تاریخ انتشار: ۹ تیر ۱۳۸۸ - ۰۶:۴۲

امیر وحیدیان: هر نظام اجتماعی ارزش‌هایی را بازمی‌تاباند که به‌واقع از ارزش‌های مندرج در متن اجتماعی خود گرفته است.

به عبارت روشن‌تر، ارزش‌هایی که هر نظام سیاسی برای هویت‌یابی خویش ایجاد می‌کند،  بازتولید و آینه ارزش‌های نهادینه‌شده اجتماعی است. با این حال «غیریت‌سازی» که اصطلاحی رایج در ادبیات سیاسی است، به‌معنای ارزش‌های مقبول یک نظام سیاسی عمل می‌کند و براساس آن ایدئولوژی و غایت نظام سیاسی سامان می‌یابد.

از سویی دیگر، شهروندانی که در تعامل و ارتباط با یک نظام اجتماعی قرار می‌گیرند  برحسب نوعی تقسیم‌بندی اجتماعی‌که توسط نظام اجتماعی و اتفاقاً بر پایه همان ارزش‌های سیاسی صورت می‌گیرد،  تقسیم می‌شوند. به هر روی،  غیریت‌سازی اجتماعی و نوع هویت‌‌یابی اجتماعی  مبتنی بر آن، در نظام‌های سیاسی مختلف، اشکال گوناگونی دارد. مطلب حاضر با توجه به این نکته، به اهمیت غیریت‌سازی در نظام‌های سیاسی و نقش آن در قوام و پیشبرد کل نظام اشاره دارد.

هر جامعه و نظام اجتماعی بر اساس ارزش‌ها و هنجارهای خاصی بنا شده که این ارزش‌ها و هنجارها،  پایگاه و نقش‌های اجتماعی افراد و گروه‌ها را تعیین می‌کنند. این ارزش‌ها از جامعه‌ای به جامعه دیگر متفاوت است. در واقع ارزش‌ها که عنصر هویت بخش به اعضای یک جامعه هستند در شرایط زمانی- مکانی مختلف،  متفاوت‌‌اند.

ارزش‌ها نیز شامل کلیه عوامل معنویی است که بستر و غایات زندگی اجتماعی را تعیین می‌کند. عوامل مادی و به خصوص ساختارهای سیاسی و اقتصادی در این بستر و در راستای تحقق آن اهداف، تکوین و تکامل می‌یابند. به همین جهت است که ارزش‌های اجتماعی یعنی آن مجموعه‌ای که چارچوبه ذهن و زبان یک جامعه را شکل می‌دهد، نقش هویت بخشی ایفا می‌کند.

هویت بخش بودن ارزش‌ها به این معناست که جامعه «ماهیت» و «چگونه بودن» خود را بر اساس آن توصیف می‌کند و بر مبنای آن میان خود و دیگران تمیز قائل می‌شود. ارزش‌های هویت بخش که مجموعه نگرش‌های جهان‌شناسانه،  انسان‌‌شناسانه و جامعه‌شناسانه است و در قالب زبان و ساختارهای اجتماعی تعین می‌یابد،  پدیده‌ای غیریت‌ساز محسوب می‌شود؛ یعنی انسان‌ها و جوامع انسانی بر اساس عناصر هویت‌بخش میان خود و دیگرانی که خارج از این چارچوبه‌های ذهنی،  زبانی و عینی قرار دارند خط‌فاصل‌هایی می‌کشند که تغایر و تفاوت را ایجاد می‌کند.

البته این غیریت‌سازی به معنای قطع رابطه میان جوامع انسانی با ارزش‌های هویت بخش گوناگون نیست؛ بلکه بدین معناست که معیار رفتارها و ارزشگذاری‌های جوامع با یکدیگر متفاوت است و برقراری و تداوم هرگونه رابطه‌ای میان جوامع انسانی تنها هنگامی میسور و مقدور است که اولاً نسبت به ارزش‌های هویت بخش یکدیگر شناخت داشته باشند و ثانیاً به آن ارزش‌ها احترام بگذارند و ثالثاً درصورت ایجاد هرگونه تقابل در روابط باید بر اساس اصل تعامل و با تکیه بر 2اصل پیشین، راه‌حلی انتخاب شود که هر 2گروه اجتماعی بدون آسیب‌دیدن ارزش‌های هویت بخش خود از آن منتفع شوند.

نکته‌ای که در خصوص ارزش‌های هویت‌بخش و غیریت‌ساز لازم به تذکر بوده این است که پدیده غیریت‌سازی هویتی،  پدیده‌ای اعتباری نیست بلکه مبتنی بر اصول وجود شناختی است. به عبارت دیگرغیریت‌سازی‌هویتی؛ از آنجایی‌که وابسته به ساختار وجودی انسان‌هاست به اراده هیچ انسانی ایجاد نشده و انسان‌ها ناگزیر در هر زمان‌و‌مکانی همواره در چارچوبه این ساختار وجودی قرار می‌گیرند و به مقتضای آن عمل می‌کنند. هرچند انسان‌ها می‌توانند آگاهانه و عامدانه تغییر هویت دهند اما نمی‌توانند بی‌هویت باشند. بدین معنی که خروج از یک ساختار هویت‌بخش، مترادف با بی‌هویتی و آزادی از چگونه بودن نیست؛ بلکه به معنای گزینش مختارانه هویت جدید به جای هویت پیشین است.

ماهیت و هویت آدمیان است که به وجود آنان در زندگی اجتماعی شکل،  جهت،  معنا و هدف می‌دهد و انسان‌ها خود را نه بر اساس وجودداشتن و بودن که بر اساس چگونه بودن خود توصیف می‌کنند. ذکر این نکته بدین دلیل قابل اهمیت بود که تا زمانی که ساختار وجودی آدمیان همین گونه است نمی‌توان ارزش‌های هویت بخش غیریت‌ساز را از ساحت زندگی فردی و اجتماعی او زدود. به عبارت دیگر و به قول جامعه‌شناسان این ارزش‌ها در حکم ساختارهایی هستند که محدوده رفتاری ما را تعیین می‌کنند و نمی‌توان از آن محدوده خارج شد.

نظام‌های اجتماعی نیز بر همین مبنا شکل می‌گیرند و چارچوبه رفتاری اعضای خود را با یکدیگر و سایر نظام‌های اجتماعی تعیین می‌کنند. همه نظام‌های  اجتماعی مبتنی بر ایدئولوژی‌ای هستند که از سویی وجود او را مشروعیت و از سوی دیگر چگونگی سازماندهی به ساختارها،  قوانین و عملکردها را تعین می‌بخشند. ساختارهای نظام اجتماعی، شامل کلیه قوانین اساسی و عادی‌ای می‌شود که عملکرد‌های زیر مجموعه نظام اجتماعی را شکل می‌دهد و مبنای ارزش داوری‌های آن می‌شود. ایدئولوژی‌های اجتماعی اعم از اینکه برآمده از ارزش‌های اجتماعی و یا تحمیل‌شده بر آن باشند نقش ارزش‌های هویت بخش غیریت‌ساز را ایفا می‌کند. به عبارت دیگر ایدئولوژی‌های سیاسی همان نقشی را ایفا می‌کنند که ارزش‌های هویت بخش در سطحی وسیع‌تر به زیست جمعی انسان هویت می‌دهد.

طبق این اصل،  از دیدگاه نظام سیاسی آنچه زندگی اجتماعی را هویت می‌بخشد مجموعه قوانینی هستند که بر اساس ارزش‌ها و اهداف اجتماعی شکل گرفته‌اند. قوانین وضع شده از سوی نظام سیاسی شکل تعین‌یافته ارزش‌های اجتماعی‌ای هستند که مبنای عملکردها را معین می‌کنند. ممکن است این سؤال ذهن را به کنکاش وادارد که قوانین وضع شده از سوی نظام سیاسی فقط زمانی می‌توانند نقش هویت بخش ایفا کنند که کاملاً برآمده از متن ارزش‌ها و مطلوبیت‌های اجتماعی باشند؛ پس چگونه می‌توان قوانین نظام‌های سیاسی اقتدارگرا را در شکل‌های مختلف آن که خود و قوانین شان را بر جامعه تحمیل می‌کنند،  هویت‌بخش دانست؟

با توجه به آنچه گفته شد  مبنای هویت بخشی و غیریت‌سازی در نظام و جامعه‌سیاسی مجموعه قوانین اساسی و عادی هستند؛ قوانینی که چارچوب‌ها و دستورالعمل‌ها را برای محقق کردن اهداف نظام‌سیاسی تعیین می‌کنند.

نظام سیاسی بر اساس این قوانین،  معیاری تعیین می‌کند که این معیار مرز میان خودی و غیرخودی را ترسیم می‌نماید و کسانی که از این قوانین تابعیت کنند و خود را ملزم به نهادینه‌شدن این قوانین در رفتارهای اجتماعی نمایند،  خودی و تمامی کسانی که به هر دلیلی این قوانین را نادرست می‌دانند و از آن تخطی می‌کنند، غیر خودی نامیده می‌شوند. طبق چنین منطقی،  حقوق اجتماعی- سیاسی خودی‌ها و غیرخودی‌ها یکسان نیست؛ یعنی کسانی که تابع قوانین هستند با کسانی که از قوانین تبعیت نمی‌کنند نمی‌توانند خواهان برابری حقوق باشند.

نظام سیاسی در چارچوبه مرزهایش خود را محق می‌داند که غیر‌خودی‌ها را از حقوق یکسان با خودی‌ها محروم کند و درصورت رفتارهای تخلف‌آمیز متخلفان را مجازات نماید. این مرز‌بندی،  هم افراد، نیروها و گروه‌های داخلی را در برمی‌گیرد و هم نظام‌های سیاسی و بین‌المللی را شامل می‌شود. مرزهای هویت بخش و غیریت‌ساز نظام سیاسی که در واقع همان قوانین هستند، پدیده‌ای را در عالم اندیشه و عمل متظاهر می‌کند که از آن به‌عنوان « اپوزیسیون» نام می‌برند.