درهای مسجد سپهسالار که این روزها بیشتر آن را به‌عنوان حوزه علمیه شهید مطهری می‌شناسیم به روی‌مان باز شد تا با دنیایی از زیبایی و دقت و ذوق و سلیقه و شکوه روبه‌رو شویم.

همشهری آنلاین-معصومه اصغری: باز شدن درهایی که همیشه به روی‌مان بسته بوده‌ لذت دلچسبی دارد. در مسیر بازدیدهایی که از محله‌های قدیمی و سالخورده داشتیم تجربه‌هایی از این دست‌کم نبودند. اما در بازدید از محله بهارستان این اتفاق مبارک بیشتر برایمان پیش آمد. بازدید از محله اعیان‌نشین‌ها و صاحب‌منصب‌های تهران قدیم از بی‌نظیرترین مسجد و شناسه معماری منطقه آغاز شد. دل کندن از این بنا کارساده‌ای نبود. بعد از آن رهسپار تماشای خانه قدیم نمایندگان مجلس شدیم و از آنجا به عکاسخانه تهامی و موزه هنرهای ملی و عمارت‌های باغ نگارستان و مدفن مطهر عارف نامی صفی‌علی‌شاه راه کشیدیم. گزارش پیش‌رو رد و نشانی از آنچه در این وادی‌های هنر و فرهنگ و ادب و دیانت دیدیم و شنیدیم در خود نشانده است.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

 شاهکاری که خلق آن مکرر نمی‌شود

فقط کافی است کمی از میدان بهارستان فاصله بگیرید. چند صدمتری به سمت سرچشمه گز کنید تا حیرت از زیبایی چشمنواز این بنا بر جان و دل شما بنشیند. ذوق و سلیقه به کار رفته در این مسجد از همان در ورودی اصلی یقه هر بیننده‌ای را می‌گیرد و او را وادار به تحسین می‌کند. برای همین است که معمولاً در مقابل این ورودی، گردشگران خارجی بیش از دیگر نقاط دیدنی منطقه با دوربین عکاسی به دست به چشم می‌آیند.

هر چند در این محدوده به‌واسطه همسایگی مسجد و کتابخانه و مرکز اسناد مجلس عکاسی آزاد نیست. اما همه دوست دارند نمای ماندگاری از این معماری باشکوه را در قاب عکسی به یادگار داشته باشند. در بلند و آهنین مسجد که اطراف آن را کاشی‌هایی مزین به آیه‌های مبارک قرآن احاطه کرده است ما را به دالان ورودی و خنکای مدخل می‌کشاند.

بازدید برای همه آزاد نیست و ما با هماهنگی‌های از پیش تعیین شده رهسپار تماشای این مسجد ۱۳۲ ساله می‌شویم. بعد از دالان اصلی محوطه مستطیل شکل حیاط مسجد ما را به یاد مسجد گوهرشاد می‌اندازد. در چهارسوی این حیاط فراخ رواق‌ها و حجره‌ها و مسجد و شبستان‌ها قرارگرفته‌اند. مناره‌هایی که سقف آسمان را گویی شکاف داده و سربه فلک کشیده‌اند در پیشخان نگاه‌مان جانی تازه به خود گرفته‌اند با نقش و نگاره‌های گل‌های اسلیمی‌شان که حالا نزدیک‌تر از همیشه به آنها نگاه می‌کنیم.

استاد «نصرالله حدادی» تهران‌شناس، به حوض زیبای وسط حیاط اشاره می‌کند و می‌گوید: «این روزها در بازسازی‌ها بیشتر این حوض‌های اماکن و میادین قدیمی را از شکل وشمایل اولیه خود دور می‌کنند. یکی از ویژگی‌های اصلی حوض‌ها و اماکن تهران قدیم این بود که آب لبالب آن می‌ایستاد و از آن بیرون نمی‌ریخت. همه می‌توانستند لب پاشویه حوض به راحتی از این آب استفاده کنند. اما در بازسازی بسیاری از بناهای تاریخی دیده‌ام که اصول مهندسی این حوض‌ها را نیز حفظ نکرده‌اند، آنها را از تراز خارج می‌کنند و آب از لبه آنها به اطراف حوض سرازیر می‌شود.»

از کنار باغچه‌هایی که جابه‌جا درختان بالا بلند کاج را در خود جا داده می‌گذریم و قدم به شبستان اصلی مسجد می‌گذاریم. همه چیز در قرینه‌ای بی‌پایان جریان دارد. ستون‌ها پشت هم ردیف شده‌اند و سقف آن‌قدر زیبا به هنرهای ظریف آمیخته شده که زبان از بیان شکوه و ذوق و سلیقه به‌کاررفته در آن الکن می‌ماند. نصرالله حدادی با اشاره به شمسه‌ها و ستون‌ها و طاقی‌ها و قرینه‌کاری‌های دقیق به‌کار رفته شده در این بنا می‌گوید: «میرزاحسین‌خان سپهسالار ‌بانی ساخت این مسجد در زمان ناصرالدین شاه می‌شود. او زبده‌ترین معماران وقت را به‌کار می‌گیرد و آنها با عشق تمام همه هنرهای ایرانی و اسلامی را در ساخت این مسجد بزرگ به‌کار می‌گیرند تا یکی از شاهکارهای معماری معاصر به‌وجود بیاید. این بنا بی‌نظیر است ومانند آن نیز دیگر به‌وجود نخواهد آمد. معماران آن زمان بدون در دست داشتن امکانات امروزی در امر ساخت‌وساز، طراحی و مهندسی این بنا را به اندازه‌ای دقیق انجام داده‌اند که تحیر آدمی از دیدن آن برانگیخته می‌شود.»

 اینجا ۴۴ ستون دارد 

در معماری مسجد سپهسالار ۴۴ ستون به کار گرفته شده است. حدادی می‌گوید حکایت این ۴۴ ستون شیرین و شنیدنی است: «میرزا حسین خان سپهسالار عدد ۴۰ را مانند همه ایرانیان متدین، مقدس می‌شمارد و می‌گوید: «۴ ستون اضافه این بنا را برای باقیات‌الصالحات خود برافراشته می‌کنم.»

طلبه‌های جوان در مسجد در حال رفت و آمد هستند. بیشتر آنها در حجره‌هایی که حیاط فراخ مسجد را قاب گرفته‌اند خانه دارند. مدرسه دارای چند حیاط و ساختمان مجزاست که هر یک از آنها کاربری جداگانه‌ای دارد. درجایی نزدیک آبریزگاه مسجد یکی از شاهکارهای معماری این مرز و بوم ساکت و آرام به تماشای رفت و آمد طلبه‌های جوان نشسته است.

نصرالله حدادی درباره هفت کاسه معلقی که در معماری سقف این بخش از بنای مسجد به‌کار رفته می‌گوید: «استاد جعفر خان کاشی یکی از بهترین معماران زمان خود بود. اما چون او را از کاشان به تهران خواندند کسی او را تحویل نمی‌گرفت و او را مورد استهزا قرار می‌دادند. از او خواسته می‌شود معماری بخشی از مسجد که نزدیک به آبریزگاه است را به عهده بگیرد. او از موضوع آگاه می‌شود و به میرزا حسین خان می‌گوید در این مکان چیزی می‌سازم که نمونه آن را هیچ‌کس دیگر نتواند بسازد و در سقف اینجا هفت کاسه معلق درست می‌کند و در آن شمسه‌های مختلف را با هنرهای اصیل ایرانی می‌آمیزد و به نمایش می‌گذارد. این بنا در جهان بی‌نظیر است و با مسجد جامع عباسی اصفهان برابری می‌کند.»

 ملاقات با آلبوم‌دار تهران قدیم 

فتوگرافی تهامی هنوز به همان سبک و سیاق قدیمی با ویترین‌هایی که از عکس‌های دهه ۲۰ و ۳۰ و حوادث سیاسی سال‌های مشروطه پر شده‌اند در مسیرمان قرار دارد. نصرالله حدادی و داریوش تهامی از دوستان قدیمی یکدیگر هستند و وجه مشترک‌شان عشقی است که به تهران قدیم و فرهنگ آن دارند. هر دو عمرشان را وقف خدمت به تاریخ این پهنه کرده‌اند و دوستی‌شان از این سرچشمه آب می‌خورد.

تهامی می‌گوید: «خیلی‌ها به من می‌گویند تو با عکس‌های مردگان زندگی می‌کنی و یک عمر وقت خود را تلف کرده‌ای، اما آنها نمی‌دانند که تاریخ و هر آنچه به آن مربوط است زنده‌ترین زنده‌هاست. ما می‌توانیم از ‌این حوادث و از همه این عکس‌ها و شخصیت‌ها درس بگیریم و اینها همه نشان از زنده بودن دارد.» آلبوم‌دار تهران قدیمی می‌گوید پدرش یکی از نخستین عکاسان تهران بوده و در کنار عکاسان بزرگی مانند آنتوان سوروگین شاگردی کرده است و او حالا بعد از سال‌ها همچنان حرفه و عشق پدرش رادنبال می‌کند.


باغ‌موزه‌ای که از انزوا در آمد

عمارت نگارستان در ضلع شمالی میدان بهارستان قرار گرفته و با شماره ۲۰ ۸۲ در زمره آثار ملی به ثبت رسیده است. این را در تابلویی که کنار ورودی باغ و عمارت سرای فردوسی قرار گرفته است می‌خوانیم. در این تابلو نام بزرگ‌مردانی آورده شده که روزگاری در این عمارت زندگی می‌کرده‌اند و به تناسب کاربری‌های مختلفی که این مکان به خود دیده در آن مشغول خدمت بوده‌اند. نام پروین اعتصامی شاعره معاصر نیز در کنار این رادمردان عرصه ادب و هنر دیده می‌شود.

استاد نصرالله حدادی می‌گوید: «پروین اعتصامی شاعره‌ای یگانه بود. او بحق فرزند خلفی برای پدرش اعتصام‌الملک که ریاست کتابخانه مجلس را در دوره پهلوی اول به عهده داشت به حساب می‌آمد. علاقه به شعر را همین پدر در او به‌وجود آورد و او با سعی و تلاش و مطالعه و پشتکاری که داشت در راه خود به زبان شعری منحصربه‌فردی رسید و نام خود را در فهرست بزرگان ادب این سرزمین به یادگار گذاشت. او کتابدار کتابخانه این عمارت در سال‌های نخستین این سده بود و تمام روز خود را در کتابخانه این مرکز سپری می‌کرد. بیماری در سن جوانی به سراغ او آمد و درنهایت جان او را گرفت اما نام نیک و ماندگار او تا روزگار باقی است و بر تارک تاریخ ادبیات معاصر ما می‌درخشد.»

به یمن فعالیت کافه تهران قدیم محوطه این عمارت قدیمی که در زمان فتحعلیشاه قاجار ساخته شده از انزوا بیرون آمده است. عده زیادی در خنکا و سایه‌سار درختان باغ نشسته‌اند و از دیدن نیلوفرهای آبی و ماهی‌های سرخ حوض وسط عمارت لذت می‌برند. از کنار محوطه سرای فردوسی به موزه مکتب کمال‌الملک راه می‌کشیم.

در زمان مظفرالدین شاه مدرسه صنایع مستظرفه به سرپرستی محمد غفاری معروف به کمال‌الملک در این محل تأسیس می‌شود. نقشه ساختمان آن را نیکلای مارکوف معروف روسی می‌کشد و در سال ۱۳۱۱ این عمارت به دانشسرای عالی معلمان تغییر کاربری می‌دهد. در عمارت موزه کمال‌الملک همه دیوارها، جابه‌جا مزین به نقاشی‌های طبیعت‌سازی و پرتره‌های رنگ‌روغن شاگردان استاد محمد غفاری شده است. اتاقی از این موزه به نمایش عکس‌های شاعر عالیقدر معاصر استاد ملک‌الشعرای بهار اختصاص دارد.

 این موزه در مجزا می‌خواهد 

از کنار صنف سماورفروشان میدان بهارستان می‌گذریم و به خیابان دانشسرا می‌رویم. حدادی می‌گوید: «مجموعه‌ای از بی‌نظیرترین آثار هنری معاصر در موزه‌ای گرد هم آمده که خیلی‌ها اصلاً از وجود آن مطلع نیستند و به این دلیل که این موزه در محوطه وزارت ارشاد اسلامی قرار گرفته و از چشم‌ها مستور مانده است.»

از محوطه ورودی وزارت ارشاد کمی دور می‌شویم و ساختمان قدیمی که روزگاری در بخش جنوبی باغ نگارستان بوده است پیش رویمان قرار می‌گیرد. این موزه به نام هنرهای ملی زیر نظر سازمان میراث فرهنگی و گردشگری فعالیت می‌کند و اشیای داخل آن روزگاری از دارایی‌های مدرسه صنایع مستظرفه بوده است. استاد حدادی با اشاره به تابلوهای نقاشی، تخته‌های فرش‌های بی‌نظیر دستباف، میز و صندلی‌های خاتم‌کاری شده، اشیای منبت‌کاری شده و تندیس‌های متعدد موزه می‌گوید: «این آثار حاصل زحمت و خون دل خوردن استادانی است که مانند آنها را دیگر نمی‌توانیم داشته باشیم. اصل آثار نقاشانی مانند استاد حسین بهزاد در این موزه نگهداری می‌شود. استاد امامی که صاحب هنر سوخت بود آثار زیادی در این موزه دارد که هر یک از آنها حاصل تلاش ماه‌ها و سال‌های عمر گرانقدر او بوده است.» 

دیوارهای موزه زمینه آبی رنگ دارند و گچبری‌های برجسته روی آن با پیچ و تاب گل‌های اسلیمی صحنه وصف نشدنی را پیش روی چشم بینندگان موزه قرار می‌دهد. خانم دارایی مسئول موزه یکی از کسانی است که در راه نگهداری از این اشیای گرانقدر خون دل خورده است. او می‌گوید این موزه تنها ۷۵۰‌مترمربع مساحت دارد اما ارزش معنوی آثار باقی مانده در آن به اندازه خود تاریخ ماست: «متأسفانه این موزه به دلیل قرار گرفتن در محوطه وزارت ارشاد از نظرها دور مانده و تعداد بازدیدکنندگان آن ناچیز است و این در حالی است که بلیت اینجا تنها ۲ هزار تومان بها دارد. با اینکه موزه هنرهای ملی مساحت زیادی ندارد اما بازدیدکنندگان در این مکان با آثاری روبه‌رو می‌شوند که نمونه آن را در اماکن دیگر نمی‌توانند ببینند. ما با تلاش زیاد سعی می‌کنیم نگهدارنده این میراث هنری و فرهنگی باشیم و آن را به نسل‌های جوان‌تر خود معرفی کنیم.»

-----------------------------------------------------------------------------------------------

*منتشرشده در همشهری محله منطقه ۱۲ در تاریخ ۱۳۹۴/۰۷/۱۱