چهارشنبه ۲۴ دي ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۸۲
موزه هاي علوم خانه هاي علم
001116.jpg
اشاره؛ امروزه بچه ها دوست دارند آنچه را كه در كلاس مي شنوند، به نوعي در خانه يا مدرسه عمل كنند. به عبارت ديگر، هر واژه اي براي آنان جايگاه يادسپاري را ندارد، پس تمايل دارند هرچه را در محيط پيراموني مي بينند، به گونه اي تجربه كنند.
چندي قبل پسر بچه هشت ساله اي را ديدم كه لامپ ۱۰۰ واتي را با سيم برق و يك باطري خشك متوسط به هم متصل كرده بود و تلاش مي كرد به هر شكل ممكن آن را روشن كند. او از زبان معلم، ارتباط بين انرژي الكتريسيته و تعامل لامپ و پيل را شنيده بود، اما امكان اين آزمون را نداشت و متأسفانه آزمايشگاه مدرسه هم بضاعت اين تجربه را به او نداده بود؛ ولي او توانست به مدد اين تجربه آن را بياموزد. امروزه دانش آموزان در مدارس ما بيش از آنچه ياد بگيرند نياز به تجربه آموزي دارند، اما آيا اين فرصت براي آنها مهياست؟ كدام يك از مدارس، موزه علوم دارند؟ و يا چه امكانات مطلوبي براي آنان فراهم شده است؟
مطلبي در زمينه راه اندازي خانه هاي علم و موزه علوم توسط معاونت پژوهشي جهاد دانشگاهي واحد علوم پزشكي ايران تهيه شده كه در پي مي آوريم:
امروزه در كشورهاي صنعتي، گرايش به آموزش هاي غيررسمي به منظور تعميق آگاهي افراد مورد توجه جدي قرار گرفته است. به عبارت ديگر متوليان آموزش كه در جست وجوي يافتن راه هاي افزايش علايق دانش آموزان و دانشجويان به فراگيري علوم بوده اند، بدين نتيجه رسيده اند كه بايد علاوه بر روش هاي مرسوم و معمول آموزشي، با به كارگيري روش هاي نوين، دانش آموزان را علاوه بر مفاهيم ذهني، با كاربرد علوم نيز آشنا سازند و توسعه آزمايشگاه ها و توجه به بازديدهاي علمي، از نشانه هاي بارز اين رويكرد نوين است. به ديگر سخن، آنان اساس برنامه ريزي خود را بر اين اصل استوار ساخته اند كه درك عميق و آشنايي با نقش علوم در توسعه، به مراتب از آموزش مفاهيم پيچيده غيرملموس ضروري تر است. آنان دريافته اند كه آموزش بايد هدفمند، جاذب و مبتني بر علايق باشد. از اين رو تمامي امكانات و سرمايه هاي فكري و مادي خويش را حتي به بهاي تحول در بسياري از باورهاي كهن، در اين جهت به كار مي گيرند، تا آنجا كه دانش آموز، معلم، كلاس و... موزه به شكل و كاربردي ديگر تعريف و مورد بهره برداري قرار مي گيرند. در اين رويكرد، ديگر معلم متكلم وحده و دانش آموز مستمع مطلق نيست، كارگاه و آزمايشگاه از حاشيه به متن آمده و آموزش غيررسمي جايگاه ويژه يافته و موزه از نمايشگاه اجناس و كالاي ديرينه به بازوي آموزش تبديل مي شود و مفاهيمي نو مانند خانه علم و موزه هاي علوم پديد مي آيد.
اهميت ديدگاه علمي دانش آموزان
علوم در مدارس با واقعيت علمي شباهتي جزيي دارد و به همين سبب، ماهيت علم تبديل به موضوعي نظري و غير كاربردي شده است. در واقع علوم در مدرسه، بر فراگيري واقعيت ها به طور مجزا تأكيدي بيش از حد دارد. واقعيت هايي كه از مشاهدات ما ريشه مي گيرند، در واقع بخشي از علم هستند، ولي با درك علم يكي نيستند. آموزش كه كمي فراتر از واقعيت ها مي رود، بيشتر به يادگيري واقعيت ها منجر مي شود تا يادگيري علم، بنابراين بايد اين ديدگاه تغيير كند، زيرا علوم حيطه اي عمده از فعاليت هاي ذهني و علمي بشر را تشكيل مي دهد كه مي تواند اساس كاربردهاي مهم تكنولوژيك و رضايت عقلي و فكري باشد، آگاه بودن از وضعيت و ماهيت دانش علمي، چگونگي آن و وابستگي به آن نه تنها براي دانشمندان، بلكه براي همه، بخش عمده اي از آموزش را تشكيل مي دهد.
آموزش علوم به صورت ارايه واقعيت ها، تصويري از تأثير ديدگاه علمي فعلي بر تجارب يادگيري تدارك ديده شده در مدارس است. اگر فعاليت علمي را كاربرد اصول و مهارت هاي قابل آموزش درجه يك به حساب آوريم، به اين تصور مي رسيم كه هدف از تحصيل علم، آموختن اين اصول و مهارت هاست و در نتيجه، نقش غالب فعاليت هاي كلاسي به صورت نمايش مهارت ها و «ثابت كردن» اصول جلوه گر مي شود. آموزش علوم چه صريحاً و چه تلويحاً، به اين صورت به ذهن انتقال مي يابد:
هدف دار؛ قادر به ارايه حقايق قطعي، ثابت كننده چيزها و داراي محتوايي معين و منحصر به فرد.
اگر فعاليت علمي را به صورت ادراك از راه آزمودن افكار و عقايد با محك شواهد و دلايل ببينيم و افكار و عقايد را به همان اهميت شواهدي كه پشتيبان آنهاست، بدانيم، آن گاه تجارب كلاسي با آزمايشگاهي تا حد زيادي متفاوت خواهند شد. افكار و عقايد به جاي آن كه پذيرفته شوند، كشف مي شوند، به خاطر سپرده مي شوند و ديدگاه هاي جايگزين به محك شواهد و مدارك موجود گذاشته مي شوند. اين فعاليت ها چنين تصوري را از علم به وجود مي آورند:
* كوشش انسان براي درك دنياي فيزيكي.
* دانشي كه آزمودني است و هميشه در برابر شواهد و دلايل بيشتر در معرض بحث و تغيير است.
* بر پايه دانش و ادراك قبلي بنا شده است، بي آن كه كوركورانه آن را بپذيرد.
* از گستره وسيعي از روش هاي تحقيق بهره مي گيرند.
* اقدام اجتماعي پيشگامي است كه نتيجه گيري هايش اغلب مورد قبول جامعه واقع مي شود.
* از روش ها تأثير مي پذيرد.
اهميت نگرش هاي علمي دانش آموزان
نگرش هاي دانش آموزان بر آمادگي آنها براي شركت در فعاليت هاي خاص و شيوه پاسخگويي به افراد، اجسام و موقعيت ها، اثر مي گذارد. نگرش ها و ويژگي هاي شخصيتي زير در كليه مراحل آموزش علوم اهميت دارند:
- كنجكاوي؛
- آمادگي براي پذيرش عدم قطعيت؛
- بازنگري نقادانه؛
- پشتكار؛
- خلاقيت و ابتكار؛
- فكر باز؛
- حساسيت به عوامل محيطي زنده و غيرزنده؛
- همكاري با ديگران.
اين نگرش ها از راه تشويق و ترغيب و ارايه مثال پرورش مي يابند.
فعاليت هاي علمي طراحي شده براي ايده هاي دانش آموزان:
۱- فعاليت هايي كه در جهت گسترش تجربيات دانش آموز است.
۲- فعاليت هايي كه دانش آموز را درگير آزمودن ايده هايش مي كند.
بحث درباره اين گونه مسايل با دانش آموزان در حالي كه نمونه هايي از اجسام را در اختيار آنان گذاشته ايم تا در كار عملي كاوشگرانه عمل كنند، به ايشان كمك مي كند تا درباره آنچه انجام داده اند دوباره فكر كنند و شايد براي بررسي آنچه ناديده گرفته شده است، به عقب برگردند و نيز درباره واژه هايي كه به كار مي برند، تجديد نظر كنند.
در شرايط فعلي و در حالي كه ارزش اين روش آشكار است و از آنجا كه به كار بردن روش هاي علمي و يادگيري كاوشگرانه بهترين راه يادگيري علوم هستند، بحث ايجاد خانه هاي علم و موزه هاي علوم به ميان كشيده مي شود.
تعريف موزه هاي علوم و خانه هاي علم
موزه هاي علوم و فنون معاصر، سازمان هاي نسبتاً نوظهوري هستند كه قدمت آنها تنها به حدود ۴۰ سال مي رسد. از آنجايي كه اين مؤسسات مي خواهند ارايه دهنده كارهاي بديع و ملموس تري باشند، خود را مقيد به پيروي از روش هاي كهنه موزه هاي سنتي نمي دانند.
اين مؤسسات به دنبال آن هستند تا نياز موجود به ارتقاي درك عمومي از علم، فن و صنعت را مرتفع سازند. در واقع، موزه هاي علمي از نظر كيفي، يك شيوه آموزشي محسوب مي شوند كه در كنار سيستم هاي آموزشي متداول و به دور از الزامات رايج اين سيستم ها در محيط و فضايي متفاوت، جذاب، لطيف، آرام و زيبا موجبات اثربخشي بيشتر سيستم هاي آموزشي را فراهم كرده و باعث تقويت و گسترش فرهنگ علمي در كشور مي شوند.
از آنجا كه توسعه علمي، نقش محوري و بنيادين در رشد و شكوفايي هر جامعه اي ايفا مي كند و پيش شرط دستيابي به توسعه پايدار و بالنده هر كشوري محسوب مي شود، توجه و سرمايه گذاري در اين زمينه، بيش از پيش مورد نظر و اولويت قرار دارد.
در حال حاضر، موزه ها ابزاري براي تعليم و ترقي همگاني محسوب مي شوند. اين مراكز پيش از آن كه بخواهند سياست دور از دسترس و نمايشي بودن اشيا را در پيش گيرند، در صددند تا مردم را با لمس كردن نمايشگاهي و ايجاد ارتباطي متقابل با غرفه ها ترغيب كنند. ارتباطي تعاملي از طريق نشان دادن دكمه ها، چرخاندن دسته ها و بلند كردن اهرم ها و گوش دادن به پيام هاي صوتي و تماشاي علايم تصويري، در اكثر اين نمايشگاه ها به جاي آن كه فقط به عرضه و نمايش اشياء بپردازند، سعي مي شود تا با توضيح فرايندها و اصول علمي، اهداف آموزشي را دنبال كنند. اين موزه ها با ارايه چندين برنامه آموزشي خاص كه خيلي از آنها داراي ماهيت ابتكاري اند، مكمل آموزش هاي خشك درسي مدارس و ساير سازمان هاي جامعه هستند.
از آنجايي كه خانه هاي علم ملزم به انجام برنامه هاي اجباري رايج در نظام آموزش رسمي، مانند تدريس كامل كتب درسي و برنامه ريزي آموزشي در يك دوره تحصيلي نيستند، لذا اين امكان براي آنها فراهم است تا موضوعات جديدي را در برنامه هاي آموزشي و نمايشگاهي خود بگنجانند.
در اين صورت، آنها مي توانند به عنوان ابزار قدرتمندي به سود برنامه هاي آموزش رسمي كه اغلب از نظر زمان به شدت در مضيقه و از نظر نيروي انساني با كمبود مواجهند، به كار گرفته شوند.
خانه هاي علم با انعطاف پذيري و آزادي عملي كه در نحوه معرفي علم دارند، قادرند آخرين پيشرفت هاي علم و فناوري را به صورت سه بعدي (عيني و واقعي) به عامه مردم و همه دانش آموزان عرضه نمايند. در كشور ما، تاكنون توجه جدي و سازمان يافته به موزه هاي علوم و خانه هاي علم مبذول نگشته است.
هرچند فعاليت هاي مفيد و پراكنده اي توسط برخي از نهادهاي مسئول صورت گرفته است، ليكن اهميت اين امر ضرورت، تلاش فراوان و سرمايه گذاري بيشتر را ايجاب مي كند.
رويكرد فعال و توجه جدي مسئولين محترم آموزش عمومي كشور در سال هاي اخير به برنامه ريزي و توسعه خانه هاي علم و تأسيس موزه علوم در وزارت آموزش و پرورش، نويدبخش آينده روشن در جبران اين عقب ماندگي است. اميد است كه با پيشرفت مطالعات و الطاف الهي در آينده اي نزديك شاهد احداث موزه هاي علوم خانه هاي علم در سراسر كشور عزيزمان ايران باشيم تا با تكيه بر آن عشق به فراگيري در دانش آموزان به واسطه تشويق آنها به اكتشاف، خلاقيت، تصور، بيان، تحقيق و مطالعه و ايجاد فرصتي براي دانش آموزان جهت شناسايي توانايي هاي خود با آزاد گذاشتن آنها تا به روش خود و در زمان مناسب خود آموزش ببينند و موقعيت هاي هيجان انگيزي براي فراگيري و آموزش ايجاد شود.

بازار فرهنگ
دعاي صباح اميرالمؤمنين(ع)
خط: استاد محمد شفيع تبريزي/ ناشر: انتشارات سبكباران/ ۲۴ صفحه كاغذ گلاسه (با تذهيب)/ قطع: وزيري/ شمارگان: سه هزار نسخه/ با جلد سلفون/ بها:؟
دعاي صباح حضرت اميرالمؤمنين(ع)، صيقل دهنده جان است و روزنه اي است براي نزديكي به محبوب و معبود و آرامش بدست مي آيد كه آدمي خود را در حضور يابد.
در تاريخچه اين دعا روايات گوناگوني آورده شده است، از آن جمله از شريف يحيي بن قاسم علوي نقل شده است كه در ۲۷ ذيقعده سال ۷۳۸ ه+.ق، دعاي صباح را با دستخط جد بزرگوارش حضرت اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب كه به تاريخ يازدهم ذيحجه سال بيست و پنجم هجرت مرقوم فرموده بود، زيارت كرده است.
تمام حرفها نام تو را دارند
001122.jpg

مهدي مظاهري/ ناشر: رامانيوش/ چاپ اول، ۱۳۸۲/ ۱۰۳ صفحه رقعي/ ۷۰۰ تومان.
«اي رفيق، اي ساده»
اي صفاي دل خاموش و پريشان و غمين
باز هم مي خوانم‎/ من تو را مي خواهم ‎/با تو من مي مانم.
اين مجموعه، شامل اشعاري است از مهدي مظاهري.
دلتنگي ها و پرسه ها
001119.jpg

اثر: هرمان هسه/ ترجمه: مسيحا برزگر/ ناشر: دارينوش / چاپ اول، ۱۳۸۲ / ۱۸۰ صفحه رقعي / ۲۲۰۰ نسخه / ۱۷۵۰ تومان.
هرمان هسه، شاعر آلماني در شعر خويش زندگي كرده و زندگي خويش را شاعرانه سروده است. او در شعر خويش رنج برده، خنديده، گريسته، خودكشي كرده، پرسه زده، دل بسته، دل بريده، سفر كرده، عاشق شده و... او شاعر است، از اين رو چشماني بينا دارد. زيرا تنها شاعرانگي ست كه بينايي مي بخشد. روزمرگي، كوري محض است.
دلتنگي ها و پرسه ها، يكي از كتاب هاي دوست داشتني هرمان هسه است. در اين كتاب، هسه راهبي است معتكف در دير طبيعت. اين كتاب، در واقع مجموعه اي از نامه هاي عاشقانه هسه به طبيعت است. بنابراين مي توان اين كتاب را عاشقانه هاي هسه ناميد. البته اين كتاب قبلا با عنوان «سيري در تنهايي» با ترجمه احمد رضواني توسط نشر نويد به چاپ رسيده است.

فرهنگ
ادبيات
انديشه
سياست
ورزش
|  ادبيات  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |