جهان هستند و شكارچيان تروفه در سراسر دنيا براي آنها سرودست مي    شكنند، تعداد پروانه هاي صادره آنقدر كم است و تعداد اكوتوريست ها آنقدر محدود كه به واقع ارزش آماري ندارد. اي كاش سازمان حفاظت محيط زيست تعداد پروانه هاي صادره در طول يك فصل شكار را دقيقا و به تفكيك اعلام كند تا شرايط روشن تر و امكان تجزيه و تحليل عملي شود.
اگر ما بتوانيم در سال فقط يكهزار پروانه تروفه اوريال بفروشيم و بابت هر پروانه 4 هزار دلار بگيريم، مي  شود 4 ميليون دلار. به همين ترتيب حساب كنيد انواع ديگر قوچ و كل و گراز و گوزن و گرگ و شغال و خرس و كبك و تيهو و مرغابي و غاز و دراج و ده ها شكار ديگر را.
دوست عزيزم دكتر كرمي سال پيش در همين صفحه مقاله اي نوشت با عنوان: شكار، دويدن روي لبه تيغ كه طي آن ضمن برشمردن اهميت اين رشته از توريسم،بايدها و نبايدها و خط قرمزهايي را كه وجود دارد به خوبي روشن كرده بود. يك سال گذشت و در طول اين يك سال هيچ حركتي در سمت وسوي حل مشكلات و به عقب راندن موانع و مشكلاتي كه بيشتر زاييده برخورد نكردن مسوولان ما با انديشه هاي نادرست و تلقي هاي ناسزاوار است، مشاهده نمي  شود. در واقع لبه تيغ اين صنعت را همين تعابير و تلقي هاي نادرست تشكيل مي  دهند كه بي  شك با ايضاح و آشكارسازي به سرعت ناروايي آن بر همگان آشكار خواهد شد و لبه تيغ، جاي خود را به شاهراه و بزرگراه خواهد داد. بزرگراهي كه مي  تواند بارسنگيني را نه تنها از دوش جوامع محلي و روستايياني كه در مناطق داراي شكار زندگي مي  كنند بردارد، بلكه كمك بزرگي به صنعت توريسم و سازمان حفاظت محيط زيست نيز خواهد بود.

حيات وحش ايران
۱۴۳خفاش دم موشي مسقطي 
گونهRhinopoma musca tellum:
خانواده خفاش  هاي دم موشيRHINOPOMATIDAE :
راسته خفاش هاCHIROPTERA :
رده پستاندارانMAMMALIA :
028677.jpg
از نظر شكل ظاهري شباهت زيادي به خفاش دم موشي كوچك دارد. تفاوت ظاهري در قسمت برهنه روي بيني است كه در اين خفاش كاملا واضح است در صورتي كه پوسته بيني در خفاش دم موشي كوچك آشكار نيست. طول سر و تنه 5/4 تا 6 سانتيمتر است. در ايران از سيستان، بلوچستان، جهرم، پشت كوه لرستان، اهواز و ايلام گزارش شده است.
در اواخر غروب پرواز مي كند؛ پروازي غير معمول و بالا و پايين رفتن زياد كه شباهت به پرواز پرندگان كوچك دارد و معمولا در فاصله 6 تا 9 متري زمين پرواز مي كند.

محيط زيست
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
شهر آرا
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  محيط زيست  |  شهر آرا  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |